به گزارشافکارخبر،در کنار این خشکیدگی که حاصل چند دهه تلاش برای بهره کشی بیش از حد از منابع آب سطحی و زیر زمینی استان فارس بویژه در حوضه آبریز طشک و بختگان بود، حالا استان فارس موفق شده عنوان سومین تولید‌کننده برنج کشور را از آن خود کند. استانی که بیشترین دریاچه‌های دائمی ایران در آن واقع شده و زمانی نه چندان دور پذیرای صدها هزار پرنده مهاجر بود و می‌توانست یکی از بهترین مقاصد گردشگری و طبیعت گردی کشور باشد چند سالی است که با کسب سکوی قهرمانی در تولید بسیاری از محصولات کشاورزی، دیگر نه نشانی از آب و تالاب برایش باقی مانده، نه پرنده و چرنده!

اگر چه با آبگیری سد سیوند و ملاصدرا در سال‌های ۸۵ و ۸۶ رودخانه کر و بسیاری از دریاچه‌های استان همچون بختگان و کافتر و مهارلو سال‌ها بود که عملاً رنگ آب به خود ندیده و خشک شده بودند اما وضعیت زمانی بحرانی‌تر شد که بی‌توجه به عواقب این خشکیدگی و بیابان زایی آشکار در سرزمین، رقابت بر سر توسعه سطح زیر کشت و حفر چاه‌های مجاز و غیر مجاز و پمپاژ آب رودخانه در بالادست سد درودزن نیز شدت گرفت تا جایی که امروز وسعت شالیزارهای استان فارس به ۴۰ هزار هکتار رسیده است تا استان فارس بعد از گیلان و مازندران سومین قطب تولید برنج در کشور لقب بگیرد. حالا اما با گذشت زمان، زنگ‌های خطر برای نابودی کشاورزی و نابودی ذخایر آب شرب استان با شور شدن آب‌های زیر زمینی به صدا در آمده چرا که بر اساس آمار منتشره از سوی آبفای کشور، میانگین افت سطح آب در دشت‌های فارس از بسیاری از استان‌های کشور پیشی گرفته به طوری که این رقم طی ۱۱ سال گذشته به بیش از ۷ متر افت سطح رسیده است و می‌رود تا همین اندک ذخایر آبی باقیمانده نیز به دلیل پیشروی آب شور از بین رفته و نابود شود.

ممنوعیت کشت برنج جدی گرفته نشد


در حالی که وزارت جهاد کشاورزی از ممنوعیت کشت برنج به دلیل کمبود منابع آب در ۱۴ استان از جمله فارس خبر می‌دهد اما شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی در گفت‌و‌گو با «ایران» از اجرا نشدن بخشنامه وزارت جهاد کشاورزی توسط کشاورزان منطقه کر و کامفیروز می‌گوید: «در بخشی از منطقه کامفیروز که در محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی قرار گرفته حدود ۱۷ هزار هکتار مزارع برنج وجود دارد. این مزارع بخش زیادی از آب سطحی و زیر زمینی حوضه را تا به امروز بلعیده و به همین دلیل شاهد خشک شدن دریاچه‌های بختگان و پریشان در سال‌های گذشته بودیم و متأسفانه شدت خشکیدگی با تداوم این نوع کشت غلط و پر آب در استان فارس روز به روز تشدید می‌شود. او می‌افزاید: برای همین وزارت جهاد کشاورزی در شرایطی که می‌بایست چند سال پیش از این مانع کشت برنج در مناطق خشک می‌شد تازه سال گذشته، ممنوعیت کشت برنج را در این استان با صدور بخشنامه‌ای اعلام کرده اما هیچ اقدامی برای اجرایی کردن بخشنامه انجام نشده و کشاورزان تا جایی که توانستند برنج کاشتند و مانع جدی هم از سوی وزارتخانه برای اقدام آنان صورت نگرفت».

ابوالقاسمی تأکید می‌کند: «وضعیت در سرشاخه‌های رودخانه کر و حتی بالادست سد درودزن به قدری بحرانی است که اگر اقدام جدی انجام نشود شاهد وخیم شدن وضعیت منابع آب در این حوضه در سال‌های پیش رو خواهیم بود و دیگر نمی‌توان به بازگشت دریاچه‌های خشک شده این استان امید داشت. >
ممنوعیت کاشت برنج دراستان فارس در حالی ابلاغ شده که چند ماه پیش از این رئیس اداره جهاد کشاورزی شهرستان رستم از توابع استان فارس که یکی از مراکز عمده کشت برنج در این استان است گفته بود: با وجود خشکسالی، شهرستان رستم باز هم ظرفیت تبدیل شدن به یکی از قطب‌های کشاورزی را دارد! اما در کمتر از چند ماه بعد وزارت جهاد کشاورزی کاشت برنج در ۱۴ استان از مجموع ۱۶ استان تولید‌کننده برنج درکشور را ممنوع اعلام کرد با این حال جمیل علیزاده شایق، دبیر انجمن برنج هم گفته بود اما تمامی این استان‌ها اقدام به کشت کرده‌ و هیچ‌گونه تغییری در تولید ندادند. و از این‌رو پیش‌بینی می‌شود امسال حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تن برنج در کشور تولید شود. برنجی که به قیمت از بین رفتن بسیاری از دریاچه‌ها و تالاب‌ها و تخلیه آب‌های زیر زمینی برخی حوضه‌ها تمام شده همچنان در کشور یکه تازی می‌کند. این در حالی است که بحران کم‌آبی سال‌هاست اغلب مناطق ایران را فرا گرفته است. تا جایی که رحیم میدانی معاون امور آب و آبفای وزیر نیرو، هشدار داده «بحران کمبود آب در کشور ممکن است به مناقشه منجر شود.»

بر اساس اعلام عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری، در دولت پیشین ۷۵ ‌میلیارد متر مکعب از آب‌های زیرزمینی بیش از حد مجاز برداشت شده در حالی ‌که در ۲۴‌سال قبل از آن، از اول انقلاب تا ۱۳۸۴، فقط ۴۵‌ میلیارد مترمکعب به صورت غیرمجاز از این آب‌ها برداشت شده بود. مدیر طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی نیز به «ایران» می‌گوید: در استان فارس که یکی از اصلی‌ترین قطب‌های کشاورزی ایران است هرساله رقمی معادل ۸ میلیارد مترمکعب از آب‌های زیر زمینی و سطحی حوضه برداشت و صرف توسعه کشاورزی می‌شود که این وضعیت منجر به خشکیدگی کامل بسیاری از دریاچه‌ها و تالاب‌های دائمی استان شده است.

حقابه تالاب داده نمی‌شود


با خشک شدن رودخانه کر در بالادست دریاچه بختگان، در هفته‌های اخیر دهها لاک پشت و هزاران ماهی که در گودال‌های به جا مانده از این رودخانه گرفتار شده بودند از بین رفتند و البته مأموران محیط زیست موفق شدند بیش از یکصد لاک پشت را نجات داده و به مکان دیگری منتقل کنند. اما این خشکیدگی در حالی اتفاق افتاد که دو ماه پیش از این آیین نامه نحوه حفاظت و احیا و مدیریت تالاب‌های کشور که در هیأت وزیران به تصویب رسیده بود از سوی معاون اول رئیس جمهوری به وزارت نیرو و جهاد کشاورزی ابلاغ شد. بر اساس ماده ۳ این آیین نامه که در تاریخ دوم تیرماه سال‌جاری به دستگاه‌های مربوطه ابلاغ شده، «نحوه تخصیص حقابه محیط زیستی تالاب‌ها از رودخانه‌های بالادست آنها پس از تأمین آب شرب نسبت به سایر مصارف دارای اولویت است». بدین ترتیب تأمین حقابه تالاب‌ها حتی مقدم بر بخش کشاورزی تشخیص داده شده و وزارت نیرو مکلف شده حقابه تالاب‌ها را بعد از آب شرب در اولویت دوم قرار دهد. اما هنوز هم این آیین نامه در هیچ کجای کشور اجرایی نشده و حقابه هیچ تالابی داده نشده است.

حمزه ولوی، مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس درباره اجرانشدن این آیین نامه می‌گوید: «مسئولیت اجرای این بند از آیین نامه با وزارت نیرو و امور آب استان است و طبیعتاً سازمان با جدیت پیگیری می‌کند تا این ماده قانونی اجرا شود و اگر تا پایان سال اجرایی نشود وضعیت تالاب‌های استان بسیار وخیم‌تر از وضعیت موجود خواهد شد اما مسأله این است که در حال حاضر اصلاً آبی در سدهای حوضه موجود نیست و هر چه هست برای آب شرب است چون حجم ذخایر سدها بسیار کم است. حجم آب مورد نیاز برای دریاچه بختگان حدود ۷۲۸میلیون مترمکعب است که در حال حاضر میزان آب دریاچه صفر است و سال‌هاست دریاچه خشک است این در حالی است که حتی در شرایط بحرانی و خشکسالی نیز می‌بایست حدود ۲۵۰ میلیون مترمکعب آب در دریاچه وجود می‌داشت».

مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس خاطرنشان می‌کند: در شرایط نرمال میزان آورد سطحی کل حوضه ۷/۱ میلیارد مترمکعب است بنابراین حتی اگر از شرایط خشکسالی هم خارج شویم و به شرایط نرمال برگردیم باز هم این سه سد می‌توانند کل آب موجود حوضه را در خود ذخیره کنند و در این صورت آبی باقی نمی‌ماند که به دریاچه وارد شود از این‌رو آیین نامه اجرایی نحوه حفاظت و احیا تالاب‌های کشور باید هر چه سریعتر اجرا شود و حقابه تالاب تأمین شود. این مقام مسئول حفر چاه‌های مجاز و غیر مجاز را از دیگر عوامل خشک شدن دریاچه‌های استان فارس عنوان می‌کند و می‌گوید: تقریباً تمامی دریاچه‌های استان خشک شده و یکی از مهمترین دلایل این امر حفر چاه‌های غیر مجاز و مجاز متعدد در حوضه است به طوری که هم‌اکنون فقط ۲۸ هزار حلقه چاه غیر مجاز در استان شناسایی شده که از این تعداد حدود ۴۰۰۰ حلقه از آن فقط در حوضه آبریز بختگان است و ۱۰۰۰ حلقه چاه هم در حوضه آبریز دریاچه پریشان وجود دارد. به گفته او میزان برداشت آب از سفره‌های آب زیرزمینی حوضه بختگان در سال حدود ۳ میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر مکعب است که این امر منجر به خشک شدن بسیاری از چشمه‌ها شده است. ولوی می‌افزاید: در این شرایط بی‌آبی مزارع برنج را در استان توسعه داده‌اند و برای برنج کاری آب زیرزمینی را پمپاژ می‌کنند که این فاجعه است.

بر اساس اعلام شرکت آب منطقه‌ای فارس میانگین افت سطح آب در دشتهای فارس طی ۱۱ سال اخیر بیش از هفت متر بوده است. شدت گرفتن این روند شاید بیش از هر چیز به دلیل وجود بیش از ۸۸ هزار حلقه چاه مجاز و غیر مجازی باشد که اکنون در سراسر استان حفر شده و گفته می‌شود ۷۰ هزار حلقه از آنها چاه‌های مجاز و تنها ۲۸ هزار حلقه چاه‌های غیر مجاز هستند. اما همین تعداد چاه مجاز و غیر مجاز هر سال باعثمی‌شود تا بالغ بر هفت میلیارد متر مکعب آب از سفره‌های زیر زمینی استان تخلیه شود. وضعیت به قدری بحرانی است که معاون حفاظت آب منطقه‌ای استان فارس اخیراً اعلام کرده در یک سال گذشته نیز میانگین افت آب در دشت‌های استان به بیش از یک متر رسیده است.

حقابه تالاب‌ها کجا رفت؟

اما بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که وضعیت فعلی نه فقط در استان فارس که تقریباً در بسیاری از نقاط کشور به دلیل سوء مدیریت منابع آب به وقوع پیوسته و عامل خشکسالی کمترین نقش را داشته است. عیسی کلانتری، دبیر ستاد احیای نجات دریاچه ارومیه نیز از جمله منتقدانی است که وضعیت فعلی را به‌طور تمام ناشی از مدیریت غلط آب در سال‌های گذشته عنوان می‌کند. در همین حال بر اساس اعلام دبیرخانه طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی، آنچه امروز در استان فارس به وقوع پیوسته تمامی ناشی از افزایش سطح زیر کشت و بهره کشی بیش از حد از منابع آبی در چند قرن اخیر بوده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته در بازه زمانی ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ جمعیت حوضه آبریز بختگان تا ۵ برابر افزایش یافته و به موازات همین رشد جمعیت و برداشت بی‌رویه آب برای افزایش سطح زیر کشت، از سطح جنگل‌ها و مراتع و وسعت دریاچه‌های حوضه نیز کاسته شده و در عوض سطح اراضی شور و بایر تا دو برابر در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته است. در همین حال سطح زیر کشت نیز از ۴۶۰ هزار هکتار به ۶۴۰ هزار هکتار رسیده است. اما نکته قابل توجه این است که با کاهش میزان بارش در ۵۰ سال گذشته و کاهش اراضی کشت دیم، درکمال شگفتی سطح زیر کشت اراضی آبی بیش از ۷/۴ برابر در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته و آب مورد نیاز برای این میزان سطح زیرکشت نیز تماماً از طریق حقابه دریاچه‌های بختگان و طشک و تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی صورت پذیرفته است. در واقع بیشترین تغییرات سطوح کشت در نواحی بالادست و مناطق سرشاخه‌های رودخانه‌های کر و سیوند رخ داده است که به موازات این امر ورودی آب در رودخانه‌ها بتدریج کمتر و دریاچه‌ها خشک شدند.

افزایش برداشت در حوضه آبریز سیوند نیز موجب کاهش ورودی جریانات آبی این رودخانه به رودخانه کر و کاهش آبدهی رودخانه کر و سیوند در محل پل‌خان نیز موجب کاهش ورودی دشت کربال خرامه و در نهایت کاهش مصارف این دشت شد و همین امر بهره‌برداران را به سمت بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی شور و آب زهکش‌ها سوق داد. تداوم این برداشت‌ها باعثخشکیدگی کامل بختگان و کاهش تغذیه آبخوان‌های پیرامون دریاچه به دلیل کاهش ورودی آب شیرین به دریاچه و افت کیفیت هوا در شهرهای پیرامون دریاچه در سال‌های اخیر شده است. این همه در حالی است که بختگان با وسعت بیش از ۱۴۰ هزار هکتار دومین دریاچه بزرگ ایران محسوب می‌شود که تحت عنوان پارک ملی و پناهگاه حیات وحش، ذخیره گاه زیست‌کره ثبت شده در یونسکو و تالاب بین‌المللی نیز تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار داشته اما حتی این عناوین پرطمطراق هم نتوانست بختگان را از مبتلا شدن به درد بی‌آبی نجات بخشد.

تأسف آورتر اینکه میزان برداشت آب زیرزمینی حوضه بختگان از ۲۵۹میلیون مترمکعب در سال ۱۳۳۵ به ۳میلیارد و ۱۰۸ میلیون مترمکعب در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت تنها چیزی حدود دو برابر رشد داشته است! این آمار نشان می‌دهد آنچه در حوضه بختگان اتفاق افتاده بیش از آنکه ناشی از نیاز واقعی به آب بوده باشد حیف و میل منابع آب سطحی و تغییر الگوی کشت از محصولات کم آب به محصولات پر آبی چون برنج و ذرت بوده است، به طوری که ناگهان به جای کاشت حبوبات، کشت برنج آن هم در سرزمین خشکی چون فارس بدعت می‌شود و همین امر موجب شده تا هر ساله رقمی بیش از ۱۲ برابر آب مصرفی سال ۱۳۳۵ اکنون از زمین تخلیه شود تا برنج تولید شود. بنابراین دیگر نمی‌توان فاجعه خشک شدن دریاچه‌های استان فارس را آن‌گونه که مسئولان وزارت نیرو عنوان می‌کنند به خشکسالی نسبت داد.

خشکیدگی ۱۶ تالاب در استان فارس

تولید این میزان برنج در استان فارس که با غارت منابع آبی سطحی و زیرزمینی حوضه در کمتر از سه دهه اخیر رخ داده منجر شده تا تالاب‌های کوچکتر حوضه آبریز بختگان امروز حتی روی نقشه جغرافیایی همدیگر وجود خارجی نداشته باشند. ۸ تالاب دیگر بجز تالاب بختگان و طشک شامل تالاب‌های سهل‌آباد، دو شاخ، گمبان، کم‌جان، زرقان، بیضا، لپویی و آسپاس تا سال ۱۳۸۵ کلاً نابود شده و تالاب‌های طشک و بختگان در انتهای مسیر رودخانه کر و سیوند نیز ده سال است که با خشکیدگی شدید مواجه شده است. با خشک شدن آن ۸ تالاب ۴۶ هزار هکتار به سطح بیابان‌های استان فارس افزوده شد و وضعیت از سال ۱۳۸۵ به بعد نیز با تداوم خشکیدگی اجباری تالاب‌ها بدتر شده است. از بختگان هم جز ۱۴۰هزار هکتار شوره زار چیزی باقی نمانده است و این تنها سرنوشت دریاچه‌های حوضه آبریز بختگان نیست. پریشان و ارژن و مهارلو و کافتر و هفت برم و کم جان هم خشک شده و از بین رفته‌اند.

آنچه امروز در استان فارس و در بسیاری از حوضههای آبریز دریاچههای داخلی کشورمان اتفاق افتاده نتیجه فقدان برنامه آمایش سرزمین و ترویج الگوی کاملاً سلیقهای توسعه کشاورزی در کشور است. به بیان دیگر نه فقط کشاورزان که حتی وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو هم که مجوز تبدیل این همه چاههای غیر مجاز به مجاز را در سالهای گذشته صادر کردند هرگز نیندیشیدند که ممکن شدن هر ناممکنی و کاشت برنج و دیگر اقلام پر آب در منطقهای که متوسط بارندگیاش کمتر از ۱۵۰ میلی متر است چه هزینههای سنگینی روی دوش کشور در آینده خواهد گذاشت و اینچنین است که اکنون نزدیک ۹ سال است که دیگر کمتر پرندهای به استان فارس میآید چون در آخرین تراژدی غمبار طبیعت ایران که سال ۱۳۸۶ رخ داد بیش از ۴۰۰۰ جوجه فلامینگو در بستر بختگان، ناگهان با بیآبی مواجه شده و در میان شوره زارهای نمکی دریاچه جان باختند. اما حالا دیگر فقط این بختگان نیست که بیآب و بخت است پریشان هم از این همه بیآبی پریشان شده و کمجان هم کاملاً بیجان! خشکیدگی دریاچههای استان فارس دیگر تنها خشکیدگی چند دریاچه و زیستگاه پرنده و ماهی و پستاندار نیست، بلکه با تداوم این خشکیدگی، این فاجعه زیست محیطی وارد فاز تازهای از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی شده است که اگر دیر بجنبیم شاید تراژدی مهاجرت بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سیستان به دلیل خشکیدگی هامون حالا در فارس اتفاق بیفتد.