مدل یابی الگوی توسعه ساختارهای آموزشی پیشرفته در ایران

به گزارشافکار خبر،سال ۱۳۵۴ نقطه عطف دو رویداد مهم در تاریخ ایران بود که یکی به حوزه سیاست داخله مربوط می شود و دومی نشانگر آغاز یک عصر جدید در نظام آموزش و پرورش ایران بود. در این سال که آغاز گر قیام مسلحانه بر علیه طاغوت بود، بسیاری از مواد و محتوای درسی در کشور از سوی دو گروه مذهبیون و مارکسیست ها مورد انتقاد جدی قرار گرفت.

در این سال برخی از معلمان و شعرای مخالف حکومت پهلوی که دارای صبغه ای سوسیالیستی و کارگری بودند تلاش داشتند تا با تحریک و تشویق جامعه فرهنگی و دانش آموزی آن دوران، زمینه لازم برای ایجاد نوعی نافرمانی مدنی را علیه سیاست های فرهنگی و آموزشی رژیم گذشته فراهم کنند ۱. بواقع نقطه محوری در شکل گیری اعتراضات دانش آموزی به ساختار شبه سکولار آن زمان، محتوای آن بخش از دروس مدرسه ای بود که تلاش داشت تا با برجسته سازی ارزش های باستان گرایی، ضمن توضیح ضرورت فاصله طبقاتی میان اغنیا و توده های مردم، مشروعیتی هرچند ظاهری برای سیستم سیاسی شاه دست و پا نماید۲.

اما از سویی دیگر گروه های انقلابی مذهبی به رهبری روحانیون مسلمان و پیشگامی همچون شهید والامقام استاد مرتضی مطهری و شهید دکتر بهشتی با گذر از دیدگاه مارکسیستی و تاکید بر روی ارزش های اسلامی تلاش داشتند تا با نقد مستقیم آن بخش از آموزه های مدرسه ای که بر گزاره های سکولاریستی و غرب گرا استوار بود، زمینه آگاه سازی و بصیرت افزایی در میان جامعه معلمان و دانش آموزان مسلمان را فراهم نمایند۳.

از آنجا که جامعه ایرانی ماهیتا رنگ و بوی دینی دارد، اقبال فرهنگیان به اندیشه های مذهبی بیش از گرایش ان ها به آموزه های مارکسیستی و غیر دینی در نقد عملکرد آموزشی و پرورشی رژیم طاغوت بود. درست از اواسط دهه پنجاه تا اندکی قبل از تر از انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی، دستگاه تبلیغاتی رژیم سابق با ایجاد هیاهوی بسیار سعی در غربی کردن جامعه و بخصوص اعضای دانش آموز به عنوان آینده سازان کشور را داشت. اما وقوع انقلاب عظیم مردمی در سال ۵۷، بساط رویاپردازی بی پایان کارگزاران غرب گرای پهلوی را برچیده و آرزوهای خیالی آنان را نقش بر آب کرد.

پس از انقلاب اسلامی و آغاز انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها، سیاستگذاران نظام اسلامی تلاش ویژه ای را برای طراحی و استقرار یک مدل آموزشی و پرورشی اسلامی که صفت مردم گرایی و دینی مسلکی را همراه خود نماید، آغاز نموده و در این راه دست به تغییراتی بزرگ در پهنه تولید محتوای آموزشی جدید آن هم با چاشنی انقلابی گری و دین محوری نمودند. در سال های بعد از پایان جنگ و اوائل دهه هفتاد اما هنوز مشخص نبود که ماهیت ساختار آموزش و پرورش در ایران بعد از انقلاب چگونه باید باشد. طرح مدل ها و اندیشه های بعضا متضاد در این عرصه منجر به فراگیری یک مدل از نظام آموزشی و پرورشی شد که بیشتر جنبه ای التقاطی و ترکیبی داشت ۴.

در کنفرانس مدیریت آموزشی ویژه جوامع آسیایی به وضوح تاکید شد که نظام آموزش و پرورش ایران بعد از انقلاب با تغییرات بزرگ و بالتبع دستاوردهای بی شماری رو به رو بوده است۵. اما هنوز پس از سال ها، ساختار آموزش و پرورش کشورمان با چالش های متعددی از حیثساختار مواجه است. در این یادداشت سعی نگارنده بر این است که با تحلیل یافته های مربوط به مطالعات تطبیقی در میان ساختارهای آموزشی و پرورشی دنیا، زمینه شناخت و استقرار یک مدل پیشرفته از توسعه ساختار های این بخش مهم از جامعه را ترسیم نموده که در تراز انقلاب اسلامی باشد. بنابراین در ابتدای این نوشتار، بخشی از مبانی نظری مرتبط در تلازم با الگوهای نوین مدیریت ساختار آموزشی جوامع که ماحصل یافته های مطالعه تطبیقی اینجانب باشد مورد بررسی قرار می گیرد.

از حیثنظری، یک ساختار آموزشی و پرورشی پیشرفته و مدرن، دارای ویژگی هایی مخصوص به خود است که توجه به آن ها در پیش و هنگام طراحی و استقرار آن ها در بطن نظام سیاستگذاری و عملکردی یک جامعه به مثابه کل، امری ضروری به شمار می آید. این ویژگی ها که درواقع مختصات محتوایی و عملکردی یک ساختار را شامل می شود شامل موارد زیر است:

۱. چابک سازی ساختار ۲. انعطاف پذیری ۳. مشارکت چهارگانه اضلاع ۴. روزآمدسازی عملکردها ۵. تطبیق، شمول و فراگیری ۶. تناسب اهداف، ماموریت ها و عملکردها ۷. ارزش سازی ۸. رهبری ۹. توانمندسازی و مهارت اندوزی ۱۰. بازنگری، اصلاح و بازسازی

مطالعه تطبیقی در رابطه با نظام های پیشرفته آموزشی در دنیا و بویژه اتحادیه اروپا نشان می دهد که ساختارهای آموزشی و پرورشی عصر مدرن برای نیل به اهداف آرمانی و واقعی مدنظرشان نیازمند انجام یک سری از تغییرات هستند. دامنه این دگرگونی ها که در حوزه ساختار بوقوع می پیوندد دارای برخی ملاحضات ضروری و کارکردی است که زمینه مدل سازی یک سیستم مطلوب را فراهم می آورد. در کشورما و طی سال های اخیر کشمکش های بی پایانی در مسیر اجرایی این سازی این تغییرات صورت گرفته که نتیجه آن، اتفاق نظر پیرامون اصول ده گانه ایست که شالوده ساخت یک مدل هوشمند و پیشرفته را در اختیار کارگزاران و سیاستگذاران آموزش و پرورش قرار می دهد. هرچند در مسیر اجرایی سازی این اصول ده گانه اختلاف نظرهایی پیدا می شود اما بهر حال برای دستیابی به یک مدل تطبیقی متناسب با داخل، می بایست این اصول مدرن مد نظر قرار گیرد.

۱. چابک سازی ساختار: اولین اصل از اصول ده گانه توسعه ساختارهای آموزشی و پرورشی عصر جدید به چابک سازی ساختار های مربوط می شود. نیل فرانک۶ معتقد است که اثربخشی یک ساختار زمانی افزایش می یابد که اولا نیروی انسانی محدود گردیده و در عین حال توانمند گردد. تحدید مسولیت ها و یکپارچگی آن ها در طول مجموعه ای واحد که علی القاعده همراه با نخبه سالاری بروکراتیک است، می تواند به اثربخشی هر چه بیشتر عملکرد دستگاه ها منجر شود.

۲. انعطاف پذیری: عملکرد ساختارهای پیشرفته آموزشی اگر منعطف باشد می تواند به کاهش تلاطم های بروکراتیک انجامیده و از این رهگذر، بازده سازمانی و بهره روی نیروهای انسانی شاغل در آن افزایش یابد. مایکل تراست۷ بر این عقیده است که انعطاف پذیری نباید به بی مسئولیتی و یا تلفیق نادرست مسئولیت ها در یک واحد سازمانی بیانجامد.

۳. مشارکت چهارگانه اضلاع: در این تعریف، منظور از اضلاع، همان دولت، مدرسه، دانش آموزان و اولیای آن هاست به زعم تیلور اسمیت۸ اگر همه اضلاع بطور پیوسته و هماهنگ در انجام امور ساختاری مشارکت داشته باشند می توان نسبت به ارتقا و افزایش سطوح عملکردی امید بیشتری داشت. بنابراین یکی از شروط اصلی در ایجاد یک ساختار آموزشی و پرورشی مدرن، جلب مشارکت همه اجزا در انجام مسئولیت هاست.

۴. روزآمد سازی عملکردها: استنلی وایو۹ می گوید: روزآمدسازی وظایف و مسئولیت ها یعنی بهنگام سازی مجموعه عملکردهایی که قابلیت تطبیق با شرایط بیرونی و درونی تاثیرگذار بر فرآیندهای اصلی را دارند. از این رو یک سازمان موفق دارای ساختاری است که بتواند همواره نظام عملکردهای خود را ارتقا و بهبود بخشد.

۵. تطبیق، شمول و فراگیری: هری مازول۱۰ می گوید: هر یک از این سه بعد به تنهایی و مجموعه واحد آن به معنای مدلی سه گانه می تواند به گسترده سازی دامنه مسئولیت های ساختاری، آن هم مطابق با سلسله مراتب نیازهای موجود کمک نموده و زمینه افزایش توان اثربخشی سازمانی در حوزه های مدنظر را فراهم سازد.

۶. تناسب اهداف، ماموریت ها و عملکردها: به زعم نگارنده یک ساختار منعطف و خلاق، زمانی به حداکثر بازدهی خود می رسد که بتواند به آنچه در متن اهداف خود گنجانده، در قالب ماموریت ها و عملکردهای مشخص و مفید دست یابد. بنابراین تطابق این ۲ بعد می تواند به افزایش میزان حصول به آرمان های غایی مدنظر بیانجامد.

۷. ارزش سازی: جرج افیکنز۱۱ می گوید: ساختارهای پیشرفته، ساختارهایی هستند که بتوانند با خلاقیت های خود، دائما به تولید و بازتولید ارزش های سازمانی و محیطی برای خود و اعضایشان بپردازند. تولید ارزش های متناسب با شرایط محیطی و داخلی می تواند به بازتعریف ماموریت های مهم یک ساختار و ارتقای آن ها کمک نماید.

۸. رهبری: کارن والاس۱۲ در کتاب رهبری برتر می نویسد: مهمترین جز یک ساختار مدرن، رهبری پیشرفته آن است. رهبری در اینجا به مثابه یک ساخت هدفمند و موثر است که بتواند آرمان ها و مسئولیت ها را هماهنگ و به پیش براند. رهبری مبتکرانه، خلاق محور و عقلانیت گرا می تواند به مدیریت یکپارچه و موثر نیروهای انسانی کمک نماید و آن ها را به سمت دستیابی به یک مدل پیشرفته بومی هدایت و کمک نماید.

۹. توانمندسازی و مهارت اندوزی: نیل لیبرت۱۳ می گوید: همه اصول بالا اگر به توانمندسازی و مهارت اندوزی نیروهای انسانی منجر نشود، عملا فاقد کارکرد است. یک ساختار پیشرفته باید بتواند سرمایه های اجتماعی و فرهنگی خود را فعال و بازسازی نماید. بنابراین ارتقای توان کیفی نیروهای انسانی می تواند به بازدهی هرچه بیشتر یک ساختار آموزشی کمک نماید.

۱۰. بازنگری، اصلاح و بازسازی: قابلیت پاسخگویی یکی از مهمترین ارکان یک ساختار مدرن است. اگر یک سازمان بتواند رویه ها، اهداف و فرآیندهای خود را متناسب با نیازهای موجود و شرایط مفید اصلاح و بازسازی نماید، می تواند به بهسازی کل سیستم کمک نماید.

نقد و ارزیابی:

همانگونه که متذکر شدیم، اجرا و پیاده سازی اصول ده گانه فوق که شالوده و مختصات اصلی یک ساختار آموزشی مدرن را تشکیل می دهد، از جمله مهمترین اقدامات اولیه و ثانویه برای استقرار یک نظام و ساختار متعالی و مدرن است. در این باره اما طرح ۲ مساله قابل بررسی است. ابتدا اینکه بدانیم ساختار آموزش و پرورشی نظام جمهوری اسلامی طی این سال ها به کدامیک از اصول فوق پایبند بوده و در مسیر اجرایی سازی آن ها اقدام نموده؟ و دوم اینکه اهم مناقشه های مذکور در این باره تاکنون چه بوده؟ و در انتها باید بررسی نمود که ساختار آموزش و پرورش ما به کدامین سو حرکت می کند؟

ارزیابی ساختار آموزش و پرورش ایران اسلامی نشان می دهد که در حوزه های شماره ۵،۶ و ۸ اقدامات مثبت و ارزنده ای صورت پذیرفته است. در حوزه کوچک سازی و چابک سازی ساختار اختلافات عمده ای از حیثتقنینی و اجرایی وجود دارد. علی رغم تاکید دولت محترم بر کوچک سازی دولت اما تاکنون ممانعت هایی در این راه وجود دارد. برخی معتقدند هنوز بسترهای لازم برای تحقق این امر بوجود نیامده است که باید برای آن تدبیری اندیشید. ارزش سازی نیز تاکنون با بی مهری مواجه شده و ضروری است تا با ایجاد شبکه ای هماهنگ و مسنجم با جامعه نخبگان این خلا راهبردی مرتفع گردد. مشارکت اضلاع چهارگانه لازمه توسعه ساختارهاست اما هنوز مسیری طولانی برای دست یابی به این مهم در پیش است. به نظر می رسد احیای طرح هم اندیشی خلاق و مدرسه کانون فرهنگی و اجتماعی محلات در زمانه فعلی یک لازمه مهم تلقی شود. از سویی دیگر انعطاف پذیری و روزآمدسازی عملکردها باتوجه به استقرار گفتمان جدید اعتدال طلبی امری قطعی به حساب می اید که باید بیش از پیش به آن توجه نمود.

نتیجه گیری:

آنچه در نتیجه گیری بحثباید به آن توجه بیشتری نشان داد، گزینه های ۹ و ۱۰ یعنی لزوم توانمندسازی نیروهای انسانی و بازنگری و اصلاح همه رویه ها و اصلاح فرآیند هاست. از این رو برای اصلاح ساختار فعلی و دستیابی به مدل اثربخش آموزش و پرورش پیشرفته در کشورمان باید ضمن اجرایی سازی دقیق، بهنگام و متناسب اصول ده گانه فوق، بسترهای لازم برای اصلاح و بازنگری در مدل های پیشین را فراهم نمود تا اهداف مندرج در متن سند بنیادین تحول در نظام آموزش و پرورش قابلیت پیاده سازی و استقرار را داشته باشد.

منابع و مآخذ:

۱. تاریخ آموزش و پرورش در ایران قبل و بعد از انقلاب / دکتر منوچهر افخم – پژوهشکده اندیشه و فرهنگ معاصر(۱۳۸۹)

۲. همان منبع

۳. همان منبع

۴. نظام آموزش و پرورش ایران؛ گذرها و افق ها / علی اکبر راد(۱۳۸۹) نشر زیبا

۵. کنفرانس مدیریت آموزشی ویژه جوامع آسیایی – قزاقستان(۱۹۸۹)

۶. نظریه پرداز توسعه آموزشی(آلمان ۲۰۰۱)

۷. نظریه پرداز ساختارهای آموزشی مدرن(اسپانیا ۱۹۸۶)

۸. دکترای مدیرت علوم آموزشی(مادرید ۲۰۰۳)

۹. فرهنگ شناس(آمریکا ۲۰۰۶)

۱۰. نظریه پرداز ساختارهای آموزشی(آمریکا ۱۹۹۹)

۱۱. دکترای مدیریت آموزشی(استکهلم ۲۰۰۹)

۱۲. نظریه پرداز فرهنگ سازمانی(رم ۱۹۹۸)

۱۳. تئوریسین آموزش و پرورش ( مارسی ۲۰۱۲)