اقتصادهای تک محصولی، به ویژه مبتنی بر منابع طبیعی در شرایط تحریمهای اقتصادی بیشترین ضربه پذیری را دارند. حال در کنار این شرایط در نظر بگیریم که یک حکومت منتخب مردم علاوه بر فشارهای خارجی، درگیر رقابتهای مخرب با جناحهای داخلی نیز باشد و متهم به ناکارآمدی شود. در یکصد سال اخیر و به ویژه در دوران حکومت پهلوی نفت مهم ترین عامل موثر بر حیات اقتصادی ایران بوده است. نفت متغیر مستقل و اصلی کل بافت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران عصر پهلوی و تاثیر گذار ترین عامل در روابط خارجی بوده است.1 وضعیت دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق در ارتباط با جریان ملی شدن نفت چنین ویژگیهایی را داشت. طرح سیاست موازنه منفی از سوی دکتر مصدق، دموکراسی شکننده دهه 1320 و حضور احزابی که به نوعی وابسته به قدرتهای خارجی بودند، نفت را به مساله اول سیاست خارجی این دوران در قبال انگلیس تبدیل کرد.

به گفته مصدق امتیاز دادن رهبران گذشته ایران به قدرتهای خارجی اشتهای آنان را تحریک کرده بود. از نظر او راه پایان دادن به این وضعیت خطرناک خاتمه بخشیدن به اعطای امتیازات جدید به این قدرتها بود. به طوری که مطمئن شوند ایران شیوه غیر متعهدانه سختی در پیش گرفته است.2 البته فکر و طرح خلع ید انگلیس از نفت ایران نخستین بار توسط غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان در مجلس چهاردهم به مصدق پیشنهاد شد.3 با این حال هم آیت الله کاشانی و هم دکتر مصدق به شدت حامی کوتاه کردن دست انگلیس از نفت ایران بودند و سرانجام در 29 اسفند 1329 با تصویب مجلس سنا، نفت ایران ملی شد.

 

تحریم

تظاهرات گروهی از مردم در خیابانهای منتهی به مجلس شورای ملی

 به طرفداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت

 

ملی شدن نفت سبب شد انگلستان نخستین تحریم جامع سراسری علیه ایران در دوران معاصر را به منظور واکنش در مقابل ملی شدن به کار بندد. البته انگلیس ابتدا روشهای حقوقی را دنبال کرد. بنابراین با شکایت از ایران به سازمان ملل متحد و شورای امنیت از یک سو، تلاش کرد تا اجماع بین‌المللی را برای محکومیت اقدام مردم ایران به دست آورد و در همان حال علیه دولت ایران در دادگاه بین‌المللی لاهه اقامه دعوا کرد. شورای امنیت سازمان ملل صدور رأی در خصوص شکایت دولت بریتانیا را موکول به اعلام رأی دادگاه لاهه کرد. دیوان اختلاف را بین یک دولت و یک شرکت دانسته و بدین ترتیب قاضی انگلیسی دیوان، به نفع ایران رای صادر کرد.4 نتیجه این ناکامیها اتخاذ رویکرد نظامی انگلیس در برابر ملی شدن نفت ایران بود.

هنگامی که کار هیات خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان در 1330 پایان یافت، انگلیس برای حفظ اتباع خود دستور به پهلو گیری رزمناو موریتشس در آبادان داد. علاوه بر این به 4000 چترباز انگلیسی در پایگاههای مجاور خلیج فارس دستور آماده‌باش داده شد.5 چند روز پس از آن ناوهای جنگی فلامینگو و وِرن وارد آبهای ایران شدند. تعداد ناوهای جنگی انگلیس در خلیج فارس در مردادماه به 9 فروند رسید. البته انگلیس سیاست چماق و هویج را پیش گرفت و همزمان برای اقناع کردن ایران اقدام به فرستادن هیاتهایی برای حل مسالمت آمیز دعوا نمود. به عنوان مثال هیات جکسون در 21 خرداد 1330 وارد تهران شد که پیشنهادهایش ناقض قانون ملی شدن نفت بود و بر اساس آن انحصار انگلیس بر نفت ایران تداوم می‌یافت.

در هشت مرداد 1330 هیات انگلیسی به سرپرستی استوکس وارد تهران شد که همانند هیات جکسون خواهان تداوم انحصار انگلیس بر نفت ایران بود. از جمله این که نفت انحصارا به انگلیس فروخته شود. در همین راستا پیشنهادهایی از سوی بانک جهانی و دو پیشنهاد مشترک از سوی انگلیس و آمریکا راجع به مساله نفت مطرح شد. از آنجا که این پیشنهادها با قانون ملی شدن نفت در تضاد بودند، هیچ کدام مورد قبول ایران واقع نشد.6 آنچنان که خود مصدق در خاطرات خود بیان کرده بود دولتش برای سازش با شرکت سابق تشکیل نشده بود، بلکه موجودیت آن روی این اصل بوده که مملکت آزادی و استقلال خود را به دست آورد.7

تحریم اقتصادی انگلیس اگرچه نخستین تحریم جامع ضد ایران بود، به نوعی اولین تجربه اقتصاد بدون نفت را برای ایران عصر مصدق پدید آورد. توجه به اقتصاد درونزا نیز پیامد این تحریمها بود. در 15 شهریور 1330 دولت انگلستان اعلام داشت که خریداران نفت ایران را در محاکم مورد تعقیب قرار خواهد داد. استدلال دولت انگلستان و «شرکت نفت انگلیس و ایران» این بود که نفت ایران مایملک آن شرکت است و فروش آن بدون اجازه شرکت غیرقانونی است. این تحریمها سبب شد صادرات نفت ایران بسیار کم شود. در واقع توسل به تحریم اقتصادی سومین راهکار انگلیس برای مقابله با صنعت ملی شدن نفت ایران بود.8

بلوکه کردن داراییهای ایران توسط انگلیس، کشور را با بحران ارزی مواجه کرد. اداره تاسیسات نفت و پرداخت حقوق پرسنل در شرایط تحریم اوضاع کشور را وخیم‌تر می‌کرد. در این شرایط تشویق صادرات و محدود کردن واردات کالاهای غیر ضروری مورد توجه قرار گرفت و معاملات تهاتری نیز با توجه به محدود بودن ارز رسمی و ترغیب تجار به استفاده از ارز آزاد برای کالاهای غیر ضروری مطرح شد و دامنه آن، کشورهای بیشتری را گرفت. دولت در سال 1330 از افزایش حجم اسکناسهای در گردش اجتناب کرد و سعی کرد با انتشار «اوراق قرضه ملی» کمبودهای خود را مرتفع کند. مردم و تجار غیر وابسته در آن شرایط سخت حدود 50 میلیون تومان این اوراق را خریداری کردند. دولت مصدق همچنین سعی در افزایش درآمدهای خود از طرق گوناگون داشت که مهم‌ترین آنان عبارتند از تصویب و اجرای لایحه قانونی «مالیات بر اراضی غیرکشاورزی» لایحه قانونی «ثبت اراضی موات اطراف شهر تهران»، لایحه قانونی «ثبت اراضی موات اطراف شهرهای غیرتهران» و لایحه قانونی «تسویه حساب مالیاتهای معوقه».9

مردم و دولت مصدق در شرایطی کشور را بدون درآمد نفت اداره می‌کردند که بخش مهمی از هیات حاکمه داخلی مخالف سرسخت ملی شدن نفت بودند. چنان که مصدق در «خاطرات و تالمات» خود بیان می‌کند، دولت توانست متجاوز از دو سال بدون کمک خارجی و عواید نفت و پرداخت بودجه شرکت ملی نفت که آن هم سربار بودجه دولت شده بود مملکت را اداره کند و سازمان برنامه هم تمام وظایف خود را انجام دهد و روزی هم که دولت سقوط نمود وجهی معادل 800 میلیون ریال نقد و در حدود 1200 میلیون ریال مطالبات و جنسی موجود داشت که دولت بعد از آن استفاده نمود.10 سرانجام طراحی کودتا برای سرنگونی دولت مصدق آخرین حربه انگلیس در مسیر ملی شدن نفت بود.

کودتای 28 مرداد 1332 در واقع ناشی از فشارهای اقتصادی و خستگی ملت نبود. این کودتا طرحی خارجی بود. بررسی دلایل وقوع آن نیز نشان می‌دهد که وخامت وضع اقتصادی در وقوع این کودتا جایگاهی نداشت. در ارتباط با دلایل داخلی که شرایط برای کودتا را فراهم کرد می‌توان به این موارد اشاره کرد:

-چند دستگی و فرقه گرایی مزمن در بین نیروهای سیاسی-اجتماعی نهضت ملی شدن

-نقش نیروهای محافظه کار و وابسته به خارج نظیر شاه و ارتش و محافظه کاران وابسته به انگلیس

-ملاحظه کاری و مماشات دکتر مصدق با هیات حاکمه وابسته ایران.

و در ارتباط با دلیل خارجی کودتا؛

-نقش انگلستان و آمریکا در طراحی عملیات پنهانی و براندازی حکومت مصدق.11

 

کودتا که با پخش چند صد هزار دلار به اجرا درآمد، مرحله نهایی فرآیند مقابله انگلیس با نهضت ملی کردن نفت ایران بود. چنان که دیدیم نه راهکارهای حقوقی و نه مذاکرات هیاتهای انگلیسی و نه تحریم اقتصادی نتوانست دولت و ملت ایران را از هدف خود که ملی کردن نفت بود، منصرف کند. از این رو کودتا آخرین گزینه استعمار بود. کودتا نه تنها سلطه مجدد انگلیس، بلکه سلطه آمریکا را نیز برای منابع نفتی پدید آورد. اساساً مهمترین وظیفه اصلی دولت برآمده از کودتا حل مساله نفت بود. کنسرسیوم نفتی علاوه بر انگلیس و آمریکا، پای کشورهای دیگری را نیز به منابع نفتی ایران باز کرد.