نیویورک تایمز در نوشتاری به قلم علی الاحمد، کارشناس مسائل سیاسی خلیج فارس و عربستان در موسسه گلف افرز در واشینگتن، به هزینه های عربستان برای آمریکا پرداخته است. 

در این مقاله نوشته شد: رابطه میان آمریکا و عربستان توضیحی ساده دارد. عربستان سعودی یک هم پیمان طبیعی برای آمریکا نیست؛ ولی در گذشته در چند مورد این کشور برای آمریکا سودمند واقع شده است. هرچند سعودی ها پیوند خود را با آمریکا گسترش داده اند تا آرمان های منطقه ای و جهانی خود را پیش ببرند، باید پذیرفت به منافع آمریکا نیز خدمت کرده اند – بیشتر با  جریان نفت ارزان برای تغذیه اقتصاد آمریکا از دهه 40 میلادی تاکنون. در دل این رابطه عجیب، همین محاسبه حاکم است. 

 

خاندان پادشاهی عربستان نقش مهمی را در جنگ آمریکا با کمونیسم ایفا کرد. کمک آنها در زمان جنگ افعانستان که به سرنگونی رژیم سکولار با پشتیبانی شوروی انجامید و سرانجام افعانستان را به بیش از سه دهه درگیری های خانمان برانداز سوق داد حیاتی بود. این کارها به زایش طالبان و القاعده کمک کرد که دستاوردش حملات 11 سپتامبر بود. 

 

در بخش دیگری از این گزارش آمده است: پس از آنکه میلیاردها دلار عربستان از هزاران تبعه سعودی برای مبارزه با ارتش سرخ در افغانستان پشتیبان کرد، آمریکا چنان سپاسگزار شد که عملا هر درخواستی را که عربستان مطالبه کرد در اختیارش گذاشت. از زمان پایان جنگ سرد، سعودی ها از این رابطه بیشترین سود را برده اند و آمریکا را همچون محافظ شخصی برای زورگویی به دشمنان و رقیبان منطقه ای خود، همچون ایران، به کار گماشته اند. آمریکا پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 پشت سر عربستان ایستاد تا نفوذ انقلابی ایران را مهار کند و جنگ با عراق را هدایت کند و در همان حال سعودی ها هلهله کنان، کاری جز دادن چک های کلان نکردند. سود این سرمایه گذاری بیش از سالی 200 میلیارد دلار از حضور ارتش آمریکا در خلیج فارس بود که بهایش را مالیات دهندگان آمریکایی می پرداختند. 

 

ولی در این سالها سعودی ها با رفتار نادرست و هر از گاهی با جنجالهای کودکانه خود باری بر دوش آمریکا شده و از این کشور خواسته اند تا به سود آنها در سوریه و عراق و مصر مداخله کند. و در همان هنگام که سعودی ها، به شکل کلامی از جنگ با تروریسم پشتیبانی می کنند؛ اما در واقع به تقویت سازمان ها و ایدئولوژی تروریستی که امنیت و منافع آمریکا را در خاور میانه تهدید می کند ادامه می دهند. این یک حقیقت است که جنگ سعودی با یمن جان تازه ای به القاعده داد و گروه تروریستی داعش را امیدوار کرد. 

 

نویسنده در پایان، می پرسد: از این رو، آیا پشتیبانی آمریکا از رژیم سعودی همچون گذشته باید بی قید و شرط باشد؟ خیر. حقیقت این است که اعتماد کمابیش کورکوانه به عربستان سعودی به منافع آمریکا آسیب رسانده و سیاستهای این کشور پادشاهی – در دشمنی با بهار عربی، تامین بودجه تندروها و نقض حقوق بشر – بر موضع آمریکا در خاورمیانه آسیب رسانده است. نیازهای آمریکا در خاورمیانه از دستیابی به نفت خام تبدیل به مبارزه با تندروهای خشن و اطمینان از پایداری و آرامش در منطقه تغییر کرده است. سعودی ها از این نیازها پشتیبانی نمی کنند یا آنها را برآورده نمی سازند و این سبب می شود عربستان باری بر دوش باشد تا یک دوست راستین.