مهم‌ترین وقایع دوران امام باقر(ع)

 گستره تلاش‌های علمی فرهنگی امام(ع) را نمی‌توان در یک مقاله و گفتار گنجاند، اما شمه‌ای از دورنمای کلی به برخی بخش‌ها می‌توان چشم انداخت، پیشوای پنجم(ع) در مدت امامت خود در شرایط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح کرد و جنبش علمی دامنه‌داری به وجود آورد که مقدمات تأسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی»را که در دوران امامت فرزند گرامیش «امام صادق(ع)»به اوج خود رسید، پی‌ریزی کرد. تمام عمرش را به هدایت و راهنمایی انسان‌ها صرف کرد.

پیشوای پنجم شیعیان در دوران امامت خود با زمامداران و خلفای یاد شده در زیر معاصر بود:

1.ولیدبن عبد الملک(86-96).

2.سلیمان بن عبد الملک(96-99).

3.عمربن عبدالعزیز(99-101).

4.یزیدبن عبدالملک(101-105).

5.هشام بن عبد الملک(105-125).

این خلفا به استثنای عمر بن عبدالعزیز-که شخصی نسبتا دادگر و نسبت به خاندان پیامبر(ص) علاقه‌مند بود- همگی در ستمگری، استبداد و خود کامگی دست کمی از نیاکان خود نداشتند و مخصوصاً نسبت به پیشوای پنجم شیعیان همواره سختگیری می‌کردند.

پیدایش مذاهب کلامی چون مرجئه، معتزله، خوارج و آشنایی مسلمانان با آرای ادیان دیگر و حضور پراکنده پیروان سایر ادیان در میان مسلمانان و ظهور اختلافات فقهی بر اثر عدم دسترسی فقهای متأخر به سنت نبوی به سبب ممنوعیت طولانی روایت و کتابت حدیث و انحرافات عملی و فکری سران سرزمین اسلامی از تعالیم پیامبر(ص) و توجیه حکومت امویان، از طریق ارائه ناقص و تحریف شده تعالیم اسلام، از مهم‌ترین وقایع دوران امام باقر(ع) بود.

گذشته از این، آن دسته از صحابه و تابعان که به پیروی از امام علی(ع) و جانشینان او معتقد بودند یا به دست حاکمان اموی کشته شده یا بدون امکان انتقال دانسته‌های خود به نسل بعد درگذشته بودند.

این خلا از یک سو راه هر نوع اقدام را برای امام باقر(ع) دشوار ساخته و از سوی دیگر راه را برای جاعلان حدیث و غالیان هموار کرده بود. مراقبت‌های پنهانی مأموران حکومت اموی از آل علی(ع) و امام باقر(ع)، به فرد شاخص این خاندان، تهدیدی جدی برای تلاش‌های آن حضرت به شمار می‌رفت. در این شرایط، امام به عنوان عالمی که دانش خود را از طریق پدرانش از پیامبر(ص) دریافته، حلقه‌های درسی بزرگی را در مدینه تشکیل داد.

او در این کار چهار هدف عمده را پی گرفت:

1.عرضه دیدگاه‌های اسلام حقیقی

عرضه دیدگاه‌های اسلامی در همه زمینه‌ها، به خصوص درباره پرسش‌هایی که دانشمندان سایر ادیان مطرح می‌کردند؛ این مطالب هم سبب استواری ایمان پیروان دین می‌شد و هم غیرمسلمانان را به برتری اسلام معترف می‌کرد. بنا بر نقل مرحوم شیخ مفید، امام باقر(ع) با هر یک از پیروان عقاید گوناگون (اهل الآراء) که بر او وارد می‌شد، مناظره می‌کرد و مردم مطالب بسیاری را در علم کلام از او فرا گرفتند. اشاره به «اهل آراء» در کلام مفید حایز اهمیت است. در روزگار امام باقر(ع) گرایش‌ها و مذاهب مختلف کلامی پدید آمد و نیز پیروان ادیان دیگر در سرزمین‌های اسلامی زندگی می‌کردند و میان ایشان و مسلمانان برخوردهای فکری روی می‌داد.

بدین طریق، پرسش‌ها و بحث‌های کلامی مطرح می‌شد و حضرت باقر(ع)، گذشته از مقام امامت و زعامت شیعیان، به عنوان یکی از دانشمندان بزرگ زمان خود که همه دانشمندان اسلامی به برتری علمی او معترف بودند، به پرسش‌ها پاسخ می‌گفت و در بحث‌ها شرکت می‌جست. به همین دلیل، موضوع بسیاری از احتجاجات آن حضرت و نیز احادیثی که از ایشان روایت شده، مسائل کلامی است و آنچه امام در این باره فرموده، هم اساس اعتقادات شیعه را تشکیل می‌دهد و هم در دیدگاه‌های کلامی مسلمانان اثر جدی داشته است.

2.روشن‌گری درباره انحرافات

روشنگری نسبت به اشتباهات و انحرافات فقهی، کلامی، تفسیری، تاریخی و اخلاقی که یا وابستگان حکومت اموی آن را پدید آورده بودند و یا از عدم اتصال به سنت نبوی ناشی می‌شد. بنابراین، بیشتر مطالب امام(ع) به ابوابی از علوم اسلامی اختصاص یافته که در جامعه اسلامی به صورت نادرست عرضه و به کار بسته می‌شده است.

بر همین اساس، گفته شده که شمار زیادی از روایات منقول از امام باقر(ع) و نیز سایر امامان شیعه، در حکم تعلیقه یا نقد فقه، کلام و سایر علوم اسلامی متداول در روزگار آنان بوده است، به طوری که در موارد زیادی فهم درست بیانات این امامان بدون آگاهی از نظریات سایر مذاهب اسلامی تا حدی دشوار است.

3.تأسیس شاخه‌هایی از علوم غیر مطرح

ائمه(ع) در تاسیس بخش بزرگی از علوم نقش اساسی داشتند و این مسأله باید به درستی تبیین شود که مورد توجه نبوده است، گشایش ابوابی از معرفت دینی که حاکمان آن روز جامعه اسلامی از طرح آن‌ها جلوگیری کرده بودند و آگاهی مردم از آن‌ها سلطه نظام حاکم سیاسی را متزلزل می‌کرد.

در حدیثی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که امویان مردم را در آموزش مباحث آزاد گذاشتند، اما فراگیری آنچه را به شرک بر می‌گشت منع کردند تا اگر مردم را به کارهای شرک آمیز وادارند (ناروایی) آن را در نیابند. در بسیاری از علوم امام نقش مؤسس داشتند، نوآوری‌هایی که روشن نشده است، از جمله علم طب، تغذیه و محوریت معالجه با تغذیه که دیگران از امام گرفته و ذکری از ائمه نکرده‌اند، در کتاب‌های طبی قرون سوم و چهارم تا عصر ابن سینا روایات طبی ائمه مورد استفاده بوده است بدون ذکر سند، مشخصات لازم و کسی به این قضایا توجهی نکرده است.

به نظر می‌رسد که وجود همین تعالیم، علاوه بر بیانات صریحی که رویارویی با حکام و وابستگان آن‌ها را توصیه می‌کرده، یکی از مهم‌ترین عوامل مقاومت روانی پیروان این مذهب در برابر جریانات سیاسی حاکم بر جوامع اسلامی بوده باشد.

4.پرورش دانشمندان اسلامی

گزینش و پرورش گروهی از دانشمندان اسلامی بر مبنای دیدگاه‌های امام باقر(ع) و گسیل کردن آنان به شهرهای بزرگ اسلامی به منظور ارائه درست نظریات آن حضرت و در نتیجه خنثی کردن تبلیغات دراز مدت امویان در معرفی اهل بیت پیامبر(ص) و نیز نفی گرایش‌های غلو آمیز برخی پیروان اهل بیت، برخورد صریح و قاطع با غالیان و اظهار بیزاری از سران آنان، از جمله مغیرة بن سعید و بیان بن سمعان(هر دو مقتول در 119ق) جزو اقدامات مهم ایشان به شمار می‌رود.

*مناظرات امام باقر(ع)

حضرت برای دستیابی به هدف‌ها و نیز اجرای مقاصد دیگری که برخود فرض می‌دید، گذشته از برپایی حلقه‌های متعدد درس عمومی و خصوصی، به مناظره با دانشمندان برجسته شهرهای اسلامی و پیشوایان فکری فرق مهم آن روزگار و عالمان سایر ادیان و برخی مدعیان راهبری معنوی مردم عنایت خاصی داشت. همچنین از مراسم حج برای گفت‌وگو با مسلمانان مناطق مختلف اسلامی بهره فراوان می‌برد.

مناظرات گردآوری شده

مجلسی، احمد بن علی طبرسی و امین شماری از مناظرات آن حضرت را گرد آورده‌اند.

مناظرات مشهور

در میان مناظرات امام باقر(ع) از مناظره با پیشوای مسیحیان شام، قتادة بن دعامه(فقیه بزرگ بصره)، بزرگان کیسانیه، عمر بن ذَرّ قاضی، نافع مولی ابن عمر و مهم‌ترین راوی سخنان وی، طاوس الیمانی و محمد بن منکدر از زهاد و تارکین دنیا، ابوحنیفه یکی از ائمه اهل سنت و عبداللّه بن نافع ازرق از مدافعان تفکر خوارج می‌توان نام برد.

بررسی مناظره با نافع

مناظره‌ای که مرحوم شیخ مفید به آن حضرت نسبت داده، قابل تأمل است. این مناظره ظاهراً با نافع بن ازرق، رهبر فرقه ازارقه از خوارج، صورت گرفته و درباره مسأله حکمیت و جنگ صفین است و نافع در برابر اعتراض امام به روش خوارج در برخورد با امام علی(ع) و مباح دانستن خون آن حضرت، پاسخی نمی‌یابد. کلینی با ذکر سند، مناظره‌ای را بین امام و نافع مولی ابن عمر نقل می‌کند که بخش انتهایی آن درباره خوارج و مسأله حکمیت است.

این نافع که ایرانی‌تبار است و از فقهای بزرگ مدینه به شمار می‌رود، بنا بر قول اصح در سال 117 ق درگذشته و به گفته مجلسی به خوارج متمایل بوده و با امام علی(ع) دشمنی می‌کرده است. همچنین کلینی، در حدیثی دیگر با سند مشابه از شخصی به نام نافع بن ازرق نام برده است که از امام باقر(ع) در بحث خداشناسی سؤال کرده است. مناظره آن حضرت با نافع مولی ابن عمر، به اشاره هشام بن عبدالملک انجام گرفته است.

راهنمایی حاکمان اموی

به علاوه، هر جا که مصلحت امت ایجاب می‌کرد از راهنمایی حاکمان اموی نیز دریغ نداشت؛ توصیه او به عبدالملک مروان برای ضرب سکه به جای استفاده از سکه‌های رومی، در پاسخ به تهدید امپراطور روم، در برخی منابع نقل شده است. نکته جالب توجّه در این ماجرا آن است که عبدالملک نه از روی رغبت، از روی ناچاری حضرت باقر(ع) را با احترام به شام آورد و آن حضرت نیز با تأکید بر حقانیت اسلام او را راهنمایی کرد.

*شاگردان امام باقر(ع)

در آن شرایط سخت دوران اموی، آن حضرت از تربیت کسانی که ضمن پایداری بر اعتقاد شیعی بتوانند مبین و مدافع آرای شیعی در جامعه اسلامی باشند، به هیچ روی فروگذاری نمی‌کرد و به خصوص نسبت به کسانی چون محمد بن مسلم ، زرارة بن اعین ، حمران بن اعین و فضیل بن یسار که از فرصت‌های مختلف برای فراگیری دانش‌های اسلامی از امام باقر(ع) بهره می‌جستند و در نشر آن‌ها می‌کوشیدند، تقدیر می‌کرد و با این‌ همه از آنان می‌خواست که همه آموخته‌های خود را به هر کسی نگویند و خصوصاً مراقب مأموران دستگاه خلافت باشند.

همچنان‌ که فرزندش حضرت صادق(ع) نیز از آن‌ها به نیکی یاد می‌کرد و آن‌ها را احیاکنندگان آثار پدرش می‌خواند. امام همچنین شاعرانی چون کمیت را که با سرودن اشعار در نشر افکار شیعه تلاش می‌کردند، تشویق می‌کرد. به این ترتیب بود که اقدامات و روش‌های مختلف امام باقر(ع) به شکل‌گیری مجدد جامعه شیعی انجامید.

یادداشت از: حجت‌الاسلام امیرعلی حسنلو مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم