به گزارش افکار نیوز به نقل از جام جم آنلاين، جانت را گذاشتهاي کف دست، رفتهاي براي دفاع از وطن، ناموس، اسلام و خيلي چيزهاي ديگر. ۸ سال را در سرماي سوزان کردستان بودهاي يا در گرماي جان فرساي خوزستان، يا در برفهاي کردستان سرکردهاي يا در دشتهاي تفتيده خوزستان. تشنگي کشيدي و گرسنگي. دوري از خانواده. همه اينها را به جان خريدهاي تا آنها که پشت جبهه هستند آسوده باشند. خيالشان راحت باشد که دست سربازان عراقي به آنها نميرسد.

همینطور هم شد. آن‌هایی که پشت به جبهه بودند، خیالشان راحت بود. می‌دانستند که هستند آدم‌هایی که روبه جبهه، دفاع می‌کنند از این آب و خاک نازنین. داستان ۸ سال دفاع مقدس به اینجا رسید که خیلی‌ها پرپر شدند و رفتند، راحت شدند.


آسوده خاطر به آنچه که می‌خواستند رسیدند. اما از آن جمع عاشق و شیدا ماندند آدم‌هایی که، یادگاری آن دوران هستند. اصلا خدا آنها را برای ما نگه داشته است که یادمان نرود، که چه دورانی را از سر گذرانده‌ایم. یادمان باشد و یادشان باشیم. چه آنهایی که پر کشیدند و رفتند و چه آنهایی که مانده‌اند و می‌بینیمشان و می‌بینند ما را و شاید تا چند وقت دیگر همین‌ها هم نباشند و خاطره‌ای کمرنگ از یاد آنها در ذهن آیندگان باقی بماند.

از خیل آن ماندگان، خیلی‌هاشان مجروح شدند و جانباز، جانباز شیمیایی، جانباز قطع دست و پا، جانباز چشم با درصدهای گوناگون. خیلی‌های دیگر هم هر چند به ظاهر سالم برگشتند، اما غمی سنگین در دل خود دارند. هر کدام از بازماندگان به گونه‌ای رنج می‌برند و خون دل می‌خورند. توقعی هم ندارند.

زخم زبان‌ها را به جان و دل می‌خرند و دم نمی‌زنند. حتی نمی‌گویند که جنگ ما کجا و جنگ دیگران کجا؟! نمی‌گویند که با بازماندگان جنگ جهانی در آلمان چگونه رفتار می‌کنند. خودشان قدر خودشان را می‌دانند. اما ما نمی‌دانیم. آسایشگاهی را به چند جانباز داده‌ایم که شاید این باقی مانده عمر، در این آسایشگاه آسوده باشند.

عکس‌هایشان را که دیدم داغم تازه‌تر شد. چطور دلتان آمد آنها را از آنجا بیرون کنید. شرم نکردید. اصلا رویتان شد که آنها را از خانه‌اشان بیرون کنید. آنها صاحب خانه هستند. نه شما! نمی‌دانم؛ بهانه‌هایی آورده‌اید که ساختمان فرسوده است. هر کدامتان هم حرفی می‌زنید. که نمی‌دانیم کدامتان دروغ می‌گویید، کدامتان راست!؟ برای این که حرف‌هایتان هم با هم جور درنمی‌آید.


خدا خيرتان دهد. اگر هم بهانه فرسوده بودن ساختمان است که اول بايد جاي مناسب ديگري را براي آن بندگان مخلص خدا مهيا ميکرديد آن وقت. خانه به دوششان نکنيد اين بندگان خدا را که خدا شما را خانه به دوش خواهد کرد. مراقب باشيد، آه اين عزيزان نازنين دامنتان را نگيرد. که هر چه به اين بزرگواران خدمت کنيد باز هم کم است. به پايشان بيفتيد و دست از اطلاعيهدادن برداريد.