به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا ،اين بررسي جديد نشان داد چگونه اين نظريه كه بخشي از حوزه روانکاوی را تشكيل داده، با علائم خودآگاه بيماران دچار اختلالات اضطرابي مانند هراسها مرتبط است.

برای سالها، افراد به بروز اشتباهاتی مانند اشتباه صدا زدن نام افراد به عنوان لغزش فرویدی اشاره می‌کردند.

بر اساس نظریه زیگموند فروید، روانشناس اتریشی، ذهن خودآگاه شامل همه چیزهایی است که انسان از آن آگاهی دارد. این بخش شامل جنبه‌ای از پردازش ذهنی بوده که می‌تواند به تفکر و گفت‌وگوی منطقی انسانها با یکدیگر کمک کند.

ذهن ناخودآگاه، قلمرو احساسات، افکار، انگیزه‌ها و خاطراتی است که افراد از آن آگاه نیستند. اغلب موارد این احساسات مانند درد، اضطراب یا تنش‌ها غیرقابل پذیرش و غیردلخواه بوده از این رو از بروز آنها جلوگیری می‌شود.

اما بخش ناخودآگاه بر تاثیرگذاری بر رفتار و تجربیات فرد ادامه داده، حتی اگر از این تاثیرات زیربنایی آگاه نباشیم.

فروید مسلم دانسته که این کشمکش میان دیدگاه خودآگاه و ناخودآگاه از واقعیت و جلوگیری از آنها است که منجر به اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و عقده روحی می‌شود.

محققان از ۱۱ بیمار دارای اختلالات اضطراب که تحت روانکاوی بودند برای بررسی امکان تاثیرگذاری تضاد ناخودآگاه زیربنایی بر اضطراب استفاده کردند.

محققان سپس از کلمات مرتبط با طبیعت تضاد ناخودآگاه از میان مصاحبات و همچنین کلماتی که با علائم تجربه اختلال اضطراب هر بیمار ارتباط داشت استفاده کردند.

یک مقوله کنترلی با واژگانی که هیچ ارتباطی با تضاد ناخودآگاه یا علائم اضطراب نداشته نیز به سه بیمار عرضه شد که برای سنجش واکنشهای مغزی به سر آنها الکترود متصل کرده بودند.

آنها دریافتند که یک سنجش جدید فرکانس موج آلفای مغز که به ارتباطات مرتبط بوده در زمانی شکل می‌گیرد که واژگان تضاد ناخودآگاه بطور مستقیم پش از کلمات خودآگاه عرضه می‌شوند.

این نتایج به نمایش ارتباطات بسیار قابل توجه نمایش دهنده اثر مهار کنندگی پرداختند که در زمان کنار هم قرار گرفتن تعدادی از امواج آلفای تولید شده توسط واژگان ناخودآگاه با واژگان خودآگاه بدست آمده بودند.

محققان بر این باورند که این حقیقت که آنها یک عملکرد مهارکنندگی هستند، از منظر روانکاوی بدین معنی است که احتمالا جنبه سرکوب در آن نقش دارد.

به گفته دانشمندان، این یافته‌ها و روشهای میان رشته‌ای مورد استفاده در آن که شامل روانکاوی، روانشناسی شناختی و علوم اعصاب بوده نشان می دهد که می‌توان به ایجاد یک بخش علوم میان رشته‌ای بر نظریه روانکاوی پرداخت.

این پژوهش در صد و یکمین نشست سالانه انجمن روانکاوی آمریکا عرضه شده است.