به گزارش افکارنیوز به نقل از خراسان، به اين ترتيب واضح است که پي بردن به اهميت هوش هيجاني، دانستن راهکارهايي براي افزايش آن، در بالا بردن کيفيت زندگي افراد نقش موثري ايفا مي کند.

هوش هیجانی در کودکان


اسماء عاقبتی دکترای روان شناسی بالینی و عضو هیئت علمی دانشگاه نیشابور با بیان این مقدمه به خراسان می گوید: نتایج تحقیقات نشان می دهد کودکانی که هوش هیجانی بالایی دارند هنگام قرار گرفتن در حالت ترس، اضطراب و استرس می توانند خود را آرام کنند و ضربان قلب آن ها به سرعت پایین می آید و در نتیجه آرامش بیشتری را تجربه می کنند. آن ها توانایی تمرکز بیشتری دارند، از سلامت جسمی بیشتری برخوردار هستند، عملکرد تحصیلی بهتری دارند دارای ارتباطات و روابط سالمی با دیگران هستند و زمانی که هیجان زده می شوند به راحتی می توانند هیجانات منفی خود را کنترل و مدیریت کنند.

همچنین نتایج مطالعات نشان می دهد که تاثیر طلاق والدین روی بچه هایی که هوش هیجانی بالایی دارند با بچه هایی که هوش هیجانی پایین تری دارند، متفاوت است. معمولا طلاق یا ناسازگاری والدین باعثبروز مشکلاتی مثل افت تحصیلی، درگیری با همسالان و پرخاشگری فرزندان می شود، اما بچه هایی که هوش هیجانی بالایی دارند، به خوبی می توانند فشارهای روانی ناشی از طلاق یا ناسازگاری والدین را تحمل کنند. در واقع آموزش تکنیک های هوش هیجانی مانند ضربه گیر عمل می کند به این ترتیب با توجه به اهمیت آموزش هوش هیجانی به والدین متخصصان روان شناسی راهکارهایی را در این زمینه ارائه کرده اند. نکته این جاست که توانایی مدیریت هیجان از ابتدا در بعضی از کودکان بیشتر مشاهده می شود و بعضی از کودکان در مدیریت هیجانات مشکل دارند. خوشبختانه توانایی آموزش تکنیک های مدیریت هیجانات برای همه بچه ها امکان پذیر است.

آموزش هوش هیجانی


این روان شناس بالینی با اشاره به این که طی ۵ مرحله می توان هوش هیجانی را به کودکان آموزش داد، تصریح می کند: در گام اول بهتر است والدین به احساسات کودک توجه نشان دهند و از هیجانات وی آگاه باشند. به این معنا که احساس خشم، غم و ترس را در وی شناسایی و از آن برای نزدیک شدن به کودک و آموزش به وی استفاده کنند. والدین باید بدانند که کودک در هنگام تجربه اضطراب، غم و ترس به وجود آن ها نیاز دارد و این بر خلاف تصور والدین است که می پندارند کودکان فقط در هنگام تجربه اتفاقات خوشایند به آن ها نیاز دارند. این کار مستلزم این است که احساسات منفی کودکان از سوی والدین انکار نشود بلکه پذیرفته شود. گام سوم این است که والدین به احساس کودک همدلانه گوش دهند و آن را بپذیرند. والدین درچنین شرایطی بهتر است خود را جای کودک بگذارند تا دریابند وی چه احساسی را تجربه می کند.

اشتباهی که بیشتر والدین مرتکب می شوند این است که هیجانات منفی کودک را کوچک و غیرواقعی تصور می کنند و از آن به سرعت می گذرند. بهتر است والدین از کودک نپرسند «چرا ناراحتی»، «چرا ترسیدی» زیرا کودک ممکن است نتواند علت احساسات ناخوشایند خود را بیابد.

در گام چهارم بهتر است والدین به کودک کمک کنند احساسش را توصیف کند و برای آن واژه ای بیابد؛ زیرا وقتی کودک بتواند واژه درستی برای توصیف احساسش بیابد، آرامش پیدا می کند. والدین در چنین شرایطی می توانند به کودک خود که کلمات کمی می داند، کمک کنند تا احساسش را توصیف کند. وقتی کودک پس از کسب تجربه یک احساس ناخوشایند با کمک والدین توانسته است آن را توصیف کند، باید بتواند به حل مشکل بپردازد و راه های مختلف را برای کنار آمدن با ترس، پشت سر گذاشتن اضطراب و… پیدا کند.

نکته مهم این است که والدین خود باید نسبت به اهمیت هوش هیجانی واقف باشند و روش های آن را بدانند متاسفانه بیشتر والدین حتی با احساسات و هیجانات واقعی خود آشنا و صادق نیستند، بنابراین نمی توانند مدیریت هیجان را به کودک آموزش دهند. بیشتر والدین نمی دانند با کودکی که به شدت گریه می کند، قشقرق راه می اندازد و ترسیده است، چه کنند و راحت ترین کار را که سرکوب است انتخاب می کنند.



ظرافت های تربیتی


این روان شناس بالینی با اشاره به این که اگر کودکی نسبت به سنش هیجانات و احساسات افراطی دارد مثلا به شدت می ترسد و این امر کیفیت زندگی کودک را تحت تاثیر قرار داده و به اختلال در روابطش با دیگران منجر شده است، والدین باید آن را جدی بگیرند و با متخصص در این باره مشورت کنند. گاهی بچه ها هیجانی را تقلید می کنند و برای به دست آوردن سود یا نفعی، ادای ترسیدن را درمی آورند. مثل کودکی که وانمود می کند می ترسد تا اجازه پیدا کند به اتاق خواب والدینش برود.

در چنین شرایطی والدین باید هوشیار باشند و اجازه ندهند کودک با تقلید هیجانات، به آن چه می خواهد برسد. دکتر عاقبتی ادامه می دهد: خوب است بدانید تک فرزند بودن به تنهایی باعثکاهش هوش هیجانی کودک نمی شود به خصوص اگر والدینی در کنار وی باشند که ارتباط عمیق و عاطفی با وی برقرار کنند یا وی در تعامل دائم با همسالان خود باشد. اگر کودک تک فرزند ارتباطات اجتماعی خوبی با دیگر همسالان و افراد در محیط پیرامون داشته باشد، تک فرزند بودن تاثیری در هوش هیجانی وی نخواهد داشت. از سوی دیگر نتایج مطالعات نشان می دهد که جنسیت تاثیری بر هوش هیجانی افراد ندارد و دختران و پسران به یک اندازه توانایی درک احساسات و هیجانات دیگران و خود را دارند. تنها تفاوتی که در فرهنگ ما وجود دارد، این است که ابراز احساسات برای پسران دشوارتر از دختران است.

افزایش توانمندی با استفاده از هوش هیجانی


مروی - هوش هیجانی بالا به افزایش توانمندی فرد در استفاده از بهره هوشی منجر می شود. دکتر اسماء عاقبتی روان شناس بالینی با بیان این نکته به خراسان می گوید: ثابت شده است افرادی که هوش هیجانی خوبی دارند، در روابط اجتماعی شان بهتر عمل می کنند و در پیدا کردن جایگاه اجتماعی خود موفق ترند. این افراد می توانند نهایت استفاده را از بهره هوشی خود که ممکن است معمولی باشد، ببرند. در مقابل افرادی که بهره هوشی بالایی دارند اما هوش هیجانی خوبی ندارند، به علت اشکال در برقراری ارتباطات و ناتوانی در درک هیجانات و احساسات خود و دیگران نمی توانند جایگاه اجتماعی مورد نظر را بیابند و از بهره هوشی خود استفاده کنند.