هاشمی‌ توقعات رهبری را برآورده نکرد

به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، حجتالاسلام سید عباس نبوی کارشناس مسائل سیاسی، رئیس موسسه تمدن و توسعه اسلامی و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگاران فارس درباره مسائل مختلفی همچون خط مقاومت و بیداری اسلامی، آینده سیاسی کشور، وضعیت اصلاحات، اظهارات اخیر موسویلاری، مواضع هاشمی رفسنجانی، اقدامات دولت و... سخن گفت.

** تفکر سازش برگی برای ساز کردن ندارد

* در ارزیابی مواضعی که در ماه‌های اخیر از سوی برخی افراد و جناح‌ها شاهد هستیم به نظر می‌رسد رقابت میان دو تفکر " خط سازش " و " خط مقاومت " را در آرایش سیاسی سال ۹۱ و بهار سال ۹۲ که انتخابات ریاست جمهوری برگزار می‌شود شاهد خواهیم بود. به نظر شما آیا این گفتمان شکل خواهد گرفت و ما شاهد آرایش جدیدی در صحنه سیاسی کشور خواهیم بود؟

خط سازش در سال‌های اخیر دیگر در منطقه و جهان مفهومی ندارد و عرصه‌ای برای این موضوع باقی نمانده است، فرآیند پیچیده امتیازدهی و امتیازگیری کمکی به گفتمان سازش نکرد اما به هر حال آمریکا و غرب در آخرین جمع بندی خود به این نتیجه رسیده‌اند که جمهوری اسلامی را با این هویت و اصولی که بر پایه آن شکل گرفته نباید به عنوان یک شریک سیاسی به رسمیت بشناسند.

نوعی تفکر براندازی پنهان و ریشه‌ای در آمریکا و غرب نسبت به ایران وجود دارد و آنها برای این موضوع برنامه‌ریزی کرده‌اند بنابراین تفکر سازش برگی برای ساز کردن ندارد و در آمریکا و غرب زمینه‌ای برای سازش در نظر گرفته نشده است.

در حال حاضر خیلی از مسائل با آمریکا و غرب قابل مذاکره و رساندن به یک نقطه میانه است که خط مقاومت هم از رسیدن به نقاط قابل تفاهم میان ما و غرب نگرانی ندارد. اما آنها هیچ عزمی برای دادن امتیاز ندارند. اینجا دو رویکرد شکل می‌گیرد؛ رویکرد اول مقاومت و در واقع نوعی توفیق اجباری است چراکه برخی از افراد آمادگی و ظرفیت این موضوع را ندارند. ذلت رویکرد دیگری در این معادله است.

** رویکرد روسیه و چین به محور مقاومت

مسئله فعلی و دعوای ما بحثغنی سازی نیست بلکه آمریکا از این نقطه می‌خواهد به بهانه غنی سازی اقتدار فزاینده جمهوری اسلامی را به عنوان مسئله‌ای برای طرف‌های غربی تبدیل کند و بر همین اساس به روس‌ها و چینی‌ها گفت که تبدیل شدن ایران به قدرتی برجسته مسئله خطر نظامی نیست بلکه مربوط به افق‌های آینده فرهنگی و سیاسی منطقه و سطح جهان است.

روس‌ها و چینی‌ها تاکنون هیچ یک از قطعنامه‌هایی که در شورای امنیت مسئله اتهام آوری را بر ما تحمیل کرده را وتو نکرده‌اند و حاضر نشدند در مقابل معادله‌ای از حق خود استفاده کنند. در حالی که در روزهای اخیر به راحتی برای سوریه از حق وتو استفاده می‌کنند؛ درحالی که افق سوریه هیچ افقی خاصی را به روس‌ها و چینی‌ها نشان نمی‌دهد. آنها برای اینکه در سیاست جهانی بازنده نباشند همین مقدار از حق وتوی خود استفاده می‌کنند ولی برای ما زمینه‌ و چراغ سبزی فراهم نکرده‌اند. در حال حاضر آینده مقتدر جمهوری اسلامی برای آمریکا و غرب مسئله شده است و برای روس‌ها و چینی‌ها به عنوان مسئله درجه دوم مطرح است. به هر حال ما فقط به یاری و فضل خداوند امید داریم.

** معادل کردن دوره‌های نمایندگی با مدرک فوق لیسانس ضد عدالت بود

* اگر تمایل دارید درباره تلخ و شیرین های انتخابات مجلس نهم و البته درصد مشارکت مردم بفرمائید؟

وضع قانونگذاری که در مجلس برای جامعه و نظام در حال تبدیل شدن به یک معضل است. مسئله از مجلس چهارم شروع شد که نمایندگان سعی کردند قوانینی را تصویب کنند که منافع نسل‌های پیشین در آن لحاظ شده باشد؛ چنین اقدامی در جامعه‌ای که آرمان‌های امام راحل را دنبال می‌کند علاوه بر تعجب آور بودن واقعاً غیر قابل قبول است. تعجب آورتر این است که شورای نگهبان با تمام این موارد همراهی کرده و آخرین موضوع نیز در این زمینه " سطح مدرک تحصیلی نمایندگان در مقابل دوره‌‌های نمایندگی " بود که واقعاً اقدامی ضد عدالت است که هیچ عقل سلیمی آن را نمی‌پسندد.

از این رو طبیعی است مجلس نهم محافظ‌کاری را در این عرصه‌ها که به جایگاه و منافع نمایندگان بر می‌گردد را به صورت جدی دنبال کند و در حال حاضر هم نحوه شکل گیری کمیسیون‌ها و انتخاب روسای کمیسیون‌ها و همچنین ترکیب هیئت رئیسه مجلس در این امر کاملاً مشهود است.

شخصیت لاریجانی در جایگاه خود محفوظ است اما فرآیند‌های که در مجلس طی شده صحیح نیست، اقدامات مجلس باید اصول مشخصی داشته باشد و اگر فراکسیون‌ها قرار باشد به صورت جبهه بندی فعالیت کنند ثمره آن را در جاگیری افراد خواهیم دید. لذا اتفاقاتی که در مجلس رخ داد که تا حدودی در فضای اجتماعی و آرمان خواهانه نامطلوب تلقی می‌شد.

* ارزیابی شما از تغییر ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس هشتم و تغییر ترکیب مجلس جدید چیست؟

تغییر ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس هشتم نشانگر آمادگی عموم رای دهندگان برای تجربه کردن ذائقه‌های متجدد به معنای تجدیدپذیر است. البته این موضوع علائم هشداری هم برای ما دارد و این یعنی مردم دوره‌های که در اختیار نمایندگان خود قرار می‌دهند بسیار کوتاه می‌کنند. ما در دهه اول انقلاب تغییرات گسترده‌ای نداشتیم اما مجلس نهم داشت با تغییر بیش از چهار پنجم نمایندگان مواجه می‌شد که با تلاش برخی از نمایندگان در دور دوم این درصد به دو سوم کاهش یافت.



حجت الاسلام سید عباس نبوی رییس موسسه توسعه و تمدن اسلامی

دنیای مدرن خطراتی را ایجاد کرده که یکی از آنها عجله و ناشکیبایی افکار عمومی برای تغییر در حوزه رای‌شان است و نسیم این امواج هم به جامعه ما رسیده است چراکه زندگی روزمره طاقت آنها را کاهش داده است که این در انتخاب سیاسی آنها نیز موثر است. نوعی گرایش با تغییر جدی در مردم شکل گرفته که البته علائم آن از سال‌های قبل آشکار بود؛ جامعه‌ای که در سال ۷۶ حدود ۳۵ میلیون واجد شرایط داشت ۳۰ میلیون آن در انتخابات شرکت کرده و ۱۸ میلیونش به خاتمی رای دادند. در حالی که از ۴۲ میلیون واجد شرایط در سال ۸۴،۱۷ میلیون به احمدی نژاد رای دادند و دیدیم که ۴۶ میلیون برخوردار از حق رای ۴۰ میلیونشان در انتخاب شرکت کرده و با رای ۲۴ میلیونی رئیس جمهور خود را برگزیدند.

این تغییرات در سال‌های انتخابات نشان می‌دهد مردم این قابلیت‌ را دارند که کاملا بر ضد انتخاب قبلی خود عمل کنند و کسانی که به خاتمی رای دادند روزی به ضد او یعنی احمدی نژاد رای بدهند. این هشداری برای آینده سیاسی و نشانگر این است که انتخابات باید انعکاس مطالبات افکار عمومی باشد. در حالی که تغییرات مدام مردم موید این امر است که انتظارات‌شان برآورده نمی‌شود. کسانی که احتمال رای آوردن آنها جدی بود به بنده می‌گفتند انتخابات مهندسی شده بود که ما رای نیاوریم لذا من به آنها توضیح می‌دادم که فرایند شتاب در افکار عمومی بالاست. مجلس نهم بار سنگینی بر دوش دارد چراکه مسئله انقلاب اسلامی با دنیا غرب بسیار جدی است.



** دولت عقبه‌های مولد اقتصادی جامعه را تضعیف کرده است

* تحلیل شما از دورنمای سیاسی کشور و روند حرکت گروه‌ها و احزاب در کشور با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری چگونه است؟

گروه‌ها و جریان‌های سیاسی با توجه به مقابله ایران اسلامی و غرب نتوانسته‌اند خود را در یک موقعیت معتدل قرار دهند. خیلی از وقایع این‌ سال‌ها و تحریم دشمن قابل پیش‌بینی بود اما برخی کسانی که نقش مهم و موثری در اصولگرایی دارند اظهار امیدواری می‌کردند که از فشار تحریم‌ها علیه کشورمان کاسته شود. درحالی که بسیار واضح و روشن است که غرب تحریم‌ها علیه ایران اسلامی را افزایش داده و همچنان ادامه می‌دهد. تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی در عرصه بین‌الملل تنها موضوعی است که می‌تواند به غرب کمک کند لذا ساده لوحی است که اگر فکر کنیم غرب در قبال جمهوری اسلامی عقب نشینی می‌کند. برخی گروه‌های سیاسی دچار سردرگمی شده‌اند و دغدغه‌ای ندارند. در حالی که دولت عقبه‌های مولد اقتصادی جامعه را تضعیف و رها کرده و ما با موج سنگینی از واردات مواجه هستیم در چنین فضایی و با تشدید شدن تحریم‌ها ما باید «اقتصاد مقاومتی» را در دستور کار خود قرار می‌دادیم. از این رو کلنجار رفتن بر سر مسائل پیش پا افتاده جای تعجب دارد.

حتی در اینجا شاید بتوان دست‌های خیانت کاری را نیز در دولت و در رابطه با مجلس هشتم دید. اخیرا هم که مه‌آفرید ۲ را دستگیر کردند. امروز ظرفیت‌ها در تولید گندم به حداقل ممکن رسیده است اما ما جشن خود کفایی برگزار می‌کنیم و رئیس دولت می‌گوید ما آمایش زمینی را انجام می‌دهیم؛ ظاهرا باید اتفاقی بیفتد و معیشت مردم دچار اختلال شود تا آقایان دست به سامان اوضاع بزنند. نباید خیلی به سیاسیون امید داشت؛ بدنه مولد باید به نحوه جدی وارد میدان شود و اگر دولت در این زمینه یار نیست هر اقدامی که از عهده قرارگاه خاتم الانبیاء بر می‌آید باید انجام دهد.

البته موضوع هدفمندی یارانه‌ها قابل دفاع است اما در عین حال توزیع بیت المال باید با راهکارهای خاصی صورت گیرد؛ مولد‌های اقتصادی باید در کشور فعال شوند. چرا که اگر آنها نیز قرار باشند کم‌کار و ناتوان شوند در این شرایط حساس قابل توجیه نخواهد بود. باید به احمدی نژاد گفت فرافکنی کافی است و دولت نباید مسائل مختلف را به یکدیگر گره بزنند و روزنامه‌ای هم وظیفه خود بداند که از آنها حمایت کند چراکه مردمی که همواره پای آرمان‌های انقلاب، امام، و رهبری ایستاده‌اند دولتی می‌خواهند که حداقل‌ها را مورد توجه قرار دهد. هر کس که دور نمای این تحریم‌ها را می‌دید متوجه می‌شد که ما نیازمند برنامه منسجمی برای مقابله با آنها هستیم. مقاله‌ای که اخیرا در یکی از نشریات معتبر خارجی چاپ شد تحلیل بسیار خوبی از ایران ارائه کرد و گفته بود که اگر ایران به اقتصاد خود متکی باشد، ۲۰ میلیارد دلار در سال برای آن کافی است.

* ارزیابی شما از وضعیت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری که قرار است خردادماه ۹۲ برگزار شود چیست؟

اگر محور انتخابات سال ۹۲ برنامه‌ای باشد و هر نامزدی با برنامه‌ای معقول وارد میدان شود تردیدی نیست که با اقبال افکار عمومی مواجه شده و رای اکثریت مردم را در همان مرحله اول بدست می‌آورد. اما باید توجه کنیم که این مهم تنها با برنامه‌ریزی و چیدن پلان‌های معقول شدنی است. و ما با شعارهای کلی به هیچ جا نخواهیم رسید. اصولگرایان و اصلاح‌طلبانی که تلاش دارند نامزدی را وارد انتخابات کنند اگر به اصل مسئله که همان پاسخ به چگونگی «حرکت مولد اقتصادی درون‌زا» است، توجه نکنند در حد یک دعوا و چالش سیاسی می‌مانند و این حتی می‌تواند در طیف اصولگرایی نیز منجر به مناقشه شود. چه برسد به این که اصلا‌ح‌طلبان هم بخواهند ورود کنند. این چالش‌های سیاسی برای مردم منفعت ندارد و تنها در صورتی که نامزدهای انتخاباتی با برنامه‌ریزی خوب و کارآمد وارد رقابت شوند، کار به سرانجام خواهد رسید.

واقعا مشخص نیست ما چرا به چنین وضعیتی دچار شدیم. شاید شهدا ما را نفرین کرده باشند. معنی ندارد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری سعی کند برای خود یک ظرفیت و فرصت‌جویی سیاسی فراهم کند. و به دیدار مراجع و نماینده‌های ولی‌فقیه در استان‌ها بروند و بعد دوباره بحثپذیرفتن یا نپذیرفتن آنان از سوی مراجع در رسانه‌ها راه بیفتد. واقعا مسائل ما خیلی واضح است اینکه ما می‌خواهیم ۳۰،۴۰ قلم مواد پایه‌ای کشور را به نقطه‌ای که معیشت مردم را تأمین کند برسانیم پیچیده نیست. خدا کند دوستانی که خود را برای سال ۹۲ آماده می‌کنند متوجه این موضوع باشند که باید ضربتی با برنامه خوب و " روی‌میز " پیش بیایند که وقتی در مردادماه ۹۲ حکم تنفیذ خود را گرفتند بلافاصله آن را اجرایی کنند. از این دولت که گذشت، این دولت هنر کند بتواند وضعیت اقلام معیشتی را سامان دهد. اما نامزد انتخابات سال ۹۲ باید تلاش کند با ساماندهی به وضعیت اقتصاد به وضعیت فعلی رسیدگی کنند. ۳ سال است که رهبری بر اهمیت موضوع اقتصاد این پاشنه آشیل کشور تاکید دارند.

ما در این سال‌ها مدعی سیاسی، فکری و فرهنگی کم نداشتیم چرا که آنها هر ادعایی را می‌توانند مطرح کنند و در ارزیابی نتیجه نیز می‌توانند با شانه خالی کردن تصویر مثبتی از خود نشان دهند. اما بخش اقتصاد اینگونه نیست چرا که این امر موضوعی بسیار جدی و حیاتی قلمداد می‌شود و آمریکا و غرب می‌خواهند در این عرصه به ما فشار وارد کنند و ما را در شرایطی قرار دهند که جلوی اسکناس‌های خود صفر اضافه کنیم؛ در واقع همان کاری که با زیمباوه و ترکیه انجام دادند.

** نامزدهای انتخاباتی به جای دیدارهای انتخاباتی به بنگاه‌های اقتصادی سرکشی کنند

غرب این فشار تحریمی که بر روی کشور ما گذاشته را بر نخواهد داشت مگر اینکه ما خودمان راهی باز کنیم؛ یک راه فروش نفت در بیرون است و ما باید سعی کنیم از دوستی با کشورهای دیگر کاملا استفاده کنیم. راه دیگر کاستن از این فشارها دور زدن تحریم‌هاست؛ همچنین «اقتصاد مولد» با یک بسیج عمومی باید شکل بگیرد. در حال حاضر شهرک‌های صنعتی با ظرفیت‌های محدودی ۴۰ درصد فعالیت می‌‌کنند و درصد قابل توجهی از آنها نیز در حال تعطیلی هستند چرا که وقتی دلار به کالای وارداتی تبدیل شد دیگر انگیزه‌ای برای آنها نمی‌ماند. بنابراین هر نامزد انتخاباتی باید با سنجش این وضعیت برنامه ارزنده‌ای ارائه کرده و راهی برای احیای اقتصاد مولد درون‌زا پیدا کند. نامزدهای انتخاباتی به جای صف‌کشی برای دیدارهای انتخاباتی با علما و مراجع و تلاش برای افزایش مزیت سیاسی خود باید به بنگاه‌های اقتصادی سرکشی کنند چرا که آمار به خوبی همه مسائل را نشان نمی‌دهد و ممکن است یک مرتبه مشخص شود که عقبه کشاورزی در فلان منطقه ۵۰ درصد با بحران مواجه شده است.

* نظر شما درباره بازگشت فتنه‌گران و خاتمی به عرصه سیاسی کشور بدون عذرخواهی آنها از نظام و مردم چیست؟

درصدی از مردم در شهرهای بزرگ معمولا نظراتی نزدیک به روشنفکری و سرمایه‌داری بادآورده دارند. عامه مردم ما از مناقشات سیاسی و فتنه سال ۸۸ عبور کرده‌اند؛ آن مسئله جمع شد. تمام برآیند عمومی این است که دو نامزد شکست خورده فتنه ساز و لجوج شدند و یک وضعیت عجیبی شکل گرفت که از شیطانی همچون آمریکا تا کسی که فکر می‌کرد می‌خواهد میراثامام را دنبال کند وارد این میدان شدند. مردم از این فضا عبور کرده‌اند.

* یعنی چه که مردم از فتنه عبور کرده‌اند؟

یعنی به راحتی مردم لجباز را شناختند و بر آنها مهر زدند اما کسی که باید وظایف خود را انجام می داد این کار را نکرد و مشخص شد که وی چه رئیس دولتی است لذا اطرافیان از وی کنار کشیدند و افرادی که به خاطر آینده سیاسی خود سکوت کردند را مردم شناختند لذا مسئله سال ۸۸ یک جنجال بود تا لجبازان حرف خود را به کرسی نشانده و از رهبری امتیاز بگیرند.

* آیا واقعاً فکر می‌کنید که مردم با فتنه ۸۸ مشکلی ندارند و هر فردی بدون مرزبندی به آن می‌تواند وارد انتخابات شود؟

منظورم این است که مردم درباره فتنه «ابهامی» ندارند. حتی درباره مسائل سال ۸۸ ضد انقلاب هم دیگر نقطه مبهمی برایشان باقی نمانده است. بخش امنیتی نباید مسئله را بزرگ کند البته ضدانقلاب برای سال ۹۲ دست به تحرکاتی می‌زنند. آنها تلاش دارند خود را در قواره جبهه براندازان نشان دهند اما آنها روی هم ۲۰۰،۳۰۰ نفر انسان خیال راحت هستند که با دریافت پول از آمریکا فقط در سایه اینترنت مشغول دروغ‌پراکنی هستند. ما می‌بینیم که حتی مجلات معتبر غربی نیز به ضد انقلاب سفارش مقاله نمی‌دهند و ما نام هیچیک از آنها را در نشریاتی همچون نیویورک تایمز و واشنگتن پست نمی‌بینیم. چرا که آنها خودشان نیز می‌دانند که این افراد بی‌ارزش هستند.

* آیا مردم حضور کسانی که در سال ۸۸ کشور را به آشوب کشیدند در انتخابات ۹۲ می‌پذیرند، چگونه به آنها اعتماد کنند؟

ضرب‌‌المثلی از قدیم هست که می‌گوید به مرده نباید لگد زد اما رسانه‌ها واقعا همین مسیر را در پیش گرفتند در حالی که فضای فتنه ۸۸ مرد. آنهایی که باید مواضع خوب و روشن می‌گرفتند به موقع موضع‌گیری کردند و کسانی هم که به صحنه نیامدند، دیگر نیامدند. بنابراین همه چیز مشخص است و مسئله مبهمی وجود ندارد. الان مسئله اصلی این است که مقام معظم رهبری تاکید کردند، ما می‌ایستیم و زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نمی‌رویم برگزارکنندگان انتخابات و ناظرین می‌دانند که رای چیزی نیست که بتوان یک مشت از آن را جابجا کرد و در مقابل چشم چندین ناظر اصلا بحثجابجایی آرا امکان‌پذیر نیست.

** برخی اصلاح‌طلبان پس از نتایج ۸۸ دچار عقده روانی شدند

انتخابات مجلس نهم نشان داد که مناقشه خاصی وجود ندارد و اصلاح‌طلبانی که اقلیت مجلس را تشکیل می‌دادند نیز در انتخابات شرکت کردند هرچند که اکثریت آنها هم رای نیاوردند. لذا انتخابات معیار و شاخص خود را نشان می‌دهد. فتنه‌گران باید بدانند که بحثتقلب در جامعه دیگر نمی‌گیرد اما متاسفانه افرادی که به نتیجه‌ای که می‌خواستند نرسیدند دچار نوعی عقده روانی شدند. و ممکن است نتیجه انتخابات سال ۸۸ در ذهن برخی سیاسیون از بین نرود. درحالی که مردم، نظام و جریانات سیاسی نمی‌توانند این ناراحتی‌ها را که برای عده‌ای باقی مانده علاج کنند مگر خودشان دست به علاج بزنند.

علاج خود ساخته این است که اگر کسی احساس می‌کند که حق وی ادا نشده، از این حق به خاطر آبروی جمهوری اسلامی بگذرد و این مسئله را خداجویانه حل کند. ما فراوان سراغ داشتیم که سیاستمداران خودشان را برای کشورشان خرج می‌‌کنند لذا کسانی که ادعای اسلامی بودن دارند و به قول خودشان از امام فاصله نمی‌گرفتند در این مسئله اولی هستند که آبروی خودشان را خرج انقلاب کنند هرچند معتقدیم نباید به کسی به خاطر اشتباهات گذشته زخم زبان زد.

* تحلیل شما از شرط‌گذاری‌های مجدد خاتمی برای بازگشت به نظام و مشروط کردن بازگشتش به رفع حصر سران فتنه چیست؟

انتخابات قانون خود را دارد و هیچکس در موقعیت خط و نشان کشیدن برای نظام نیست آنها باید بدون هرگونه انتظاری بیایند و بگویند آنچه ما فکر می‌کردیم اشتباه بوده، لذا قصد بازگشت داریم. و اگر هم فکر می‌کردند راهی که می‌رفتند درست است باید اعلام کنند اکنون مسیر برای آنها مشخص شده؛ مهم نیست این اشتباه را فریاد بزنند یا آن را اعلام کنند اما به هرحال باید با علائمی نشان دهند که مسیر گذشته‌شان تغییر کرده است. باید ذهنیت فکری و فرهنگی خود را اصلاح کنند، چرا که مبارزه با فساد اخلاقی یک مبارزه همیشگی بشر است و هر نسلی هم مبارزات مخصوص دوران خود را دارد. نمی‌شود گفت که ای‌کاش نسل اول نسخه‌ای می‌پیچید که برای همه مسائل کاربرد داشت؛ داستان‌های سیاسی علاج همیشگی ندارد.




**هاشمی‌رفسنجانی توقعات مقام معظم رهبری را برآورده نکرد

ما باید مراقبت باشیم نظارت رسمی و نظامند در کشور را فعال و پویا و زنده نگاه داریم. راه حل این نیست که بدنه‌ای که در جامعه‌ای که درک درستی نداشت حذف شود. از این رو ما باید به قوانین، موازین و اصول رجوع کنیم. و مسیری که تحت رهبری اصالت‌گرا و قاطع رهبر معظم انقلاب است را ادامه دهیم. مقام معظم رهبری تمام آنچه که درباره لزوم موضع ‌گیری خواص لازم بود، گفتند و تاکید داشتند سکوت افراد هم مورد سوال قرار می‌گیرد لذا این امر برای هیچکس در عرصه سیاسی پوشیده نیست. اولین فرد مورد توقع رهبر انقلاب هم هاشمی رفسنجانی بود. اما وی در برابر تمام این مطالبات جمله‌ای برای برآورده کردن این توقعات بیان نکرد اما با این اوصاف حکم ریاست هاشمی بر مجمع تشخیص مصلحت ابقا شد بنابراین باید بدانیم این جزو مصالح اصلی کشور است که از ظرفیت مدیریتی و موقعیت‌شناسی و تسلط افراد در کشور استفاده کنیم. آنچه که مهم است و نباید به هیچ عنوان مخدوش شود، معیارهای جمهوری اسلامی است. حالا اگر با وجود عدم تحقق برخی مطالبات فردی در این چارچوب قرار داشت، باید به فعالیت خود ادامه دهد.

** افراد " خود فریفته " از مردم تو دهنی می‌خورند

* برخی اصلاح‌طلبان ادعا می‌کنند که نظام ناچار است برای پرشور شدن انتخابات حضور آنها را بپذیرد. به نظر شما با توجه به عدم مرزبندی این طیف با فتنه چنین ادعایی چقدر صحیح است؟


در بین مجموعه اصلاح‌طلبان و تابعین هاشمی رفسنجانی که خود را حزب کارگزاران می‌دانند، نوعی تصور وجود دارد که نظام مجبور است حضور آنها را بپذیرد که این تفسیر بسیار خطایی است چرا که به تعبیر مقام معظم رهبری هر فردی که " خود فریفته " شود، از مردم تودهنی می‌خورد. لذا اصلاح‌طلبان نباید چنین تفسیرهای بدی را ارائه دهند.



جریان اصلاحات در دهه ۷۰ هاشمی را به شدت می‌کوبیدند و حتی کتاب " عالیجناب سرخ‌پوش " را منتشر می‌کردند. اگر کرباسچی فکر می‌کند که جمهوری اسلامی مجبور است حضور مجدد او و امثال او را بپذیرد، یک لحظه فکر کند کسی که زمینه لطمه خوردن هاشمی را برای اولین بار در افکار عمومی فراهم کرد، خود وی بود. جزوه‌هایی که با عکس های رنگارنگ هاشمی در سال ۸۴ در جنوب شهر پخش شد و رفسنجانی را در آن عکس‌ها با آن زندگی نشان دادند برای وی کافی بود البته این لطمه را در زمان مجلس ششم هم به هاشمی وارد کردند. وقتی که بعضی از دختر و پسرها با پیشانی‌بند‌های قرمز که روی آن به حروف لاتین اسم هاشمی نوشته شده بود از ونک تا پل رومی اسکی بازی کردند. البته می‌توان گفت که این رفتارها از بیماری روحی هم حکایت می‌کند هرچند که ما حق نداریم وارد حریم شخصیتی افراد شویم. اصلاح‌طلبان واقعا باید این نگاه را که نظام به بازگشت آنها احتیاج دارد حذف کنند. چرا که نظام و رهبری که مقابل این فشار گسترده جهان غرب به راحتی و با طمأنینه ایستاده از حضور یا عدم حضور کارگزاران در انتخابات نگرانی پیدا نمی‌کنند.

* آقای موسوی لاری اخیرا گفته شورای نگهبان در انتخابات سلیقه‌ای عمل می‌کند و اگر مکانیزم‌های قانونی رعایت نشود احتمال تقلب هست، نظر شما درباره این اظهارات وزیر کشور خاتمی چیست؟

اگر کسی غیر از موسوی لاری این حرف‌ها را می‌زد، شاید پذیرش آن راحت‌تر بود اما وقتی خود او که زمانی مجری انتخابات بوده چنین می‌گوید واقعا مسئله است. موسوی لاری باید مشخص کند که آیا او خود و جبهه‌اش را مسخره کرده یا درصدد تمسخر فضای کشور است؟. آقای موسوی لاری فراموش کرده که پس از اینکه انتخابات سال ۸۴ را برگزار کرد کروبی او را متهم به وارفتگی و غلفت کرد و به او معترض شد که در انتخاباتی که شما برگزار کردید احمدی‌نژاد رای آورد.

موسوی لاری اگر ادعایی درباره تقلب در انتخابات دارد چرا با وجود اینکه زبان، توان و امکانات لازم را داشت حتی یک سال بعد از انتخابات ۸۸ جزئیات تقلب را برای مردم بازگو نکرد؟ چنین جواب‌های دو پهلویی از آقای لاری قابل قبول نیست.

" آقای موسوی لاری! بیش از نیمی از اعضای فعال اصلی و کارمند ستاد انتخابات کشور کسانی هستند که اوج رونق کاریشان در دوران شما بوده و شما اکثر آنها را در وزارت کشور جذب کرده‌اید؛ ‌ تاج‌زاده یکی از آن افراد بود، شما یادتان رفته درباره جذب افراد چه مسائلی را مطرح کردید؟ آیا کسی نبود که به شما گزارش درست و حسابی بدهد که در سال ۸۸ چه اتفاقی افتاد از این رو چنین اظهاراتی برای یک طلبه روحانی واقعا ناپسند است او می‌تواند به صراحت بگوید که از فلان رئیس جمهور بدم می‌آید. اما نباید ادعایی دو پهلو مطرح کند؛ چرا مسائل حساسی را که خودتان در دوره‌ای عاملش بودید زیر سؤال می‌برید.

** ما از اظهارنظرهای موسوی لاری شرمنده می‌شویم

آقای موسوی لاری! به جای اینکه شما از این اظهارات شرمنده باشی ما از اظهارنظرهای شما شرمنده می‌شویم. البته این مسائل و ادعاها علاج دارد، نباید با عبور از قانون، تبدیل به عنصری لجوج و مسئله‌ساز و اذیت‌کن تبدیل شویم؛ بهتر است این افراد از لاک تنیده شده خود بیرون بیایند و با جمع‌های متنوع مردم در مساجد و هیئت حشر و نشر ‌کنند. تا واقعیت را درک کنند.

** نقطه علاج اصلاح‌طلبان ریشه‌یابی نتایج انتخابات شورای شهر دوم است

آقایان اصلاح‌طلب باید علاج خود را از انتخابات شورای شهر دوم شروع کنند. انتخاباتی که در نهایت فضای باز توسط خودشان برگزار شد. حالا هرچه می‌خواهند اسمش را بگذارند و آن را بدشانسی، تبلیغات رسانه‌ای و تخریب وجهه از سوی رقیب تلقی کنند اما باید بدانند که شیب نزولی آنها از آن زمان آغاز شد.

در انتخابات شورای شهر دوم تاج‌زاده نفر پانزدهم شد، لذا آنها باید مشکلات خود را از آنها ریشه‌یابی کنند هرچند نباید به هیچکس ظلم شود اما باید اقدامات ناروایی که در حق نظام صورت گرفت را تبیین کرد. کل مشکلات اصلاح‌طلبان به اسائه ادب و هجوم گسترده در دوران آنها به مبانی اصلی اسلام و اهل بیت و عدم دفاع آنها در مقابل این اهانت‌ها می‌دانم.

مردم آن سال‌ها را یادشان نمی‌رود از این رو اصلاح‌طلبان باید این مسائل را علاج کنند و نمی‌توانند بگویند که به ما ربطی ندارد چراکه آنها پول روزنامه‌های زنجیره‌ای را فراهم می‌کردند. علاوه بر اسائه ادبی که به اهل بیت می‌شد، آنها حتی رفتارهای ناجوانمردانه مرتکب می‌شدند؛ مثلا قبل از انتخابات مجلس ششم در یکی از روزنامه صبح با فونت بزرگ نوشتند «فردا روز دفن پدرسالاری است» این ظلم به متدینین و اصولگرایان بود که به خاطر حضور در یک رقابت اینگونه مورد اهانت قرار می‌گرفتند. بنابراین اصلاح‌طلبان باید مسائل اصلی خود را حل کنند.

* اخیرا آقای موسوی لاری درباره فضای فرهنگی دوران اصلاحات گفته «شما وقتی فضای باز دارید در کنار کارهای مثبت، ممکن است بهره‌برداری غلطی هم بشود و یک عده‌ای نیز از این فضای باز سوءاستفاده بکنند» شما به عنوان یک فعال فرهنگی چقدر به فضای باز و آزادی بیان در دوران اصلاحات اعتقاد دارید؟

قبلاً میردامادی از درون حبس برای من نامه‌ای درباره سخنانم که گفته بودم " ما مشکلی در آزادی بیان نداریم بلکه عدم رعایت اصول بدیهیات از سوی جریانات مشکل ماست " نوشت که من هم به آن جواب دادم. و گفتم بعضی رفتارهای ناجوانمردانه و سانسورهایی که در مناظرات انجام دادید را باید پاسخ بدهید.


خاطره‌ای از میزان پایبندی حقیقی اصلاح‌طلبان به آزادی بیان دارم؛ بنده در مناظره با هاشم آغاجری و برخی از اصلاح‌طلبان در شیراز که یوسفیان مجری آن بود در سال ۷۶ به شخصه شاهد سانسور مناظرات از سوی آنها بودم. آنها وقتی دیدند در بحثدر حال مغلوب شدن هستند بین دو تایم مناظره به من گفتند که از طرف رادیو می‌خواهند با شما گفتگویی داشته باشند. فردی هم با ضبط آمد و سؤالات بی‌ربطی را مطرح کرد، هرچه که به آنها گفتم من وسط مناظره هستم و باید بروم آنها طفره می‌رفتند تا اینکه متوجه شدم آن مصاحبه صوری است لذا آن را متوقف کرده و به محل مناظره برگشتم و دیدم که آنها در کمال نامردی ادعا می‌کنند که نبوی در این دور حضور پیدا نکرده است و بنده هم بلند صدا زدم که من اینجا هستم و سپس به جمع ملحق شدم.

خاطره‌ای دیگر هم مربوط به مجله کیان است. بنده با توجه به فعالیت‌های فکری و فرهنگی که داشتم چند بار با مصطفی تهرانی که در مجله کیان مسئولیت داشت تماس گرفتم و گفتم که می‌خواهم به برخی مسائل سروش جوابیه بدهم در حالی که می‌گفتند ما برای ۲،۳ صفحه جوابیه جا نداریم اما خودشان در شماره بعد مطلب ۱۲ صفحه‌ای از سروش منتشر می کردند و برای اینکه ادعا کنند ما به نظر مخالفان احترام می‌گذاریم از افرادی خاص برای پاسخگویی استفاه می‌کردند. وزارت ارشاد آن دوره کتاب نقد آقای رحیم‌پور ازغدی را چند ماه نگه داشتند و اجازه چاپ نمی‌دادند.

** اصلاح‌طلبان مهر «شل دینی» خورده‌اند

* آقای موسوی‌لاری در بخشی از گفت‌وگوی خود گفته است «شاید در زمان اصلاحات توهینی به امام زمان(عج) یا علما می‌شد اما تیراژش کم بود اما این موارد از همین موضوعاتی است که به نظر من مورد سوءاستفاده قرار گرفت» نظر شما درباره چنین ادعاهایی چیست؟ آیا واقعا سواستفاده بود؟


انسان برای طرح اندیشه‌های دینی هم باید سواد دینی درستی داشته باشد و هم موضوع شناس خوبی باشد و بتواند مطلب را به زبان مردم تبیین کند. برخی از این آقایان می‌خواهند با روشنفکری مسائل را سروسامان دهند درحالی که این ربطی به زبان مردم ندارد. البته ناگفته نماند در مجمع روحانیون افراد باسوادی نیز حضور دارند اما بنده واقعا در عجبم که چگونه با سایر اعضا سازگاری پیدا کردند درحالی که اگر نقدی دارند باید آن را بگویند تا همه از اصل اندیشه آنها مطلع شوند. وگرنه هرچه دیگران بگویند و آنها نیز همراهی توجیهی کنند، فرقی نخواهد داشت. به اصلاح‌طلبان مهر «شل دینی» خورده است. و آنها اگر واقعا این موضوع را قبول ندارند باید برای رفع آن اقدام کنند؛ حتی شل‌ دین‌‌ها هم رهبر شل دین نمی‌خواهند و حتی به عنوان مطایبه هم باید گفت دزدان رئیس امین برای خود انتخاب می‌کنند.

رسانه‌های انقلابی باید از خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، موسوی لاری، موسوی بجنوردی و مجید انصاری و اعضای اصلی مجمع روحانیون بخواهد بیانیه‌ای در قبال مسائل مختلفی که با اعتراض اصولگرایان مواجه شده، بدهند و موضع خود را روشن کنند؛ یک شخص از جریان ملی مذهبی‌ها به لفظ جلاله " بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم " توهین کرد که این در شرع ما ارتداد محض است. این اصلاح‌طلبان حتی این فرد را از جرگه خود بیرون نکردند تا چه برسد به صادر کردن حکم ارتداد! اگر آنها صریح موضع می‌گرفتند می‌شد تحمل کرد.

خاتمی در سخنرانی ۳ سال قبل خود در حسینیه جماران در شب تاسوعا یکی از معانی آیه‌های قرآن را تحریف کرد و بنده هم در برنامه‌ای رسمی در تلویزیون این موضوع را گوشزد کردم که خاتمی قرآن را تحریف کرده است اما یک سایت خبری مطلبی را با مضمون نقد و توبیخ بنده منتشر ساخت و در آن خطاب به اصلاح‌طلبان گفت که شب گذشته سیدی مدعی شده خاتمی قرآن را تحریف کرده است.

آیه‌ای که خاتمی خواند مربوط به آن بود که قرآن می‌فرماید ما رسل و حدید را فرستادیم تا مردم را هدایت کنند وی اینگونه معنی کرده بود که «قلم بر شمشیر پیروز است». واقعا آدم احساس می‌کند که یک دانش آموز تازه‌ سواد یاد گرفته چنین ادعایی را مطرح کرده است.

سایت مذکور از همه رسانه‌ها خواست تا به این موضوع جواب بدهند. حتی صفحه‌ای نیز برای این موضوع قرار داد اما جوابی در آن منتشر نشد.

* آیا شما حاضر هستید که با این اصلاح‌طلبان که ادعاهای مختلفی را مطرح می‌کنند، مناظره کنید؟

من از سوی اصلاح‌طلبان برای مناظره تحریم شده‌ام. بنده از سال ۷۷ که قرار بود با کدیور درباره بحثحاکمیت اسلامی در دانشگاه امام صادق مناظره کنم و او با بهانه‌های مختلف از حضور در آن سر باز کرد، از سوی اصلاح‌طلبان تحریم شده‌ام. کدیور به بنده گفت ما با هم رفاقت داریم چرا اینگونه رفتار ‌کنیم و من به او پاسخ دادم تو می‌خواهی میراثامام را نابود کنی و من بی‌توجه باشم. تو می‌خواهی خون‌هایی که پای انقلاب ریخته شده لطمه بزنی و من هم به خاطر رفاقت‌مان سکوت کنم؟

از دانشگاه اصفهان برای مناظره با علوی‌تبار از بنده دعوت کردند اما روز حرکت دانشجویان با من تماس گرفتند و گفتند آقایان یکی یکی زنگ می‌زنند و مناظره را کنسل می‌کنند و یادم می‌آید که در آن مناظره تنها آقای شکوری راد باقی ماند که البته دلیل آن نیز آن بود که در وی رگه‌های اصولی وجود داشت. از این رو همواره وقتی مباحثتخصصی می‌شد، بنده مورد تحریم قرار می‌گرفتم.

** برای مناظره با خاتمی اعلام آمادگی می‌کنم

بنده درباره مباحثی که خاتمی در طول ۱۵ سال گذشته مطرح کرده و دعاوی بسیار مهم و عجیبی نیز بود اعلام مناظره می‌کنم؛ مثلا خاتمی ادعا کرده هر دینی مقابل آزادی بایستد نابود می‌شود که این صرفا یک ادعای روشنفکری است از این رو بنده حاضرم با خاتمی با هر تعداد افرادی که او تعیین می‌کند، مناظره یا حتی مباحثه داشته باشم تا بالاخره معلوم شود پاسخ آنها به خیلی از موضوعات چیست، باید مشخص شود آنها حرفی برای گفتن ندارند. بنده به یکی از اصلاح‌طلبان گفتم که چرا شما مسائل خود را با شورای نگهبان مطرح نمی‌کنید که او در پاسخ گفت بنده شبهات خود را به آیت‌الله یزدی گفته‌ام اما ایشان از مسائل حکومت دینی تفسیری دارند که من نمی‌توانم با عقلانیت روشنفکری آن را بپذیرم. البته آقای موسوی لاری که در مناظرات فکری وارد نمی‌شود اما در مباحثسیاسی برای مناظره با وی هم اعلام آمادگی می‌کنم.

* آقای موسوی لاری از اینکه چرا مردم در زمان احمدی‌نژاد کفن‌پوش نمی‌شوند، گلایه کرده است. نظر شما در این باره چیست؟

اقدامات دولت احمدی‌نژاد نیازی به کفن‌پوشیدن ندارد چرا که از مبدایی شکل گرفته که ناروایی‌های آن قابل کنترل است. در همین زمینه می‌توان به کنار رفتن برخی وزرا از دولت اشاره کرد چرا که آنها خودشان به خوبی به برخی از کمبودها در دولت اشراف داشتند و سرمنشأ آن را نیز می‌دانستند. لذا نیازی به کفن‌پوشی نیست.


دولت احمدی‌نژاد هر چه که بود وزیر ارشادش مهاجرانی نشد که هر لحظه با یک زبان حرف بزند. بنده بارها به مهاجرانی گفتم که بخشی از بودجه‌های ارشاد را صرف بچه‌های حزب‌اللهی کند اما او هر دفعه بهانه آورد. درحالی که می‌دیدیم به راحتی در اختیار برخی گروه‌ها بودجه‌ای نشریه و ساختمان قرار می‌دهد. مثلا خود آقای خاتمی وقتی به او گلایه می‌کردیم به ما حق می‌داد ولی در این قضیه دریغ از یک ریال کمک مالی! ما نه مدافع کفن‌پوشان علیه خاتمی هستیم و نه به آنها فشار به آن سبک وارد آورده‌ایم اما باید انصاف را رعایت کرد. برخی از نشریات روشنفکری یک هفته‌ای مجوز انتشار می‌گرفت. مشخص نیست آنها چگونه می‌خواهند به خداوند جواب بدهند و چطور نزد رهبری از اقدامات خود دفاع کنند.

** سکوت موسسه حفظ آثار امام در مقابل ادعای پناهندگی امام به فرانسه

* نظر شما درباره عملکرد موسسه حفظ و نشر آثار امام چیست؟

باید پرسید مؤسسه نشر و آثار امام واقعا چگونه می‌خواهد در پیشگاه خداوند پاسخگو باشد که در پژوهشگاه خود افرادی را گرد آورده که صریحاً می‌گویند اندیشه امام را قبول نداریم و می‌گویند انقلاب امام موجی از شلوغ‌کاری بود آنها چنین افرادی را جزء اصلی مؤسسه قرار می‌دهند و بعد به اسم امام بودجه می‌گیرند حتی در دوران اصلاحات مدعی شدند که امام(ره) می‌خواسته از فرانسه پناهندگی بگیرد. ما در مقابل این ادعا هیچ عکس‌العملی از اصلاح‌طلبان مشاهده نکردیم. فرض کنیم که مستند تلویزیونی «شاخص» یک جانبه بود؛ آیا موسسه نشر آثار امام فقط باید برای این مستند رگ گردنی می‌شد و سایر اهانت‌ها به امام جوابی نداشت؟!

آنچه توقع بود سید حسن خمینی آن را حفظ کند، سیره و میراثامام بود درحالی که نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه توسط چنین شخصی زمینه‌های سیال کردن و توجیه اندیشه‌های امام را آغاز کرد؛ اخیرا گفتند که همه مباحثامام «حقیقیه» نیست بلکه «زمانیه» است یعنی کسی که باید حافظ میراثامام باشد خودش اولین قدم‌ها را برای به تاریخ سپردن افکار امام آغاز می‌کند.

مثلا امام گفتند میزان رای ملت است یا فرمودند مجلس باید عصاره فضایل ملت باشد درحالی که اگر ما به صورت «زمانی» به این مسائل نگاه کنیم چیزی از آرمان امام درباره آزادسازی قدس شریف، نابودی استکبار باقی نمی‌ماند. امام فرمود ما اگر از صدام بگذریم از سعودی نمی‌گذریم. این حرف حق است چرا که نفس امام حق بود و قطعا بدتر از آنچه که بر سر صدام آمد بر سر سعودی خواهد آمد چرا که آنها خون به دل امام کردند. سیاسیون و جریانات فکری باید امام خود را باور کنند. امام اهل شلوغ‌کاری و پروپاگاندا نبود. ما دیدیم که تمام پیش‌بینی‌های امام محقق شد.

برای تحقق یک نظریه اجتماعی اگر چند پیشبینی یک پژوهشگر اجتماعی محقق شود میگویند نظریه وی تایید شده است مثلا اگر بگویند انقلاب ۴ رکن دارد و این ۴ رکن در انقلاب الجزایر و کوبا محقق شود، این نظریه را تایید میکنند در حالی که امام بیش از دهها پیشبینی داشت که بسیاری از آنها تاکنون محقق شده است.