به گزارش افکارنیوز به نقل از جام جم آنلاين، آقاي مجري و كلاه قرمزي سالهاست كه به اصطلاح رگ خواب مردم را به دست گرفتهاند و فهميدهاند كه با كمي خلاقيت، چند تا ديالوگ بينظير و از همه مهمتر طراحي و ساخت چند تا عروسك كه تا دهان باز ميكنند، كلي مشتري براي خود پيدا ميكنند، ميتوانند ميداندار جذب مخاطب باشند.

مردم به گروه کلاه قرمزی اعتماد دارند و باور کرده‌اند که در وانفسای کمبود داستان جذاب و شخصیت‌های دوست‌داشتنی این گروه می‌توانند شخصیت‌هایی مانند فامیل دور، همساده، جیگر و بَبَعی را خلق کنند و چنان به آنها جان بدهند که مردم آنها را باور کنند و حتی در فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی گروه طرفداران این شخصیت‌ها را شکل دهند.

اما نکته اینجاست که همه این‌ شخصیت‌های دوست‌داشتنی زمانی طراحی شده‌اند که ایرج طهماسب و حمید جبلی تصمیم گرفته‌اند که مثل اوایل دهه ۷۰ ماجراهای کلاه قرمزی را در تلویزیون روایت کنند.

تلویزیون مختصات خود را دارد. میلیون‌ها بیننده دارد و کسانی که در این رسانه فعال هستند، می‌دانند که باید آثاری بسازند که بیشتر سلایق را راضی کند، آموزشی باشد، ادب را رعایت کند و به فردیت و قومیت افراد توهین نکند. برخی می‌گویند تلویزیون به اصطلاح پاستوریزه است، اما همین محیط پاک باعثشده تا طهماسب و جبلی از خلاقیت خود صددرصد استفاده کنند و سال‌های سال کلاه‌قرمزی و دار و دسته‌اش را زنده و پویا نگه دارند.

برخی معتقدند فضای سینما برای کار بازتر از تلویزیون است. در سینما می‌توان شوخی کرد، می‌توان مسخره‌بازی درآورد و نگران هم نبود که به کسی یا عده‌ای بَر بخورد.

مردم برای رفتن به سینما فیلمی را انتخاب می‌کنند و اگر خیلی ناراحت هستند، می‌توانند فیلمی را برای تماشا انتخاب نکنند.

مثلا اگر فکر می‌کنند کلاه قرمزی و بچه ننه فیلم بی‌تربیتی است به تماشای آن نروند! اما واقعیت این است که حالا دیگر می‌توان ادعا کرد که کلاه قرمزی یک عروسک ملی است؛ عروسکی که از جانب رسانه ملی حمایت می‌شود و در ۲۰ سال گذشته با حمایت همین رسانه توانسته است به حیات خود ادامه دهد.

درست است که کلاه قرمزی و بچه ننه در بخش‌خصوصی تولید شده، اما باید پذیرفت که بخش خصوصی از یک نشان ملی(در اینجا بخوانید کلاه قرمزی) استفاده کرده است، بنابراین بهتر است که در نگهداری از این عروسک محبوب و مردمی هم کوشش کند.

حالا دیگر کلاه قرمزی و دوستانش آنقدر چیزهای خوب به مردم(کوچک و بزرگ) یاد داده‌اند که دیگر همین مردم دوست ندارند عروسک‌های محبوب خود را آفتابه به دست، در به در دنبال دستشویی ببینند. در تمام فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه بوی بدی در ذهن مخاطب رخنه می‌کند که اصلا دوست‌داشتنی نیست.

این بوی بد به عروسک‌های دوست‌داشتنی ما آسیب می‌زند. کلاه قرمزی و دوستانش سال‌هاست به پاک‌ترین روش‌ها ما را می‌خندانند حالا حیف است که برای داغ‌تر کردن گیشه از این عروسک‌ها سوء‌استفاده شود.

اي كاش كلاه قرمزي و دوستانش مثل وقتي كه به تلويزيون ميآيند، باز هم باادب و تميز بودند. اي كاش پسرخاله در سينما هم مثل تلويزيون از مردانگياش برايمان تعريف ميكرد و نميگذاشت حق مخاطب در سينما ناديده گرفته شود.