به گزارش افکارنیوز،سردار یدالله جوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران، به سؤالات متعددی از جمله تحلیل غلط برخی جریانات انحرافی داخلی از حوادثسوریه، تحرکات تازه چهره‌ها و جریانات اصلاح‌طلب، اتهامات برخی از عناصر داخلی به سپاه، شراط امروز کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و … پاسخ داد.


سردار برخی از عناصر انحرافی در داخل کشور معتقدند که جنس حوادثدر سوریه از نوع اعتراضات مردمی است لذا بشار اسد در برابر مردم ایستاده است؛ تحلی شما از اینگونه تحلیل‌های انحرافی چیست؟


کسانی که در سوریه می‌جنگند و کارهای تروریستی انجام می‌دهند، مورد حمایت رژیم صهیونیستی، آمریکا و برخی متحدان آمریکا در منطقه هستند لذا شکی نیست که جنس حوادثدر سوریه متفاوت با کشورهای دیگر است.


آمریکا‌یی‌ها که به دنبال انتقام‌جویی از اسد به دلیل حضور در جبهه مقاومت هستند از حوادثرخ داده در سوریه سوء‌استفاده می‌کنند و تلاش می‌کنند اعتراضات در این کشور را مردمی جلوه دهند که البته با سد مردمی هم مواجه شدند.


کسانی که به دنبال بی‌ثبات‌سازی در سوریه بودند با سد مردمی مواجه شده‌اند و اینکه گفته می‌شود بشار اسد در مقابل مردم به اسلحه رو آورده است، حرف بی‌منطقی است.


وقتی که حکومت‌های خارجی با اسلحه‌های خارجی توسط اتباع خارجی بر روی مردم سوریه اسلحه می‌‌کشند، وظیفه حاکمیت چیست؟ اگر این اتفاقات در لندن رخ می‌داد سردمداران انگلیسی چه خط‌مشی را اتخاذ می‌کردند؟ قطعاً که برخورد قاطعی می‌کردند به طور کلی در هر کشوری افرادی که دست به اسلحه ببرند با برخورد قاطع حکومت روبرو خواهد شد، دیگر سناریوی آمریکا در سوریه رنگ باخته است و به نتیجه نخواهد رسید.


لذا تحلیل‌های کسانی که در داخل، تحلیل‌های مشابه سران کشورهای غربی را دارند همانند سیاستشان غلط و تعمدی است؛ در کشور ما از همان ابتدا تحلیل‌های درستی به خصوص توسط مقام معظم رهبری در تحولات منطقه ایراد شد مبنی بر اینکه که بحثسوریه متفاوت با سایر جاها است و موضع نظام اسلامی حمایت قاطع از ملت و دولت سوریه است.


سردار؛ در چند سال اخیر شاهد انتقاد‌ها و هجمه‌های سنگینی علیه سپاه پاسداران هستیم، متاسفانه می‌بینیم که در داخل کشورمان برخی از اشخاص که سمت‌ نمایندگی مردم را به یدک می‌کشند ادعا دارند که سپاه در امور سیاسی وارد شده و به نفع یک جناح خاصی فعایت می‌کند، نظر جنابعالی در خصوص این هجمه و انتقاد علیه سپاه چیست؟


این بحثمفصلی را می‌طلبد اما اینکه چرا علیه سپاه هجمه‌ها شکل می‌گیرد باید به سراغ کسانی که این انتقادها را انجام می‌دهند رفت؛ قطعا یک عده‌ای در داخل و عده‌ای در خارج از کشور هستند که به دنبال تخریب سپاه هستند.


در خارج از کشور بسیاری از سایت‌ها، وبلاگ‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای به صورت اختصاصی برنامه علیه سپاه می‌سازند و از طرف دیگری مجموعه از فرماندهان و سرداران سپاه را در لیست تحریم‌های خود قرار می‌دهند.


دلیل این انتقاد بیرونی روشن است و آن این است که این جبهه بیرونی که علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران که موقعیت راهبردی و تاثیر‌گذار در منطقه دارند، جو‌سازی می‌کند تا این حرکت رو به جلوی ایران را متوقف کرده و زیر سلطه غرب آورد؛ این دلیلش روشن است غربی که از نظام اسلامی که ۳۳ سال در برابر آنها ایستاده سیلی‌های پی در پی خورده و این سیلی‌ها را هم به حق خورده چرا که خلق و خوی زیاده‌خواهی دارد.


ملت ایران حرفش این است که بحثتامین امنیت خاورمیانه و منطقه خلیج فارس را به دلیل راهبردی بودنش، باید توسط دولت‌های مردمی این منطقه صورت گیرد، این آمریکا است که زیاده‌خواهی می‌کند و می‌گوید ما در خلیج‌ فارس منافع داریم پس اگر چنین باشد ما هم می‌توانیم بگوییم که در آمریکا منافعی داریم که باید در آنجا دخالت کنیم؛ پس این حرف‌ها از اساس بی‌پایه است.


این سؤال پیش می‌آید اگر ۳۳ سال انواع اقسام توطئه‌ها وفتنه‌های آمریکا با شکست مواجه شده است چه مجموعه‌هایی این شکست را بر آمریکا تحمیل کرده اند مثلا آنها جنگ تحمیلی را علیه ما ترتیب دادند که ظرف چند روز تهران سقوط کند.


در زمان جنگ بسیاری از افراد که در جاهای مختلف بودند به عرصه دفاع رفتند؛ استاد دانشگاه، فرهنگی و دانشجو و … از جمله این افراد هستند که خود را به عرصه دفاع حق در برابر باطل رساندند تا در مجموعه سپاه از آرمان‌های انقلاب دفاع کنند سرداران این مملکت را که سرمایه‌های این مملکت هستند به چه دلیل باید در عرصه‌های دیگر بکار نگیریم یعنی اینکه دیروز کسی در سپاه به دلیل دفاع مقدس در جهاد خدمت می‌کرده است حالا امروز قابلیت اداره دانشگاه را ندارد چرا که جهادگر بوده(؟) اینکه باید از ظرفیت‌های‌ آنها به دلیل اینکه سپاهی بودند استفاده نکنیم، غلط است.


*سپاه طبق قانون یک نهاد سیاسی، نظامی، فرهنگی و امنیتی است


اساساً سپاه یک مجموعه نظامی مطلق به مانند ارتش نیست گرچه صبغه نظامی هم دارد، سپاه طبق قانون یک نهاد سیاسی، نظامی، فرهنگی و امنیتی است ولی ارتش چنین نیست چرا که ارتش کاملا یک مجموعه صرفا نظامی است.


من فکر می‌کنم این روشن است که آمریکایی‌ها پروژه سپاه‌هراسی به قصد سپاه‌ستیزی کلید زده‌اند به خاطر این است که سپاه پاسداران در چند سال اخیر نقش بسیار عمده در به شکست رساندن پروژه‌های آمریکا داشته است و اکنون می‌گویند این سپاه را باید تضعیف کرد و لذا یکی از عوامل مقتدر سپاه را در مردمی بودن آن می‌بینند بنابراین به دنبال تخریب پایگاه های مردمی سپاه هستند.


به شکل‌های مختلف شبهه و مسئله آفرینی می‌کنند تا نسبت به سپاه ذهنیت ایجاد شود سپاه که در طول ۳۳ سال گذشته نقش پیشتازی در حفظ و پیشبرد انقلاب در مسایل گوناگون داشته است.


امروز سپاه پاسداران در عرصه‌های مختلف به گونه‌ای کار کرده است که به راحتی نمی‌توان از آن عبور کرد در خیلی از عرصه‌های پیشرفت سپاه نقش عمده‌ای داشته است اما چرا کسانی در داخل به دنبال ایجاد شبهه در سپاه هستند باید برسی کرد که از چه عناصری بوده‌اند و دارای چه نوع فعالیت سیاسی بودند، اینها ۲ گروه هستند، یک عده کسانی که سپاه را مانع سر راه خود می‌دانند یعنی به دنبال عبور از نظام دینی هستند که ما در گذشته جریان ضد‌انقلاب منافقین، چریک‌های فدایی کموله و دموکرات و تجزیه‌طلبان را در مناطق اقلیت‌نشین را داشتیم که همگی سیلی‌خورده‌های سپاه هستند لذا باید به سپاه انتقاد کنند اما گروه دوم از جمله کسانی هستند که در گذشته از نیروهای انقلابی بودند که با گذشت زمان شاهد ریزش اینگونه افراد در وفاداری به انقلاب اسلامی بودیم.


یعنی ما از دهه دوم شاهد پیدایی جریانی در کشور هستیم که در دهه اول خود را وفادار به نظام انقلاب اسلامی و ولایت فقیه نشان می‌دادند اما دیدیم که این افراد بعد‌ها دچار استحاله شدند. که در دهه اول شدید‌ترین مواضع را علیه آمریکا و استکبار داشتند ولی از دوم خرداد به بعد عناصری مانند مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خواستار رابطه با آمریکا می‌شوند در دهه اول خود را پرچم‌دار انحصاری خط امام می‌دادند در دهه دوم خصوصا از دوم خرداد به بعد خواهان کنار گذاشتن اصل ولایت فقیه و برقراری نظام لائیک و سکولار می‌شوند.


بنابراین وظیفه و رسالت سپاه پاسداران دربرابر این توطئه‌ها که در اصل ۱۵۰ قانون اساسی حفظ و پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن تاکید شده چیست.


*وظیفه قانونی سپاه، پاسداری از انقلاب و دستاورد‌های انقلاب


اصل ۱۵۰ قانون اساسی می‌گوید سپاه باقی می‌ماند برای پاسداری از انقلاب و دستاورد‌های انقلاب یعنی تاکید بر دستاوردهای انقلاب است و اشاره‌ای نکرده که سپاه صرفا یک نهاد نظامی است؛ از این رو سپاه فقط به عنوان یک مجموعه نظامی در قانون اساسی تعریف نمی‌شود چرا که رسالت سپاه حفظ انقلاب و دستاوردهای انقلاب است.


وقتی به اساسنامه سپاه ورود پیدا می‌کنیم فرامین امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را می‌بینیم که فرمو‌ده‌اند: " رسالت سپاه این است که هر نوع تهدیدی با هر نوع ماهیتی را علیه انقلاب اسلامی دفع کند. "


خوب در دهه اول وقتی تهدید نظامی و امنیتی بوده سپاه وارد شده و مقابله کرده است اما وقتی در دهه دوم تهاجم فرهنگی شروع می‌شود و نظام اسلامی با تهدید نرم روبرو می‌شود و دشمن به دنبال براندازی خاموش است طبیعی است که سپاه ورود کند و از کیان انقلاب اسلامی دفاع کند.


به نظر شما این تحلیل با فرموده‌ امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه سپاه نباید خود را سیاسی کند، مغایرت ندارد؟


متاسفانه عده‌ای بدون تدبیر لازم می‌گویند امام مخالف ورود سپاه در مسایل سیاسی بودند اما وقتی تهدید سیاسی و فرهنگی متوجه انقلاب است باید با آن مقابله کرد؛ سپاه یک حزب نیست که بخواهد کار کرد حزبی داشته باشد و در مسائل سیاسی وارد شود ولی مقابله با تهدید‌های سیاسی از وظایف سپاه است.


ما در دوم خرداد‌ی‌ها می‌بینیم آقایان برجسته در مشارکت، کارگزاران، مجمع روحانیون مبارز که به سپاه حمله می‌کردند، حرف امام(ره) را می‌زدند ولی در عین حال به دنبال عبور از امام بودند اینکه امام فرمودند من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب اسلامی به دست نااهلان بیافتد لذا این فرموده امام، مبین همین مسئله است و سپاه به لحاظ سازمانی در حالیکه تهدید فرهنگی باشد باید دفاع فرهنگی کند.


نظرتان درباره‌ نحوه‌ ورود سپاه در جریان حوادثپس از انتخابات چیست؟ چرا که برخی شائبه‌هایی مطرح کردند که سپاه در برخورد با معترضان هیجانی عمل کرد، آیا این تحلیل به نظرتان درست است؟


عده‌ای معتقدند که منشا حوادثسال ۸۸، اختلاف سلیقه بین دو جناح سیاسی بود ولی ما معتقدیم این تحلیل تحلیل درستی نیست.


*برای اولین بار بین سفارت‌خانه ها و ستاد انتخاباتی یک کاندید ارتباط برقرار شد


در سال ۸۸ یک توطئه‌ای علیه نظام اسلامی طراحی و به اجرا درآمد دلیل قاطعش هم پیوند جریان داخل با بیرون بود. یعنی به چه ‌دلیل در سال ۸۸ برای اولین بار بین سفارت‌خانه ها و ستاد انتخاباتی یک کاندید ارتباط برقرار شد؟ چرا عده‌ای با نوار سبز در کانال‌های لس‌آنجلس از کاندید خاصی حمایت کردند؟ به چه دلیل موسوی بحثتقلب را مطرح کرد و آنها(دشمنان نشان‌دار خارجی) هم همین ادعاها را مطرح کردند؟



در روز قدس ۱۳ آبان و در روزعاشورا آن شعارهای تند علیه نظام و آرمان‌های انقلاب اسلامی مطرح شد؛ پس ورود سیاه عاقلانه بوده و بحثدخالت بحثغلطی است و اگر دیگران این دفاع سپاه در تهدیدات نرم را دخالت می‌شمارند(!) آری سپاه دخالت کرده است.


ما در دولت هاشمی و خاتمی و احمدی‌نژاد هم سپاهی داشتیم که در اداره کشور نقش داشته‌اند؛ جوان‌های ما بدانند که حتی در خود آمریکا هم مسئولان کشوری به چه میزان سابقه نظامی بودن دارند؟ یعنی افرادی هستند که سرمایه‌های هر کشوری محسوب می‌شوند و باید از آنها در اداره کشور استفاده کرد.


حتی این را هم بگویم که فعالیت‌های اقتصادی سپاه مجاز است و ورود سپاه در عرصه اقتصادی آن هم در اوج تحریم‌ها مانع برنامه‌های استکبار در جهت محاصره اقتصادی ایران شد.


من فقط بگویم که ورود سپاه در جریان فتنه ۸۸ عاقلانه و کاملا حساب شده و قانونی بود قانونی از این جهت که نیروهای انتظامی و امنیتی که ماموریت ذاتی‌اش برقراری امنیت در کشور است از سپاه درخواست کمک و نیرو کرد و این ورود قانونی بود.



سردار، اصلاح‌طلبان وارد گود انتخابات شده‌اند، احساس می‌شود که نوع ورود آنها به گونه‌ای است که می‌خواهند صورت مسئله مشارکت خود در فتنه ۸۸ را پاک کنند، آیا با توجه به عملکرد و نقش مستقیم چهره‌های اصلاح‌طلب در فتنه ۸۸، آنها حق ورود به انتخابات ریاست جمهوری را دارند، تصور شما از استراتژی اصلاح‌طلبان برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری چیست؟


حوادثسال ۷۶ و شکل‌گیری جبهه اصلاحات یک واقعیت است اما متأسفانه جریانی که در سال ۷۶ به قدرت رسید و خاتمی شد نماینده این جریان، با تحلیل‌های غلط، مسیری متفاوت از نظام انقلاب اسلامی در پیش گرفتند؛ ما اگر بخواهیم ماهیت فتنه ۸۸ را بشناسیم باید دوم خرداد و جریان اصلاحات را خوب مطالعه کنیم.


در سالهای پایانی جریان اصلاحات می‌بینیم که برخی از افراد مطرح در این جریان از افراد ملی مذهبی بودند؛ ما فقط از اصلاح‌طلبان طی ۶ سال شعار اصلاحات دیدیم، بدون اینکه تعریف روشنی از اصلاحات داشته باشند.


*گنجی مدعی بود از این به بعد خمینی را باید در تاریخ مطالعه کرد!


روزی کسانی مثل اکبر گنجی که در کشورمان هیاهو داشتند وقتی در کنفرانس برلین حاضر شده و از او پرسیده می‌شود که اصلاحات مورد نظر شماد چیست، می‌گوید: " از این به بعد خمینی را باید در تاریخ مطالعه کرد " یعنی مردم از خمینی خسته شدند امروز ملت ما به نام امام خمینی(ره) و راهی که داشتند افتخار می‌کنند و صدها سند وجود دارد که اینها(دوم خردادی‌ها‌) در داخل به دنبال عبور از امام(‌ره‌) بودند و اولویت خود را در کشور توسعه سیاسی قرار دادند و مجلس ششم که متعلق به این جناح بود عمده توجه خود را به مسائل سیاسی گذاشت و کاری هم به مشکلات اقتصادی مردم نداشتند و همانطوری هم که همگان دیدند اولین حرکت مجلس ششم هم اصلاح قانون مطبوعات بود.


پس نتیجه می‌گیریم که دوم خردادی‌ها در آن دوران به دنبال فساد بر روی کره زمین بودند تا به یک نظام دینی و یک نظام الهی پشت پا بزنند و یک نظام سکولار و غربی را حاکم کنند.


*وقتی که اصلاحات آمریکایی ماهیتش مشخص شد، مردم به آن نه گفتند


به نظر من بهترین جمله را در مورد اصلاحات مقام معظم رهبری فرمودند: ما هم خواهان اصلاحات هستیم اصلاحات واقعی در این مملکت مبارزه با فقر، فساد و بی عدالتی است؛ بنابراین وقتی که اصلاحات آمریکایی ماهیتش مشخص شد، مردم به آن نه گفتند.


خاتمی در انتخابات ۷۶ بیش از ۲۰ میلیون رأی آورد ولی وقتی وی تمامقد در سال ۸۴ پشت سر یک کاندید ایستاد، آن کاندید رأی نیاورد یا اصلاح‌طلبان که در مجلس ششم بالاترین رأی را آورده بودند ولی مردم در مجلس هفتم به آنها رأی ندادند؛ چه شد که آقای تاج‌زاده در انتخابات شوراها در تهران با آن همه هیاهو شانزدهم شد.


دلیل این شکست چه بود؟ بخاطر اینکه مردم با ماهیت آنها آشنا شدند و بعدها که فکر کردند که در قالب یک سناریوی انقلاب مخملی می‌توانند به قدرت برگردند و با کشاندن هواداران خود به کف خیابان‌ها اصلاحات لازم را انجام دهند که باز هم به بن‌بست مردم رسیدند.


یعنی میرحسین موسوی در سال ۸۸ حتی اگر با رأی مردم به پیروزی هم می‌رسید باز هم شاهد حرکت‌های خیابانی برای اصلاحات در کف خیابان‌ها بودیم یا به عبارتی همان نظریه حجاریان " فشار از پائین، چانه‌زنی از بالا " را می‌دیدیم.


یعنی حتی اگر میرحسین موسوی رئیس‌جمهور هم می‌شد به نوع دیگری فتنه ۸۸ رخ می‌داد؟


این توطئه پیچیده بود یعنی کسانی که آمدند شعار " نه غزه نه لبنان " را سر دادند منتظر بودند تا با به قدرت رسیدن فرد موردنظر خودشان، شعارهای خود را عملی کنند یعنی می‌گفتند کی گفته که باید با آمریکا قطع رابطه داشته باشیم، کی گفته که مسئله فلسطین برای ما مهم است و ما حامی آنها هستیم(!)


افرادی از دوم خردادی‌ها که این حرف‌ها را به زبان می‌آوردند دیگر نمی‌توانند سرشان را مثل کبک زیر برف فرو کنند و احساس کنند که کسی آنها را نمی‌بیند، نخیر ماهیت آنها برای ملت بزرگ ایران روشن شده است.


البته در بین اینها از نیروهای مردمی بودند که بعدها متوجه شدند که اشتباه کرد‌ه‌اند و در صورتی که از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کنند قطعا مردم ما هم، مردم بخشنده‌ای هستند و اگر احساس کنند که توبه آنها صادقانه است، این توبه را خواهند پذیرفت.


*خاتمی با چه رویی می‌تواند بگوید می‌خواهم کاندید ریاست‌جمهوری شوم


خاتمی با این سابقه و پیشینه نمی‌تواند کاندید ریاست جمهوری شود؛ وی کارنامه سیاهی دارد در واقع خاتمی با چه رویی می‌تواند بگوید می‌خواهم کاندید ریاست‌جمهوری شوم(؟!)؛ سالها باید بگذرد تا وی وفاداری خود به نظام اسلامی را ثابت کند چرا که وی طی سال‌های گذشته فقط بی‌وفایی‌اش به نظام را ثابت کرده است.


سردار در صحبت‌های خود عرض کردید اصلاح‌طلبان در صورت عذرخواهی می‌توانند به عرصه سیاسی کشور بازگردند، آقای خاتمی در صورت عذرخواهی از ملت ایران می‌تواند کاندید ریاست جمهوری شود؟


خاتمی حلقه برانداز نظام جمهوری اسلامی است؛ وی با جریان برانداز همراهی نکرده چرا که خود او اصل جریان برانداز است.


عناصری که از جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین تلاش کردند تا میرحسین موسوی را به عرصه انتخابات بیاورند جزو متهمین ردیف اول حوادثپس از انتخابات هستند یعنی بیانیه‌هایی که صادر می‌کردند به دنبال پیاده سازی یک نوع سناریو بودند نه اینکه موسوی دچار توهم شده باشد و ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرده باشد.


حتی بعدها بحثمهندسی انتخابات را راه انداختند و این هم یک مدل از فریب مردم بود لذا جریان دوم خرداد با مردم صادقانه صحبت نکردند.


قبل از سال ۸۷ شروع کردند زمزمه‌هایی نبست به ایجاد شبهه به نتیجه انتخابات و بعد کم کم به همین بهانه کمیته صیانت از آرا شکل دادند.


لذا آنها با آمادگی افکار عمومی و کشاندن هواداران خود به خیابان‌ها در مناطق شمالی تهران شعار تقلب را راه انداختند و شعار اگر تقلب شود ایران قیامت می‌شود را رمز موفقیت خود برمی‌شمردند.


یا در روز جمعه در لحظات پایانی رأی‌گیری موسوی با خبرنگاران مصاحبه می‌کند و می‌گوید که براساس گزارش‌های سراسر کشور من رئیس جمهور هستم و مسئولان مراقب باشند و در شمارش آرا دقت کنند و این مشخص بود که این یک سناریوی از پیش طراحی شده بود.


*چگونه می‌توان تصور کرد که ۱۳ میلیون رأی جابه‌جا شود


حال این سوال پیش می‌آید که با وجود این همه ناظر، چگونه تقلب ممکن بود و حتی همه اذعان دارند که ساز و کار انتخابات در ایران به گونه ای است که نمی‌شود، تقلب کرد؛ چگونه می‌توان تصور کرد که چیزی در حدود ۱۳ میلیون رأی جابه‌جا شود البته ناگفته نماند که کسانی هم که به موسوی رأی دادند، انسان‌های سالم و رئوفی بودند که موسوی را برتر از احمدی‌نژاد می‌دانستند.


ولی مسئله اصلی افراد پشت صحنه بودند که خیانت کردند و باید پاسخ بدهند و قطعا مردم ایران فراموش کار نیستند و خیانت آنها را فراموش نمی کنند.


آیا اصلاح‌طلبانی که به نوعی در حوادثپس از انتخابات سرمنشا بودند، می‌توانند با اعلان برائت به صحنه سیاسی کشور بازگردند؟


در خصوص اعلان برائت، ۲ بحثمطرح است؛ اینکه طرف اعلان برائت کند و بخواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود و یا اعلان برائت کنند تا در مسایل سیاسی فعال شوند.


*امکان حضور اصلاح‌طلبان فتنه‌گر در انتخابات ممکن نیست


قطعا مطرح‌کنندگان اعلان برائت به گزینه دوم توجه دارند، یعنی کسانی که فعالیت‌های سیاسی‌اشان بعد از فتنه ۸۸ متوقف شد در صورتی که اعلان برائت کنند، می‌توانند مجدداً فعالیت‌های سیاسی داشته باشند ولی اگر قصد کاندید شدن در ریاست جمهوری دارند قطعا شورای نگهبان همچین اجازه‌ای به آنها نخواهند داد.


زمانی اصلاح‌طلبان می‌گفتند جبهه مشارکت " بین‌العباسین " است یعنی از عباسی عبدی تا عباس دوزدانی در آن وجود دارد یعنی جبهه گسترده‌ای است، قطعا شورای نگهبان رفتار جناحی نخواهد داشت و دقت بیشتری خواهد کرد و به کسانی که واقعا لیاقت حضور در عرصه سیاسی کشور را داشته باشد مجوز خواهد داد همامنطور که در بحثانتخابات نهم دیدیم.


چرا که سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران حذب حداکثری و دفع حداقلی است مردم به هر حال پیشینه اصلاح‌طلبان را اینگونه می‌بیند که آنها در مسیر مردم نبوده‌اند و و با بیگانگان هم‌پیاله شدند.


اما سردار تاکنون چهره‌های اصلاح‌طلب حتی اعلان برائت لسانی نیز از فتنه ۸۸ نکرده‌اند حال چطور داعیه این را دارند که نظام باید برای آنها امکان حضور در انتخابات را فراهم کند؟


اینکه چرا اعلان برائت نمی‌کنند به خاطر این است که فکر می‌کنند با اعلان برائت پایگاه‌های مردمی را از دست خواهند داد.


قطعا کسی که مارک براندازی برپیشانی آن خورده نباید توقعی از نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد و این در تمام دنیا یک اصل و قاعده است و کسی می‌تواند وارد ساختار نظام باشد که آن را قبول داشته باشد.


آقای خاتمی زمانی به عنوان رئیس قوه مجریه به جای اینکه دنبال حل مشکلات مردم باشد به فکر رفتن به این دانشگاه و آن دانشگاه و دادن شعار آزادی بود که ما در پی آن فتنه کوچک کوی دانشگاه را داشتیم و بعد از آن فتنه بزرگ ۸۸ را.


امروز در جنگ سوم اقتصادی قرار داریم و امیدواریم با هوشیاری دشمن را در این زمینه هم شکست بدهیم.


تشديد تحريمها در نقطه اوج خود است و در واقع در جنگ اقتصادي به سر ميبريم؛ دشمان در پي آن هستند تا مردم ما به ستوه در آورند و در اينجاست كه مقام معظم رهبري بحث "اقتصاد مقاومتي" را مطرح كرده تا آسيبي به اقتصاد ما نرسد يعني اقتصاد ما بايد توانمند باشد و به دنبال تامين منافع کشورمان از راههاي غيرنفتي باشيم.