به گزارش افکارنیوزبه نقل از ایسنا، ‌ دکتر عبدالحمید احمدی، رییس انجمن ورزشی نویسان با ارسال یادداشتی به اتفاقات ورزش اشاره کرده و آورده است: شواهد امر گویای آن است که حال و هوای این روزهای مدیریت در نهادهای اداره کننده ورزش چندان خوش و آفتابی نیست و سایه کدورت‌ها رفته رفته بیشتر خود را نشان می دهد. از یکسو خط و نشان کمیته المپیک مبنی بر جدی بودن تعلیق فدراسیون های ورزشی براساس آن چه که دو نهاد بین المللی و قاره ای ورزش یعنی IOC و OCA طی نامه ای رسمی ابلاغ کرده اند و از سوی دیگر تکذیب وزارت ورزش و اصرار بر برگزاری مجمع فدراسیون های ورزشی و انتخاب رییس برای فدراسیون هایی که روسایشان طی دوماه اخیر با حکم وزیر ورزش از کار برکنار گردیده اند. در این گیرودار، رسانه ها و اهالی ورزش نیز نظاره گر هستند تا ببینند حاصل این کشمکش بی حاصل مدیریتی برای ورزش چه خواهد بود و آیا فرمان آتش بسی از سوی مدیران بالادستی صادر خواهد شد؟

چرخه چهارساله انتخاب اعضای هیات اجرایی کمیته ملی المپیک به روزهای پایانی نزدیک می شود و دور باطل دخالت نهاد متولی ورزش در گزینش رییس و هیات رییسه برای این نهاد مهم ورزشی نیز همچون گذشته به جریان افتاده است. گویا قرار نیست عوامل و فاکتورهایی چون درس گرفتن از گذر زمان و تجربه و پختگی و روزآمدبودن و عقلانیت و تخصص گرایی و شایسته گزینی و … تاثیری در روند انتخاب مدیران ورزشی در کشور داشته باشد و مبنای انتخاب همچنان سلیقه ای و برمبنای تصمیمی است که فقط به واسطه ارتباطات پیدا و پنهان مدیریتی اتخاذ می شود.

تجربه تلخ دخالت مدیریتی در فدراسیون فوتبال در هنگام برگزاری جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان هرچند عواقب ناخوشایندی چون تعلیق را در پی داشت و شرایط ورود جدی فیفا را در روند مدیریت فوتبال ایران فراهم کرد، اما نتیجه آن از این حیثکه توانست یک استقلال نسبی را برای فدراسیون رقم بزند و دست مدیران دولتی را از دخالت های نابجا در مدیریت فوتبال تاحدودی دور نگه دارد بسیار مثبت و اثرگذار بود. سوالی که در این برهه همچنان به ذهن خطور می کند آن است که چرا با همین الگوی اساسنامه ای فدراسیون فوتبال برای دیگر فدراسیون ها کاری انجام نمی شود؟

مگر این اساسنامه با همه مفاد آن به تصویب دولت نرسید و دولت علیرغم مخالفت با برخی مواد و تبصره ها، آن را تایید نکرد؟ آیا همچنان برای کمترین اصلاح در امور مدیریتی در ورزش، باید منتظر دخالت خارجی ها بود تا آن ها با تهدید یا شمشیر تعلیق وارد عمل شوند؟ جالب این جاست که به جای برخوردی منطقی و مناسب در باره نامه های مبتنی بر تعلیق که وجه عمده آن به انتصاب و عزل مستقیم روسای نهادهای ورزشی چون فدراسیون ها و کمیته ملی المپیک مربوط است بازهم می شنویم که هنوز تعلیقی صورت نگرفته است و تعلیق پروسه ای زمان بر است و یکباره اتفاق نمی افتد! و آیا این گونه برخورد و اظهارنظر به معنی آن نیست که به دست خودمان موی دم اسب شمشیر داموکلس تعلیق را به جایی برسانیم که جز پارگی چاره ای برای آن نباشد؟

باور کنیم که در قبال آری گفتن ها و نه گفتن ها در مدیریت ورزش هرینه های گزافی بر بودجه و منابع کشور تحمیل می شود، هزینه هایی که انتظار می رود با دقت بسیار و بهترین وجه ممکن در جهت توسعه ورزش و ایجاد ارزش افزوده صرف شود. با این وصف، متاسفانه آن چه که شاهد آنیم در بیشتر اوقات در نقطه مقابل این اصل قرار دارد و آری و نه گفتن ها کمتر در جهت منافع ورزش و بیشتر در جهت منافع شخصی و یا سلیقه مدیرانی است که به جای نگرانی و دغدغه برای ورزش، به فکر موقعیت و جایگاه مدیریتی خودشان هستند.

آقايان مسئول! اگر معتقديد كه در پس امروز فردايي نيز هست و قرار نيست كه اين پست ها و ميزهاي مديريتي ابدمدت باشند راضي نباشيد كه تصميمات عجولانه و فاقد پشتوانه كارشناسي و اختلاف نظر با مديران بخش هاي زيرمجموعه باعث لطمه و آسيب به اصل و شالوده ورزش شود. ناگفته پيداست كه يكي از مهم ترين انتظارات افكار عمومي و جامعه ورزش از مديران ارشد، تدبير امور و گره گشايي از مشكلات اساسي ورزش به ويژه در تنگناها و بحران هاست و پذيرفتني نيست كه ديده شود مديراني در اين سطح نه تنها اينگونه عمل نمي كنند بلكه در مقابل با گفتار و عمل خود مشكل زايي را جايگزين مشكل گشايي كرده اند.