به گزارش افکارنیوزبه نقل از فارس، اندیشکده «بلفر» در دانشگاه هاروارد، در مقاله‌ای به قلم «آر نیکلاس برنز» استاد اعمال دموکراسی و سیاست خارجی دانشکده «کندی» در هاروارد، می‌نویسد: اگر قبلاً رقابت نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا بر سر مسائل اقتصادی بود، اکنون مواضع بین‌المللی‌شان هم اهمیت بسزایی یافته‌اند.

* کدام کاندیدا بهتر می‌تواند ما را از اوضاع آشفته بین‌المللی برهاند

سیاست خارجی ناگهان جای خودش را در مبارزات برای کسب مقام ریاست جمهوری باز کرد و شاید فقط تا ششم نوامبر خبر روز باشد. برخلاف آن‌چه ستاد رامنی انتظار داشت، انتخابات فقط به صورت رفراندومی اقتصادی نخواهد بود. گرچه این موضوع هنوز هم مهم‌ترین موضوعی است که آمریکایی‌ها نگرانش هستند، رأی‌دهندگان اکنون از خود‌ می‌پرسند کدام کاندیدا بهتر می‌تواند ما را از این اوضاع آشفته بین‌المللی برهاند.

* خشونت‌ علیه سفارت‌های آمریکا توجه‌ها را معطوف به مسائل بین‌المللی کرد

یکی از دلایل تمرکز بر مسائل بین‌المللی توهین‌های خشونت‌آمیز علیه سفارت‌های آمریکا در کشورهای خاورمیانه ظرف دو هفته گذشته است. به آتش کشیدن تصاویری از آمریکا، آمریکایی‌ها را شوکه و عصبانی کرده است. علاوه بر تنش روبه افزایش در روابط سرد بین اسرائیل و ایران و ظهور چین به عنوان قربانی مطلوب هر دو کاندیدا، توجه‌ها دوباره به دستور کار جهانی ما جلب شده است.

* از حق نباید گذشت که اوباما به بسیاری از تعهداتش عمل کرده است

سیاست خارجی حتی وقتی بیشتر مرکز توجه قرار خواهد گرفت که مناظرات ریاست‌جمهوری ظرف چند هفته آینده آغاز شوند. امتیازی که رئیس‌جمهور اوباما دارد این است که سابقه خوب و تأثیرگذاری در زمینه امنیت داخلی از خود به جای گذاشته است. او در سال ۲۰۰۸ به تعهدش به خارج کردن نیروهای ما از عراق جامه عمل پوشاند، همچنین القاعده را تضعیف کرد و احترامی را که آمریکایی‌ها در بیشتر مناطق جهان از دست داده بودند به آن‌ها بازگرداند. میت رامنی نتوانسته است با نشان دادن اوباما به عنوان هم‌پیمانی ضعیف برای منافع آمریکایی‌ها مردم را متقاعد کند. بهتر بود کسی به او اندرز می‌داد و با جزئیات بیشتر شیوه پیشنهاد برای راهنمایی قاطعانه و با اراده چین، روسیه و افغانستان را برایش توضیح می‌داد. بنابراین ممکن بود بتواند چند امتیازی به دست بیاورد آن هم وقتی که لحن آمریکایی‌ها بیشتر به دعوا و خشونت کشیده شده است.

*اکنون مواضع سیاست خارجی رئیس‌جمهور آینده بسیار پراهمیت شده‌اند

ولی شکی نیست که سیاست خارجی دوباره مورد توجه قرار گرفته است. شاهد این موضوع هم چهار چالش کلیدی زیر در سیاست خارجی است که باید بدانیم رامنی یا اوباما چگونه بعد از انتخابات ما را هدایت خواهند کرد.

*آمریکا هنوز تکلیفش را با چین نمی‌داند؛ کشوری دوست یا دشمن

چین. چالش‌برانگیزترین رابطه ما در نیم قرن آینده با پکن خواهد بود. با کشوری که یک خط درمیان دوست ما و دشمن ماست چه کار کنیم؟ رامنی متعهد شده است که چین را به عنوان کشوری که ارز را بازیچه قرار داده است تحریم خواهد کرد. ولی بدون حمایت چین در زنده نگه‌داشتن اقتصاد بین‌الملل یا قدرت بازدارندگی‌اش در برابر ایران و کره شمالی چه کار خواهد کرد؟ چگونه اوباما نمی‌تواند نیروهای ارتش آمریکا را بر اساس راهبرد آمریکایی در خاورمیانه آماده کند و طی این فرایند چینی‌ها را تحریک نکند تا فکر کنند برای بستن دست و پای آن‌ها این تصمیمات را گرفته‌ایم، زیرا این موضوع روابط ما را در آینده هم مسموم خواهد کرد.

*تکلیف افغانستان چیست؟

افغانستان. اوباما در سال ۲۰۰۸ قول داد که به دنبال «جنگ متعالی» برود و طالبان را شکست دهد. چهار سال بعد، هیچ پیروزی خاصی دیده نشد. به جای آن، افغانستان همان‌جایی جنگ را به پایان خواهد رساند که بیشتر جنگ‌ها خودبه‌خود تمام می‌شوند؛ سر میز مذاکره. کدام یک از این دو کاندیداها مهارت و مقاومت لازم را دارد که با طالبان روبرو شود و نسخه نهایی صلح را امضا کند تا نیروهای ما بتوانند به خانه‌شان بازگردند؟

*حمله به ایران نه عاقلانه است و نه در جهت منافع آمریکا

ایران. اوباما و رامنی بایستی به دو پرسش مهم پاسخ دهند. اول، چگونه آمریکا می‌تواند از اسرائیل دفاع کند ولی بنیامین نتانیاهوی تندرو را متقاعد کند که لازم نیست امسال پاییز حمله‌ای پیشگیرانه به ایران کند یا آمریکا را وادار کند که خطوط قرمزش را بر عملیات نظامی بنیان نهد؟ هر دوی این‌ها منافع آمریکا را به خطر می‌اندازند. دوم، پیش از این‌که به استفاده از زور فکر کنیم، باید ببینیم اوباما آماده‌تر است یا رامنی تا مذاکرات را از سر بگیرند و ایرانی‌ها را تحت فشار قرار دهند، تهدید کنند یا ترغیب به این‌که برنامه هسته‌ای‌اش را کنار بگذارد؟ رامنی از اوباما انتقاد می‌کند که حمایت عمومی ما از اسرائیل را نشان نمی‌دهد. ولی رامنی در دادن چراغ سبز به اسرائیل برای حمله پیشگیرانه به ایران سخت در اشتباه است؛ حمله‌ای که نه عاقلانه است و نه قطعاً در جهت منافع آمریکا.

*چگونه می‌توان جهانی تک‌قطبی به رهبری آمریکا داشت؟

رهبری یا سقوط؟ کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه سابق، موضوع بسیار مهمی را در باب شیوه مرسوم آمریکایی‌ها در مقاومت در برابر انزوا و تداوم رهبری، همان‌طور که جهانیان از ما توقع دارند، مطرح کرد. آیا اوباما یا رامنی می‌توانند راه روزولت، آیزنهاور، و جرج دبلیو بوش را ادامه دهند تا با رهبری استادانه بتوانند قدرت جهانی آمریکا را حفظ کنند؟

*نمی‌توانیم با هر کسی که سر راهمان قرار می‌گیرد بجنگیم

مهمترین موضوع مبارزات انتخاباتی این است که آیا بازگشت رامنی به سیاست خارجی نظامیتر در مسیر آینده ما مؤثرتر است یا انترناسیونالیسم ذهنی اوباما. چه کسی میتواند بعد از گذشت یک دهه از یازده سپتامبر ما را راهنمایی کند؟ ما نمیتوانیم با هر کسی که سر راهمان قرار میگیرد بجنگیم. این موضوع نشان میدهد که باید به دیپلماسی بازگردیم که بر اساس آن رئیسجمهور موفق کسی است که سه عنصر قدرت را دارا باشد، قدرت نظامی، دیپلماسی مؤثر و قدرت آرمانهای آمریکایی. رأیدهندگان باید انتخابی بسیار واضح و بزرگ را در این انتخابات انجام دهند. و برنده باید با قدرت حیرتآوری با دستورکاری بینالمللی و بیش از حد مشکل در حافظهاش دست به کار شود.