به گزارش افکار به نقل از روزنامه ایران، چندی قبل مردی به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای شهریار رفت و از زن میانسالی به اتهام رمالی و کلاهبرداری شکایت کرد.
او به بازپرس گفت: من و همسرم سال‌ها قبل با عشق و علاقه فراوان ازدواج کردیم اما حسرت بچه‌دار شدن تاکنون بر دل‌مان مانده است.

البته در این سال‌ها به پزشکان متخصص زیادی مراجعه کرده و مبالغ قابل توجهی هم هزینه کرده بودیم اما نتیجه‌ای نگرفته بودیم تا این که چندی قبل از یک آشنا شنیدیم در یکی از محله‌های شهریار، خانم دکتر سرشناس کویتی‌تبار طبابت می‌کند که نسخه‌هایش شفابخش است. پس از شنیدن این حرف، از آنجا که به دنبال راه حلی برای مشکل بزرگ زندگی‌مان بودیم، با خوشحالی موضوع را به همسرم اطلاع دادم که او نیز بشدت امیدوار شد.

بدین ترتیب پس از دریافت نشانی خانم دکتر، راهی شهریار شدیم. پس از رسیدن به خانه ویلایی، با راهنمایی یک مرد کر و لال در کنار سایر بیماران نشستیم. سرانجام وقتی پس از ساعت‌ها نوبت به ما رسید، خانم دکتر به بررسی نتیجه آزمایش‌ها پرداخت و گفت: همان طور که می‌دانید، علم پزشکی درباره شما به بن‌بست رسیده و فقط با اجرای دستورات خاص سنتی امکان بچه‌دار شدن وجود دارد. او سپس وعده داد با دریافت نسخه یک میلیون تومانی، همسرم طی دو ماه آینده باردار شود. با شنیدن این خبر در حالی که سر از پا نمی‌شناختیم، با خوشحالی فراوان راهی خانه شدیم.

هفته اول طبق دستور غذایمان فقط دنبه چرخ‌کرده و عسل بود و هفته بعد کوکوی تخم مرغ و نخود اما پس از دو ماه به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. با این حال زن تبهکار با فریبکاری‌هایش و سوءاستفاده از مشکلات‌مان، ما را به انجام کارهای خدماتی خانه‌اش وا می‌داشت. تا این که وقتی به خود آمدیم، متوجه شدیم حدود ۳ سال از آشنایی‌مان گذشته و همسرم مبتلا به مشکلات روحی و روانی شدید شده است. بنابراین برای نجاتش از این بحران با عصبانیت به دیدن خانم دکتر رفته و از او خواستم ۶ میلیون تومان پولی که برای درمان همسرم دریافت کرده بود را باز گرداند. اما او این بار چهره واقعی‌اش را نشان داد و مرا تهدید کرد که در صورت پیگیری موضوع با کمک اجنه و شیاطین نابودم خواهد کرد. با این حال پس از چند روز تصمیم گرفتم راز تبهکاری‌های خانم دکتر قلابی را فاش کنم و او را از ادامه فعالیت‌هایش باز دارم. بدین ترتیب بازپرس پرونده از پلیس خواست با تحقیقات نامحسوس، وضعیت اجتماعی و اخلاقی متهم را بررسی کرده و سپس وی را برای بازجویی احضار کنند.

در حالی که تحقیقات پلیس حکایت از آن داشت که همزمان با غروب آفتاب و تاریکی هوا، رفت و آمدهای مشکوک زوج‌های جوان به خانه زن رمال آغاز می‌شود، سرانجام این زن دستگیر شد اما با تکذیب ادعاهای شاکی، خود را بی‌گناه خواند و گفت: تمام حرف‌های این مرد دروغ محض است. بعد هم مدعی شد: شاکی‌ طی ۴ سال سرایدار خانه ویلایی‌ام بوده که یک روز بی‌خبر ناپدیده شده است.

حالا هم مطمئنم قصد سرکیسه کردن مرا دارد که چنین ادعاهای عجیبی مطرح کرده است. متهم همچنین گفت: چند سال قبل دوره آموزشی حجامت را در کویت سپری کرده و پس از دریافت مدرک پزشکی در دانشگاهی در ایران، مشغول تدریس شدم و طی این سال‌ها زوج‌های نابارور زیادی را درمان کرده و آنها صاحب فرزندان دلخواه شده‌اند. ضمن این که روش‌های سنتی و تجویزهایش هیچ ارتباطی به رمالی و جادوگری ندارد. بازپرس پرونده پس از ثبت اظهارات طرفین، شهود و بررسی مدارک موجود، متهم را مجرم شناخت و برای آزادی‌اش قرار وثیقه تعیین کرد اما قاضی دادگاه شهریار پس از محاکمه، وی را از هرگونه اتهامی تبرئه و آزاد کرد. با این حال شاکی با اعتراض به رأی دادگاه، خواستار رسیدگی مجدد به پرونده شد. در این مرحله قاضی سیدمحمد دهنوی - رئیس - و سیدابوالحسن موسوی - مستشار شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان تهران - از متهم خواستند مدارک علمی و پزشکی‌اش را ارائه دهد. بدین ترتیب هیأت قضایی پس از مشاهده مدارک جعلی و غیرواقعی، دریافتند وی تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده و ادعاهایش در مورد تدریس دانشجویان و مدارک پزشکی‌اش کاملاً بی اساس است. از سوی دیگر، کارشناس بررسی نمونه خط و امضای دادگستری نیز پس از مطابقت دستنوشته‌های زن رمال با خط متهم، اعلام کرد همه آنها از سوی زن ۵۵ ساله نوشته شده و ادعای شاکی حقیقت دارد.

گزارش محلی نیز حاکی از آن بود این زن با کمین در اطراف گورستان‌ها و امامزاده‌های دورافتاده، افراد گرفتار و درمانده را به بهانه درمان سنتی و جادو فریب داده و سرکیسه کرده است. سرانجام قضات شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم برائت زن شیاد را نقض و او را با حکم قطعی به برگرداندن پول شاکی و یک سال زندان محکوم کردند.