به گزارش افکار، يكي از خصوصيات رفتاري ما ايراني ها، دنبال مقصرگشتن و متهم كردن همديگر هنگام بروز مشكلات است، اين خصلت تقريباً در بيشتر ما شايع است و محدود به زمان و مكان نمي شود بطوريکه عادت كرده ايم هميشه يك نفر را مقصر دانسته و به قول معروف تمام كاسه كوزه ها را بر سر او بشكنيم.

در تمام فعالیت ها و اقداماتی که به عهده ما گذاشته شده موضوع فوق را در نظر داریم که راهی در رو برای خود قرار داده و چاله ای برای دیگران حفر کنیم. همواره شرایط را به گونه ای رقم بزنیم که در صورت بروز اشکال و مانع، به راحتی خود را تبرئه کرده و انگشت اتهام خود را به سمت دیگر بگیریم.

این خصلت بارز رفتاری، ما را از شناخت واقعیات و حل ریشه ای مشکلات باز داشته است، زیرا همواره با انحراف اذهان و ارجاع دادن مشکلات به دیگری، موانع و کمبودها شناخته نشده و اقدامی در راه برطرف کردن آن ها صورت نمی گیرد.
در ادبیات رسانه ای ما هم این ویژگی شدیداً رسوخ کرده و اگر روزی چند دقیقه سری به سایت ها و روزنامه ها بزنیم، نمونه های آن را به وفور خواهیم دید، یکی از سازمان ها و ارگان هایی که معمولاً هیچ روزی بدون خبر نیست و هر روز اسم آن در رسانه های مجازی و مکتوب و همچنین رادیو و تلویزیون به گوش می رسد، خودروسازی است، از این صنعت کشور هر روز خبری دیده یا شنیده می شود، البته با توجه به وجود دو شرکت بزرگ تولید اتومبیل در ایران یعنی سایپا و ایران خودرو که طیف وسیعی از جامعه با آن ها سرو کار داشته و مشتری تولیدات آنان هستند، این امر چندان غیر منطقی نیست.

اما آن چه بیش از هر چیزی توجهات را به خود جلب می کند، نقشی اغراق آمیز است که از سوی سازمان هاو نهادهای مختلف کشور برای این دو شرکت در نظر گرفته شده، به گونه ای که مخاطب حس می کند سایپا و ایران خودرو به سوژه ای دم دست و لقمه ای چرب و راحت الحلقوم تبدیل شده است که هر کس در هر زمان و در هر مکان می تواند آن ها را به موضوعات گوناگونی از قبیل روان شناسی، زیبایی شناسی، پزشکی، علوم فضایی و یا حتی هواشناسی ربط داده و تمام کمبودها و عقب ماندگی های این حوزه های علمی را به گردن خودروسازان بیاندازد.

برای مثال به تازگی یکی از مسئولان سازمان محیط زیست، آلودگی هشت شهر بزرگ ایران را گردن خودروسازان انداخته و آن ها را متهم کرده که هوای کشور را آلوده می کنند، لابد آلایندگی کارخانه ها، هجوم ریزگردها از عراق، افزایش معاینه فنی خودروها از دو به پنج سال، کمبود بارش و عدم وزش باد و نیز خشک شدن دریاچه ارومیه، خشکی زاینده رود و عدم توجه به عواقب زیست محیطی آن و بروز آسیب در اماکن تاریخی نظیر سی و سه پل، از بین رفتن باتلاق گاوخونی و نابودی حیات طبیعی آن، خشکی رود سرباز و دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان و قطع درختان جنگل ابر با هدف جاده سازی را هم می توان تقصیر خودروسازان انداخت، به هرحال خودروسازان دلیل بسیار خوبی برای تمام این مشکلات بوده و دیوارشان طبیعتاً کوتاه است.

وی طوری صحبت کرده که گویی تمام عالم و آدم مقصر آلودگی هوا هستند بجز او و مجموعه تحت امرش، فقط او بوده که به تعهدات خود عمل کرده و فقط او به فکر تنفس سالم مردم است و دیگران سعی در افزایش آمار بیماران قلبی، آسم و سرطانی دارند!
البته در این میان نباید فراموش کنیم که سایر متولیان محیط زیست به وظایف خود واقف بوده و به درستی تمام تلاش خود را برای حفظ طبیعت کشور به کار می گیرند اما خودروسازان با کارشکنی و ایجاد مانع، جلوی تبلور این فعالیت های درخشان را گرفته و برای نابودی محیط زیست کشور شبانه روز تلاش می کنند!

به نظر مي رسد بايد كمي واقع بينانه به مشكلات نگريسته و شجاعت پذيرش خطا را در خود ايجاد كنيم، گمان نكنيم كه بجز ما ديگران همه مقصرند، همان گونه كه مسئوليتي و سمتي را با جان و دل و از روي اشتياق مي پذيريم آن را با همه خوبي ها و بدي هايش بپذيريم، با همه باري كه بر دوش ما مي گذارد بپذيريم.