به گزارش افکار نیوزبه نقل از ایسنا، «مصرف» همیشه امری ‌است که در پی «تولید» راهی می‌شود. یعنی تولیدکنندگان کالایی را راهی بازار می‌کنند تا خریداران دست به مصرف آن بزنند. مصرف و خرید کالاهای مورد نیاز و رونق خرید و فروش در این فضا نه‌تنها امری مذموم نیست بلکه گردش اقتصاد کشور و رشد تولید و تولیدگری نقشی بسزا در این میان به‌عهده دارد. مشکل اما درست از جایی آغاز می‌شود که مصرف از محدوده نیاز خارج شده و به یک عادت و رویه اسراف‌گرایانه تبدیل شود و به مصرف‌گرایی بینجامد. در چنین شرایطی مصرف‌کنندگان نه‌تنها به کالاهای خریداری شده نیاز واقعی ندارند بلکه کالاها را تنها برای ایجاد افتخار و ارزش برای خود خریداری و مصرف می‌کنند. این آسیب اجتماعی - اقتصادی امری ا‌ست که مقام معظم رهبری آن را مورد سوال قرار داده و پرسیده‌اند: «چرا مصرف‌گرایی برای برخی ارزش و افتخار شده‌است؟» درخصوص آسیب‌شناسی مصرف‌گرایی افتخارآفرین با امان‌الله قرایی مقدم جامعه‌شناس گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را می‌خوانید.

مقام معظم رهبری در سفر اخیر خود به استان خراسان شمالی به مصرف‌گرایی بی‌پروا اشاره کرده‌اند و آن را در قالب سوالی در آورده‌اند که شایان توجه و واکاوی‌است. سوال این است که «چرا مصرف‌گرایی برای برخی ارزش و افتخار شده‌است؟» حال در پی این سوال باید به واکاوی این امر پرداخت.

همانطور که مقام معظم رهبری به درستی اشاره کرده‌اند مصرف‌گرایی ارزش‌آفرین یکی از معضلات اساسی این روزهای کشور است. مصرف‌گرایی ارزش‌آفرین همان موضوعی است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کرده‌اند. در این نوع مصرف افراد برای بالاتر بردن نمایشی شأن و مقام خود دست به خرید کالاهای خارجی و لوکس می‌زنند و این موضوع را ارزش قلمداد می‌کند. این نوع مصرف که ارزش نمایشی به مصرف‌کننده اضافه می‌کند مصرف‌گرایی ارزش‌آفرین به‌حساب می‌آید. البته پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری باید به یک نکته دیگری هم توجه کرد. نکته هم این است که ما دو نوع مصرف داریم. یک نوع مصرف کالاهای تولید داخل است و مصرف دیگر خرید بی‌پروای کالاهای وارداتی و خارجی! مسلما اگر عقلانی و حتی براساس تئوری‌ها هم به این مطلب توجه کنیم متوجه می‌شویم که مصرف‌ کالاهای تولید داخل نه تنها مذموم و آسیب‌رسان نیست بلکه برای اقتصاد و اجتماع کشورمان هم سودهای بسیاری دارد.

بنابراین باید توجه داشته باشیم سخنان رهبری بیشتر مربوط به کالاهای خارجی و غربی‌است و نه کالاهای داخلی و تولید ایرانی. اگر به نام سالی که در آن قرار داریم هم دقت کنیم می‌بینیم که این موضوع به‌خوبی در آن لحاظ شده است. سال‌جاری سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانی‌» است. مشخصا تولید ملی یک مصرف ملی هم در پی دارد. یعنی تولیدکنندگان دست به ساخت کالایی می‌زنند که در کشور بازار دارد و مردم آن کالا را مصرف می‌کنند. بنابراین وقتی سخن از تولید ملی به میان می‌آید ما یک مصرف ملی هم داریم که باید تشویق شده و به آن پرداخته شود. از سوی دیگر زمانی که ما روی به مصرف ملی بیاوریم و دست به خرید بی‌امان کالاهای داخلی بزنیم از کار و سرمایه ایرانی هم پشتیبانی کرده‌ایم.

با عرض پوزش، سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که مصرف کالاهای داخلی و ملی به چه شکل از کار و سرمایه ایرانی پشتیبانی می‌کند. به بیان بهتر چرا مصرف‌ کالاهای داخلی امری مذموم نیست اما مصرف کالاهای وارداتی آسیب‌رسان و نادرست است؟
به این امر هم اشاره می‌کنم. ببینید زمانی که ما تولید و مصرف کالاهای داخلی را ترویج کنیم و مردم به سمت مصرف‌گرایی کالاهای داخلی بیایند تولیدکنندگان هم دست به تولید بیشتری می‌زنند و از این منظر تولید داخلی ما افزایش پیدا می‌کند. از سوی دیگر تولیدکننده برای تولید بیشتر کالا و افزودن به سود تولیدی خود باید کارگر بیشتری را استخدام کند و آنها را به‌کار بگیرد. بنابراین از این مسیر از کار و کارگر ایرانی هم حمایت می‌شود زیرا میزان بیکاری کاهش پیدا می‌کند. همچنین مصرف کالای تولید داخل به توسعه‌یافتگی کشور می‌انجامد، اشتغال کلی را بالا می‌برد، به پیشرفت کشور کمک می‌کند و افزون بر این اقتصاد را ارتقا می‌بخشد.

خوب است که به مزایای اجتماعی مصرف تولید داخل هم اشاره‌ای بکنیم. مصرف کالای داخلی و رضایتمندی از این امر قطعا به افزایش اتکا به نفس افراد جامعه می‌انجامد و می‌تواند برای آنها یک افتخار بنیادین به‌وجود بیاورد. حال به مذموم و نادرست بودن مصرف کالاهای خارجی یا وارداتی می‌رسیم. همانطور که گفته شد مصرف کالاهای وارداتی و خارجی از مصرف کالاهای تولید داخل می‌کاهد. بنابراین ما هر چه به سمت مصرف کالاهای خارجی گرایش پیدا کنیم از مصرف کالاهای ملی دور می‌شویم. به همین دلیل تولیدکنندگان داخلی ما ضعیف و حتی ورشکسته می‌شوند و نرخ بیکاری بالا می‌رود.

مسلما استفاده از کالاهای خارجی و مصرف‌گرایی بیشتر از اندازه از همین مجرا معایبی دارد که شما به خوبی به آن اشاره کردید. حال سوال اینجاست که از این معایب و از این مصرف‌ افتخارآفرین کاذب کالاهای خارجی چطور جلوگیری می‌شود؟
زمانی که ما بتوانیم به‌خوبی مصرف کالاهای داخلی را در اجتماع جا بیندازیم و مردم احساس کنند که مصرف‌گرایی کالاهای داخلی نه تنها مذموم نیست بلکه به کشورشان کمک می‌کند و از کار و سرمایه ایرانی هم حمایت می‌کند قطعا معایب استفاده از کالاهای خارجی و مصرف‌گرایی مذموم هم مشاهده نمی‌شود. ما باید برای مردم جا بیندازیم که مصرف‌گرایی مدنظر رهبر معظم مصرف‌گرایی بی‌پروای کالاهای خارجی است و برای کالاهای تولید داخل مصرف‌گرایی درست و عقلانی این امر صدق نمی‌کند.

خب سوال دقیقا همین‌جاست که چرا مصرف‌گرایی آن هم برای کالاهای خارجی نادرست است اما همان مصرف‌گرایی برای کالاهای داخلی امری پسندیده حساب می‌شود؟
ببینید زمانی که ما یک پیراهن یا یک خودرو یا هر کالای دیگری که در داخل کشور تولید شده است می‌خریم با پولی که برای آن می‌پردازیم حقوق یک کارگر ایرانی را تامین کرده‌ایم. حال فرض کنید در طول سال به‌جای اینکه ما یک لباس یا هر کالای ایرانی دیگر بخریم ۱۰ عدد از آن کالا خریداری کنیم. مسلما ما با مصرف این تعداد کالای تولید داخل به‌جای اینکه حقوق یک کارگر را پرداخت کنیم حقوق ۱۰ کارگر را پرداخت کرد‌ه‌ایم و از همین‌رو به گردش اقتصاد کشور کمک کرده‌ایم. برای پیشرفت بحثما باید حتما بر این نکته توجه داشته باشیم که مصرف‌گرایی مورد نظر رهبری از نوع مصرف‌گرایی کالاهای لوکس خارجی است که اکنون در کشور باب شده است.

برخی اکنون کالاهای خارجی را صرفا برای مصرف‌ نمایشی آن خریداری می‌کنند. مصرف نمایشی آن نوع مصرفی‌است که خریدار با خرید آن می‌خواهد برای خود شأن و اهمیتی دست و پا کند و خود را در قشر دسته‌بالای جامعه جای دهد. به بیان بهتر به‌جای کسب احترام و ارزش عقلانی و اجتماعی فرد به‌دنبال یک کسب ارزش نمایشی، آن هم با توجه به مادیات آن احترام و ارزش می‌رود. برای مثال افراد برای اینکه خود را در طبقه بالادست جامعه جای دهند و برای خود احترام و افتخار خریداری کنند دست به خرید ماشین‌های لوکس مدل بالا می‌زنند یا به‌جای خرید کالاهای داخلی، از خوراکی گرفته تا پوشاک به سمت خرید کالاهای خارجی می‌روند، لباس‌های خارجی برنددار می‌خرند و خوراکی‌های وارداتی غربی خریداری می‌کنند در حالی که نمونه داخلی آن در کشور موجود است. اینها مصرف نمایشی هستند. به زبان ساده‌تر مصرف از روی چشم‌وهم‌چشمی امروز به وسیله‌ای برای کسب احترام و افتخار و ارزش تبدیل شده‌است. دقیقا رویکرد رهبری هم این موضوع را مدنظر قرار می‌دهند و در پی پاسخ به این سوالند که چرا مصرف‌گرایی - مصرف کالاهای لوکس خارجی - برای برخی ارزش شده‌است. ما باید ببینیم ایراد کار کجا بوده‌است. مسئولین دولت، استادان دانشگاه و دیگران چه چیزی کم گذاشته‌اند که این نوع مصرف‌گرایی ارزش شده‌است؟

اگر امکان دارد خودتان به این سوال پاسخ بگویید و آن را تشریح کنید.
خب اینکه چرا مصرف‌گرایی بی‌رویه در کشور باب شده‌است دو پاسخ دارد. پاسخ اول مسائل برون‌زا هستند و پاسخ دوم مسائل درون‌زا که در ادامه سخنان به هر دو عامل اشاره خواهم کرد. از همین‌رو اول مسائل برون‌زا را مدنظر قرار می‌دهم و بعد به مسائل درون‌زا می‌رسم. ببینید اکنون ما هزاران شبکه ماهواره‌ای داریم و دیگر رسانه‌های خارجی، از غربی‌ها گرفته تا آسیایی‌ها بیکار ننشسته‌اند. آنها به شدت در حال تبلیغات محصولات خود هستند. مسلما تبلیغ کالاهای غربی و خارجی منظورشان خرید و مصرف چنین کالاهایی‌است. وقتی چنین هجمه رسانه‌ای داریم قطعا چنین اتفاقی می‌افتد. البته منظور این نیست که باید منزوی بود و ارتباط‌ها را بست بلکه منظور این است که باید به شدت قوی‌تر کار کنیم و کار قوی هم یعنی توجه بیشتر به تولیدات داخلی و استفاده و حمایت از تولیدات ملی!

سوالی که اینجا پیش می‌آید این است که دلیل آن تنها هجمه رسانه‌های خارجی است و به همین دلیل برخی از جوانان و مردم به سراغ مصرف‌گرایی نمایشی کالاهای غربی می‌روند؟
در ادامه بحثمن دقیقا می‌خواستم که به این موضوع برسم. همان‌طور که گفتم این امر همانطور که یکسری دلایل برون‌زا دارد علل درون‌زا هم دارد. علل درون‌زا به نظر من تاثیر به شدت بیشتری نسبت به عوامل برون‌زا داشته‌اند. یعنی زمانی که ما از لحاظ مسائل درونی پیشرفت کرده باشیم عوامل برون‌زا نمی‌توانند تاثیر خاصی بر ما داشته باشند. به همین خاطر چون ما در درون از این منظر ضعف داشته‌ایم عوامل خارجی هم باری بر دوش مسائل داخلی شده‌اند و این شرایط را ایجاد کرد‌ه‌اند.

موضوع اینجاست که ما در تولید کالاهای داخلی از پوشاک گرفته تا خودرو تا خوراکی‌ها در برخی موارد آنقدر سعی و تلاش نکرده‌ایم که مردم به سمت مصرف‌ کالاهای داخلی کشش پیدا کنند و برای همین به سمت مصرف‌گرایی غربی کشیده شده‌اند. این در حالی‌است که اگر ما پوشاک ایرانی با طرح و برند ایرانی و همه‌پسند داشتیم یا خودروهای داخلی برابر با خودروهای لوکس خارجی داشتیم مصرف‌گرایی به سمت این کالاها کشیده می‌شد و به امری نمایشی و افتخار آفرین در نمی‌آمد. ما نتوانسته‌ایم به تاریخ کشورمان، به فرهنگ ایرانی - اسلامی کشورمان و به توانایی‌های واقعی‌مان برسیم و مصرف‌گرایی داخلی و ملی را ترویج کنیم. زمانی که این کم‌کاری‌ها در جامعه احساس شود قطعا توجهات به سمت مصرف‌ نمایشی رفته و مصرف‌ کالاهای غربی جای کالاهای داخلی و ملی را می‌گیرد.

نکته دیگر اما واردات بی‌رویه از کشورهای نظیر چین، کره و دیگر کشورهاست که مسئول آن هم دولت است. همانطور که آمارها نشان می‌دهد دولت در سال‌های اخیر سهم زیادی از پول‌های نفت را صرف وارداتی کرده که هیچ با فرهنگ کشور ما که فرهنگ قناعت و اتکا به نفس است همخوان نیست. مسلما زمانی که در بازارهای ما کالاهای وارداتی غربی یا آسیایی به وفور موجود باشد مصرف‌گرایی در آن هم باب می‌شود. کشورهای دیگر هم از این امر استفاده می‌کنند و تولیدات خود را به سمت ایران روانه می‌کنند. این هجمه وارداتی و اقتصادی هم یکی دیگر از دلایل بروز مصرف‌گرایی افتخار آفرین در کشور است. اکنون پوشاک و هزار جور کالای دیگر از چین و ترکیه وارد کشور می‌شود. لباس تن جوانان ما از دم چینی و ترکی‌است. این عین استثمار است. چین و ترکیه اکنون جوانان ما را استثمار کرده‌اند.

از سخنان شما اینطور برداشت می‌شود که بیگانگی با فرهنگ ایرانی - اسلامی از نظر مصرف به اینجا انجامیده است. این عامل از چه زمانی در کشور بروز کرد؟
توجه داشته باشید که چنین عواملی یک‌ساله و دو ساله در کشور بروز نمی‌کنند. بلکه معلول یک بازه زمانی چند ۱۰ساله هستند. به بیان بهتر بیگانگی با فرهنگ از همان دوران کودکستان آغاز می‌شود. اگر از همان دوران کودکی موارد یاد شده را به کودکان آموزش ندهیم این نسل در آینده در قشر مصرف‌گرای آسیب‌رسان جامعه قرار می‌گیرد. برای مثال زمانی که ما پوشاکی ایرانی و مطابق با فرهنگ خودمان ارائه نمی‌دهیم و کودک در استفاده از این تولیدات ناکام می‌ماند به سمت تولیدات خارجی دیگری که در رسانه‌ها یا بازارهای دیگر می‌بیند کشیده می‌شود. زمانی که او یک پیراهن برنددار خارجی خرید قطعا به سمت خرید کفش و شلوار برند‌دار هم کشش پیدا می‌کند. زمانی که لباس او خارجی و وارداتی شد دیگر مصارف او هم وارداتی و خارجی می‌شود. دیدگاه مصرف‌گرایانه غربی یا حتی آسیایی هم این است که بخر تا زنده بمانی. بنابراین یک فرهنگ مصرف‌گرایانه باب می‌شود. از همین‌رو به وجود آمدن چنین شرایطی ناشی از عدم آموزش از دوران کودکی‌است.

بنابراین عدم توجه به این مسائل بسیاری از جوانان و مردم را به سمت پوچ‌گرایی و میدان غربی‌ها کشانده است. پوشش متمدنانه ایرانی جای خود را به کالاهای چینی و ترکیه‌ای داده‌است. باید خیلی صریح و روشن بگویم که این طریقه استثمار جوانان ماست.

این استثماری که شما به آن اشاره می‌کنید آیا براساس تئوری خاصی شکل گرفته؟
قطعا همینطور است. یک تئوری وجود دارد به نام «تکنوکراسی». آگبورن حدود ۵۰ سال پیش دست به تبیین این تئوری زد. این تئوری می‌گوید انسان از طریق مادیات توسعه یافته است. این توسعه به پیشرفت و تغییر فکری توجه می‌کند. زمانی که مادیات به توسعه می‌انجامد ابزارآلات به وجود می‌آیند و آن تفکرات ابزارآلات را تغییر می‌دهد و این چرخه مادیات همینطور زنجیروار پیش می‌رود. بنابراین زمانی که مادیات که همان کالاهای خارجی و وارداتی باشند به کشور راه پیدا می‌کنند و استفاده از آنها باب می‌شود تغییر فکر را به‌وجود می‌آورند و به مصرف‌گرایی افتخارآفرین نمایشی می‌رسیم.

سوال آخر را می‌پرسم. ما باید چه‌کار کنیم که از مصرف‌ کالاهای خارجی پرهیز شود و در کنار آن تولیدات داخلی و اهمیت مصرف‌گرایی این تولیدات باب شود؟
نكتهاي كه من هميشه به آن اشاره كردهام اين شعار است: ايراني بمانيم اما از تمدن غرب عقب نمانيم. اگر به اين شعار توجه شود ميتوان به پاسخ موضوع رسيد. ما بايد همانطور كه به فرهنگ توليدي- مصرفي خود توجه ميكنيم در عين حال گوشهچشمي هم به پيشرفتهاي ديگر كشورها از جمله كشورهاي غربي داشته باشيم. البته در سال ۱۹۴۸ اصل اين شعار در ژاپن به وجود آمد. ژاپنيها ميگفتند: ژاپني بمانيم اما از فرهنگ غرب عقب نيفتيم. امروزه ميبينيم كه ژاپنيها به دقت به اين موضوع عمل كردهاند. هيچ فردي در ژاپن ديده نميشود كه به صورت خودباخته و بيپروا از محصولات غربي از لباس گرفته تا خوراكي استفاده كند. اصلا اين كار در آن كشورها بسيار مذموم در نظر گرفته ميشود و نهتنها افتخاري به وجود نميآورد بلكه موجب افت افتخار و ارزش افراد هم ميشود. بنابراين اگر ما بهدرستي به اين ديدگاه عمل كنيم مشكلاتمان آرامآرام حل خواهد شد.