به نوشته تابناک اگرچه سیاستمدار ۵۹ ساله روسی در مقام سابق دیگر جایی ندارد و باید زیر دست یک مرد جوان‌تر از خودش کار کند اما همچنان از اعتبار و وجاهت زیادی میان مردم کشورش و حتی مردم جهان برخوردار است. این مساله را یک نظرسنجی کلی از مردم روسیه هم تایید کرد. رئیس حزب واحد روسیه با ۵۵ درصد آرای روس‌ها همچنان محبوب‌ترین چهره سال این کشور است. جالب اینکه رئیس‌جمهور مدودوف در مقایسه با وزیر نخستش اقبال کمتری دارد و در میان مردم فقط به اندازه ۳۷ درصد ارج و قرب دارد. البته افسر سابق ک. گ. ب باید هم در میان مردمش از همین محبوبیت نسبی هم برخوردار باشد. معجزه پوتین برای سر و سامان دادن اقتصاد روسیه آن هم در روزهای ابتدای سال ۲۰۰۰ چیزی نیست که به این راحتی‌ها از یاد مردم برود. هر چند که این اواخر سر و صدای مخالف‌های آقای نخست وزیر هم درآمده و گری کاسپاروف معروف روزی نیست که با هوادارانش به خیابان‌ها نریزد و علیه نخست وزیر و رئیس‌جمهوری که همه را دست‌نشانده خود پوتین می‌دانند شعار ندهد اما با همه این اوصاف پوتین همچنان محبوب مردم روس است، حداقل در آمار.
نخست وزیر روسیه برخلاف ظاهر خشک و بی‌روحی که دارد آدم فوق‌العاده احساساتی و رمانتیکی است. خودش که می‌گوید تا هر شب دو سه بیتی شعر نخواند خوابش نمی‌برد. آن هم نه شعرهای معمولی. رباعیات عمر خیام ایرانی‌ها با ترجمه روسی، اشعار موردعلاقه نخست وزیر روسیه هستند. می‌گویند پوتین دفترچه‌ای دارد که هرازگاهی بیتی از خیام را در آن یادداشت می‌کند و در زمان‌های استراحت بین دیدارهای رسمی‌اش آنها را زیر لب زمزمه می‌کند. کتاب‌های صوتی واسیلی کلوچوسکی گوش می‌دهد و اگر قرار باشد روزی کتاب بخواند ترجیح می‌دهد حتما از کتاب‌های تاریخی روسیه یا رمان‌های بلند ادبیات کلاسیک باشد. بر خلاف مدودوف که نویسنده‌های امروزی جهان را بیشتر می‌پسندد پوتین در میان مردم روسیه به عادت‌های خاص شهرت دارد. او تازگی برای تنبیه ۴وزیرش آنها را به منطقه‌ای بی‌برق در روسیه فرستاد تا تعطیلات را آنجا بمانند بلکه بفهمند مردم کشور چه می‌کشند. یک موضوع دیگر هم هست که پوتین را از باقی سیاستمدارهای روسی جدا می‌کند. روحیه سختگیر و جدی او در سر و سامان دادن به اوضاع کشور گاهی با شوخ طبعی‌های بامزه‌ای قاطی می‌شود. همین چند وقت پیش بود که آقای نخست وزیر در یک برنامه تلویزیونی چهار ساعته نشست و با بذله‌گویی تمام ساعت‌ها مردم را پای تلویزیون نشاند. آخر سر هم به مردم گفت که خیالشان راحت باشد. او و مدودوف ساعت‌های خوابشان را تقسیم کرده‌اند تا مبادا روسیه را آب ببرد و آنها را خواب!





آقای نخست وزیر یک روز تمام با موتور آخرین سیستم‌اش به بهانه آزادی در مسکو چرخید تا به مخالفان نشان دهد آنقدر هم رهبر سرسختی نیست





همه جمع بودند. آدم مشهورهایی مثل شارون استون، مونیکا بلوچی، میکی روک و… همه برای کنسرت خیریه‌ای در سن پترزبورگ دور هم بودند که یک دفعه خواننده‌ای مشهورتر از همه روی سن آمد. آقای نخست وزیر به اصرار مجری برنامه روی سن آمد، پشت پیانو نشست و شروع به نواختن کرد. این همه هنر ولادیمیر پوتین نبود. هنرنمایی نخست وزیر وقتی کامل شد که او شروع به خواندن کرد. آن هم ترانه‌ای انگلیسی. «بلوبری هیل!» البته پوتین پیش از این هم خوانندگی را تجربه کرده بود. او در تابستان پارسال آهنگ مشهور «جایی که سرزمین مادری آغاز می‌شود» را به همراه گروهی از ده جاسوس روسی که از آمریکا اخراج شدند خواند





می‌گویند پوتین یک گاراژ پر از ماشین‌های آخرین سیستم دارد البته هیچ‌کدام این ماشین‌ها برایش لادای سفید رنگ قدیمی‌اش نمی‌شود. همین هم شد که شرکت لادا که هنوز برای خودش در روسیه برو بیایی دارد روی نقطه ضعف رئیس‌جمهور سابق و نخست وزیر امروز کشور دست گذاشت و او را راضی کرد تا با یک لادای زردرنگ ۲هزار کیلومتر مسیر شرق روسیه به سیبری را سفر کند. نخست وزیر هم قبول کرد و بعد از یک سفر ۲هزار کیلومتری راضی به خرید یک لادای مدل بالا شد!





نخست وزیر با همه اعتبار و عزتش برای اداره کشور دست به هر کاری می‌زند. آقای نخست وزیر همین که احساس کند یک جای کار می‌لنگد خودش آستین بالا می‌زند و دست به کار می‌شود. زمان آتش‌سوزی جنگل‌های روسیه پوتین اصلا حال و روز درستی نداشت. برای همین یک روز وقتی که دید آتش‌نشان‌های روسی کار چندانی از پیش نمی‌برند خودش پشت هواپیمای دوموتوره آتش‌نشان‌ها نشست و شروع کرد به آبپاشی جنگل‌های سوزان. این طوری آتش‌نشان‌ها خجالت کشیدند و کار را جدی‌تر گرفتند!





در ماه می‌سال ۱۹۸۸ رونالد ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا به شوروی آمد تا برای بار چهارم با میخاییل گورباچف رهبر کمونیست‌های روس دیدار کند. ریگان برای نشان دادن حسن نیتش به دولت کمونیستی به چند جایی هم سر زد. دانشگاه مسکو، تئاتر شهر و دست آخر هم میدان قرمز شهر. جایی که محل تجمع عده زیادی از گردشگران خارجی بود و از هر قوم و ملتی در آنجا پیدا می‌شد. ریگان به امید دیدن یک آمریکایی به سمت میدان سرخ رفت و در آنجا مشغول خوش و بش کردن با گردشگرهای خارجی شد. تصویر ریگان و پسربچه‌ای موبور که با هم دست می‌دادند به سرعت در دنیا مخابره شد. اما ۲۰ سال بعد بود که پت سوزا عکاس مخصوص کاخ سفید که این تصویر را گرفته بود به داستان مرد ناشناس کنار پسرک پی برد و با ادعایش همه را غافلگیر کرد: «مرد جوانی که کنار پسر بچه ایستاده ولادیمیر پوتین است!» پت سوزا که امروز عکاس مخصوص باراک اوباما هم هست ادعا کرد که آن زمان پوتین در هیبت یک توریست به میدان سرخ آمده بود تا از جلو رئیس‌جمهور آمریکا را ببیند! البته کاخ کرملین بعدها این موضوع را تکذیب کرد اما سوزا مطمئن بود که مرد توریست خودش را با نام ولادیمیر پوتین معرفی کرده است!





آقای نخست وزیر عشق هنر است. به خصوص هنرپیشه‌های هالیوود که در هر مراسم و محافل غیررسمی پوتین حتما حضور دارند. او از میان همه هنرپیشه‌های سینمای آمریکا یک نفر را بیشتر از همه دوست دارد: لئوناردو دی کاپریو! پوتین هرازگاهی هنرپیشه مورد علاقه‌اش را به کرملین می‌کشاند و چند ساعتی را با او به گپ و گفت می‌گذراند. همین تازگی‌ها هم بود که او در انجمنی برای حفظ ببرهای وحشی در سن پترزبورگ لئوناردو را هم صدا کرد که با هم قهوه بخورند











پوتین پیش از اینکه یک سیاستمدار قابل باشد یک ورزشکار حسابی است. نخست وزیر روسیه ورزش را به صورتی کاملا حرفهای دنبال میکند. آن هم نه در یک رشته خاص. پوتین در اکثر رشتههای ورزشی دستی بر آتش دارد. از بازی جودو و فنهای تکنیکیاش روی تاتامی که دیگر همه خبر دارند. اما باقی ورزشهای آقای نخست وزیر را کمتر کسی به چشم دیده. پوتین هم سوارکار خوبی است و هم تیرانداز قابلی. ماهیگیری را با ظرافت خاص خودش بلد است و در ماشینسواری آن هم از نوع فرمول یک رقیب ندارد. آقای نخست وزیر در کاخ کرملین برای خودش یک باشگاه کامل دارد و صبحها قبل از ورزش از اتاقش بیرون نمیآید