شامگاه ۴ شهريور سال ۸۸، مأموران پليس آگاهي شهرستان رباطكريم از طريق مسئولان بيمارستان شهيد سعيدي، از جراحت شديد يك مرد توسط چاقو باخبر شدند.

به گزارش فارس، مأموران به بیمارستان مراجعه کردند و مرد مجروح به نام شوذب به مأموران گفت، برای دیدار دوستم به کارگاه او رفته بودم که در آنجا توسط مرد دیگری که حضور داشت، زخمی شدم.

با اطلاعات شوذب، مأموران به سمت کارگاه دوست وی حرکت کردند که در بدو ورود به کارگاه با جسد دوست شوذب به نام رضا روبرو شدند که به وسیله گلوله به قتل رسیده بود. تحقیقات برای شناسایی عامل قتل به نام یدالله، آغاز شد و روز بعد متهم در شهرستان رباط‌کریم شناسایی و دستگیر شد و به ارتکاب قتل اعتراف کرد.

بعد از صدور قرار مجرمیت برای متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد که جلسه محاکمه روز ۲۲ خرداد امسال در این شعبه و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد. سیدرضایی، نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده، خواستار مجازات متهم شد. اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند و خواسته خود را قصاص متهم عنوان کردند.

شوذب، دوست مقتول که توسط متهم مجروح شده بود در جایگاه قرار گرفت و گفت: شب حادثه، رضا با من تماس گرفت و از من خواست برایش غذا بخرم و به کارگاهش بروم. غذا خریدم و به کارگاه رضا رفتم ولی در بدو ورود، دوست رضا(متهم) مقابل من قرار گرفت و به من گفت، چرا دیشب از تو ساعت پرسیدم، به من بد جواب دادی.

وی ادامه داد: من که تاکنون او را ندیده بودم، به او گفتم هیچ وقت ساعت به دستم نمی‌بندم و احتمالاً مرا اشتباه گرفته است. اما او اصرار داشت که مرا دیده است. رضا به من چشمک زد و به من فهماند که متهم مشکل اعصاب دارد. شوذب افزود: در همین حین متهم، اسلحه‌ای را برداشت و داخل دهان من گذاشت و گفت می‌خواهم بچه‌هایت را یتیم کنم. در این لحظه تلفن متهم زنگ خورد و اسلحه را برداشت، بعد از اتمام مکالمه، چاقویی را برداشت و ناگهان آن را وارد سینه من کرد. این شاهد حادثه گفت: رضا با یدالله درگیر شد و من از این فرصت استفاده و فرار کردم. خودم را به بیمارستان رساندم و به دوستانم موضوع را اطلاع دادم.

بعد از اظهارات شوذب، متهم به قتل در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل را قبول ندارد، گفت: حدود ۵ روز بود که بعد از ۸ سال از زندان آزاد شده بودم. رضا به من زنگ زد و به من گفت به کارگاهش بروم. داخل کارگاه هوا به شدت گرم بود و رضا لباس راحتی به تن داشت. شوذب مشغول فیلمبرداری شد که به او اعتراض کردم. وی ادامه داد: شوذب، به سوی من اسلحه گرفت که او را به زمین انداختم و اسلحه را برداشتم. خواستم شوذب را بکشم که رضا با چاقو او را زد. اسلحه دست من بود که شلیک شد و تیر به رضا برخورد کرد.
بعد از اظهارات متهم، وکیل وی در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه متهم دارای سلامت روانی نیست، خواستار انتقال وی به کمیسیون پزشکی شد. قاضی در پاسخ به اظهارات وکیل، ‌ به نظریه پزشکی قانونی مبنی بر سلامت روانی متهم اشاره کرد.

در انتهاي جلسه، قاضي عزيزمحمدي و مستشاران دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محكوم كردند. بعد از صدور حكم از سوي قضات دادگاه كيفري، پرونده براي رسيدگي به شعبه ۶ ديوان عالي كشور ارجاع داده شد كه قضات اين شعبه نيز بعد از بررسي پرونده و مشورت، حكم قصاص را تأييد كردند