پایان تفریح زورگیری " مملی‌ " ها و " رحمان کوچولو " ها!

به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا، امروز براي ممليها، امثال سركرده باند شرارت جنوب پايتخت كه او و اعضاي باندش با قمه به سمت رانندگان مدل بالا يورش برده و خودرو آنها را سرقت ميكردند فرقي نميكند كه در روز روشن به مردم بيدفاع يورش ببرند يا شب تاريك؛ در اتوبان باشد يا خيابان و بيابان! كوچه، خانه، مقابل بانك، داخل اتومبيل، پل عابر پياده و همه جا را سر گردنه فرض كردهاند... براستي اينها سزوار كدام مجازاتند؟

در دوران امروز، امنیت به عنوان کالایی عمومی از چنان جایگاه مهمی در فهرست انتظارات مردم از حکومت‌ها قرار دارد که می‌توان گفت شاخص بی‌بدیل موفقیت و نماد قدرت دولت‌هاست. قاطعانه می‌توان اذعان کرد در میان جرایمی که امنیت جانی و مالی مردم را به مخاطره می‌اندازند، تجاوز به عنف و زورگیری‌، از خشن‌ترین‌ و منفورترین‌ها هستند که می‌توانند احساسات عمومی را شدیدا در مقابل خود برانگیخته ‌کنند.

تعمقی جدی در وضعیت اجتماعی جامعه ما نشان می‌دهد که برخی مسائل مهم که علت اصلی رشد جرایم ناامن کننده هستند، در میدان نظرات و سلیقه‌های پس از وقوع حوادث، ذبح می‌شوند؛ به عنوان مثال در جریان واقعه اخیر که دو تن از متهمان آن امروز به دار مجازات آویخته شدند، «انتشار اینترنتی فیلم زورگیری» بر جایگاه محوری بحث‌ها نشست و حتی عالی‌ترین مقام انتظامی کشور را واداشت تا با تاکید بر جایگاه خاص احساس امنیت در جامعه، رسانه‌ها را به دقت در انتشار اخبار فراخوانده و از انتشار چنین فیلمی انتقاد کند، چراکه به اعتقاد وی، این موضوع روی افکار عمومی تاثیر داشته و سرنخ‌ها را از نیروی انتظامی دور می‌کند.

با چنین تفسیری، قرار است با توزیع‌کنندگان فیلم - که ظاهرا شناسایی شده‌اند، - برخورد شود، اما فارغ از قضاوت در این باره، باید دید که آیا واقعا نخستین دغدغه مهم مردم پس از وقوع چنین جرایمی، مساله انتشار فیلم مجرمان است یا مثلا:

۱ - دسترسی آسان مجرمان به اسلحه سرد،

۲ - گستاخی مثال‌زدنی مجرمان در تصمیم به انجام جرم،

۳ - فاصله بسیار کوتاه نیت تا انجام جرم،

۴ - واهمه نداشتن از تکرار جرم آن هم در فاصله‌های زمانی کوتاه،

۵ - بی‌پروایی از انجام جرم در ملأ عام، بدون پوشانده چهره و همراه با بستن راه مردم و آزار قربانی،

۶ - وحشتِ از یادنرفتنی قربانیان پس از وقوع جرم،

۷ - سن کم مجرمان و ده‌ها مساله با اهمیت و نگران‌کننده دیگر؟

حتی در همین زمینه باید پرسید چگونه است که با وجود گسترش دسترسی به رسانه‌ها به عنوان ابزار اطلاع‌رسانی، سعی داریم که امنیت عمومی را با گفتمان «سلبی» و نه «ایجابی» مدیریت کنیم؟ مگر نه اینکه بر اساس الگوی جهانی، کنترل آسیب‌های اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرایم، شدیدا بر مشارکت عمومی تکیه داشته و نگاه صرفا سخت‌افزای سنخیتی با رویکرد «جامعه محوری» امنیت ندارد؟

به عبارت بهتر، اگر بپذیریم انتشار اینترنتی فیلمِ جرایم، احساس ناامنی پدید می‌آورد(که شاید این گونه هم باشد)، باید بپذیریم که دست کم با پخش فیلم زورگیری در دادگاه و به هنگام رسیدگی به اتهامات زورگیران، نه تنها چنین برداشتی حاصل نمی‌شود، بلکه این گونه به نظر می‌رسد که چه بسا انتشار این فیلم برکاتی هم داشته و مثلا موجب حساسیت افکار عمومی و به تبع آن، تسریع در رسیدگی به پرونده شده است!

از این موضوع که بگذریم، بازخوانی پرونده حاوی نکات بسیار مهمی است که به نظر می‌رسد در رأس آنها فاصله کوتاه و باورنکردنی «نیت جرم» تا «ارتکاب جرم» توسط گروهی از مجرمان مطرح باشد:

متهم ردیف اول پرونده زورگیری اخیر در تهران در دادگاه: «… در قهوه‌خانه نشسته بودم که یکی از متهم ردیف دوم آمد و ماجرا را به او گفتم. او به من گفت که با هم برویم و دور بزنیم. دوستم به دوستان دیگرمان زنگ زد. یک چاقو داشتیم و یک چاقوی دیگر نیز از شوش تهیه کردیم و همگی با هم مشغول دور زدن بودیم که این آقا(مالباخته) را دیدیم؛ زمانی که از کوچه رد می‌شدیم دیدیم کوچه خلوت است(!) پیاده شدیم. یک چاقو من به او زدم که قصدم ضربه زدن نبود و اموال او را گرفتیم …[قاضی پرسید بار دومی که چنین اقدامی را مرتکب شدید کی بود؟] تاریخ آن را نمی‌دانم ولی کوچه‌ای پایین‌تر از اتفاقی بود که دفعه اول افتاده بود…»

عجیب اینکه متهم ردیف چهارم، بر اساس اظهاراتش اصلا انگیزه‌ای برای ارتکاب جرم نداشته است!

آیا جرأت تکرار جرم، آن هم به فاصله چند کوچه و بدون نگرانی از مشاهده شدن، شناسایی و دستگیری، پیامی جز این دارد که تا زمانی که سقف تحمل در مجازات افرادی که امنیت مردم را به هیچ می‌پندارند، بسیار بلند بنا شده و جرایم بزرگ در چشم مجرمان، کوچک و ناچیز شمرده می‌شود، ده‌ها کوچه خلوت دیگر و ده‌ها قربانی دیگر هست که می توانند طعمه زورگیرانی شوند که گاه تفریحشان(ماجرای باند «رحمان کوچولو» را اینجا بخوانید) این است؟

مگر نقشه مجرمان در این پرونده چیزی جز یک گفت‌و‌گوی ساده، یک چاقو که به آسانی از شوش تهیه شده، یک کوچه(خلوت و شلوغ بودن کوچه را خودتان قضاوت کنید!) و یک قربانی بوده که به سرعت عملی شده است؟

اکنون اگر این موضوع را در کنار پرونده بسیاری از زورگیرانی قرار دهیم که سابقه شرارت و حبس در آن ثبت شده، به دور باطل دستگیری ای افراد توسط پلیس خواهیم رسید، تا جایی که عجیب نیست بشنویم مهرماه سال گذشته رییس پلیس پایتخت پس از انهدام باند ۳۱ نفره سارقان زورگیر در اسلامشهر، اعلام کرد که چند تن از اعضای این باند به تازگی از زندان آزاد شده و یا با قرار وثیقه برای مدتی از زندان رها شده بودند که دست بر قضا بار دیگر دست به اقدامات مجرمانه زده‌اند. وی از قوه قضاییه خواسته بود برخورد قاطعانه‌ای با این مجرمان داشته باشد.

اینجاست که به نظر می‌رسد فوری‌ترین مساله برای پایان دادن به خیال آسوده مجرمان از ارتکاب جرایم خشن، - پیش از پرداختن به همه علل ریشه‌ای جرم که در جای خود اهمیت دارند، - نخست برخورد عبرت‌آموزتر و فوری با عاملان چنین جرایمی است.

همچنین این نکته را نباید فراموش کرد که امروز نقره داغ شدن «شغال» ها، «ببعی» ها، «روباه» ها و … به تنهایی راه به جایی نمی‌برد و اگر صدها طرح «مهار» توسط ماموران پلیس اجرا شود، این افراد که با امنیت مردم کسب درآمده کرده و به گفته خودشان بعضا تفریح می‌کنند، مهار نخواهند شد چراکه هر چند که مراقبت از امنیت شهروندان انتظار دائمی از پلیس است اما آزاد بودن این افراد نیز برچسب ناتوانی را نصیب پلیس خواهد کرد.

به هر روی، با تلاش پلیس و با پیگیری‌های دستگاه قضایی، زورگیران اخیر در پایتخت به سخت‌ترین مجازات رسیدند تا درس عبرتی برای همتایان آنها باشد، اما ای کاش نقطه اطلاع‌رسانی در جوانب مهم این پرونده ها، در پای چوبه دار همین زورگیران کور نشده و بی‌آن که واهمه‌ای از ایجاد احساس ناامنی در مردم داشته باشیم، پرونده‌های مشابه را که چه بسا جرم آنها بسیار خشن‌تر از مورد اخیر بوده، برای اطمینان دادن به مردم بازگشایی کنیم.

اگر غیراز این باشد، امنیت رفته رفته به «کالایی خصوصی» تبدیل شده و به جای آن که هزینه‌هایش از محل درآمدهای فکری جامعه تامین شود، صرفا از پلیس و دستگاه قضایی پرداخت خواهد شد.

شاید بد نیست که رسانه ملی، زورگیری اخیر را دستمایه حضور مسئولانی از دستگاه های ذیربط کرده و نخست نظر مردم را درباره تاثیر انتشار فیلم زورگیری و مجازات عاملان جویا شده و بعد به ایشان بیاموزد که پس از رویت زورگیری علنی، به صحنه جرم نزدیک شوند یا نه؟ فرد قربانی را از چنگال زورگیران خارج کنند یا تنها تماشاگر صحنه باشند و در نهایت محل جرم و قربانی را ترک کنند؟ در این میان تکلیف قربانی بی‌دفاع چه خواهد شد؟ فیلم بگیرند یا نه؟ اگر فیلمی تهیه شد نحوه استفاده از آن چگونه باشد و این فیلم چه کمکی به ماموران پلیس و ‌دستگاه قضایی خواهد کرد؟ انتشار فیلم در رسانه‌ها در به جریان انداختن سریع پرونده چه تاثیری دارد و تبعات احتمالی و حقوقی آنها چه خواهد بود؟

و در نهايت با تمام مفروضات گفته شده، خواب را بر چشمان مجرماني كه با آسايش و امنيت مردم معامله يا تفريح ميكنند، حرام كنیم.