افشای راز کشف جسد دختر جوان در انباری

به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، در ساعت ۰۱:۴۵ روز ۶ دی سال جاری، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ یک فقره فوت مشکوک در داخل یکی از انباریهای یک مجتمع مسکونی در خیابان ۱۹۴ غربی به کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس اعلام شد.

با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد جسد متعلق به خانم جوانی است که آثار ناشی ضرب و جرح بر روی بدن وی به وضوح قابل مشاهده بود.

با حضور مأموران در محل، یکی از ساکنان مجتمع در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: در ساعت ۰۱:۳۰ پس از پارک ماشین، قصد رفتن به آپارتمان خود را داشتم که ناگهان متوجه صدای تلفن همراه شدم که از انباری شماره ۸ می آمد، وقتی به سمت انباری رفتم، از آنجا که در انباری فاقد قفل بود، در آن را باز کرده و جسد خانم جوانی را مشاهده کردم که درون انباری است؛ بلافاصله موضوع را به مدیر ساختمان اطلاع داده و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتیم.

با حضور مأموران کلانتری در محل، بلافاصله از کلیه اهالی مجتمع خواسته شد تا جهت شناسایی هویت جسد در محل پارکینگ حاضر شوند؛ پس از حضور تمامی اهالی مجتمع در محل، ساکن واحد شماره یک ساختمان به نام محمد ۲۶ ساله در اظهارات خود عنوان داشت که جسد متعلق به نامزدش به هویت شیدا ۲۰ ساله است که شب گذشته وی را به خانه پدرش در افسریه رسانده و اطلاعی از حضور وی در داخل انباری نداشته است.

با توجه به وجود آثار ضرب و جرح بر روی جسد و احتمال وقوع جنایت، بلافاصله موضوع به قاضی کشیک دادسرای جنایی و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد.

با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، پزشکی قانونی و عوامل تشخیص هویت در محل و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد که جسد از محل دیگری به این مکان منتقل شده؛ لذا با توجه به دلایل و قرائن بدست آمده پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد تشکیل و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، در ادامه و ضمن انجام هماهنگی با مقام قضایی به محل سکونت محمد در واحد شماره یک ساختمان رفته و در آنجا با آثار شکستگی شیشه ناشی از درگیری مواجه شدند؛ محمد در توضیحات خود به کارآگاهان گفت: شیدا، دیروز تا آخر شب در منزل من بود که با یکدیگر جر و بحثمان شد که در ادامه با یکدیگر درگیر شدیم و در ساعت ۰۲:۳۰ من او را به منزل پدرش واقع در افسریه برده و تحویل پدر و مادرش دادم و دیگر از او اطلاعی نداشتم تا اینکه در ساعت ۰۸:۰۰ همان روز با تماس پدر شیدا متوجه شدم که او گم شده؛ به همین علت و به همراه پدر و مادر شیدا به جستجوی او پرداخته اما پیدایش نکردیم و نهایتاً در ساعت ۲۰:۰۰ به کلانتری ۱۲۶ مراجعه و موضوع را گزارش دادیم.

محمد در خصوص علت تخریب قفل در ورودی آپارتمان خود نیز به کارآگاهان گفت: زمانیکه شیدا را به خانه پدرش رسانده و به خانه بازگشتم، متوجه شدم که کلید آپارتمان را در داخل خانه جاگذاشته ام؛ به همین علت مجبور شدم تا با تخریب قفل در، وارد خانه شوم.

با توجه به اظهارات محمد در خصوص رساندن شیدا به خانه پدرش، کارآگاهان به تحقیق از پدر و مادر شیدا پرداختند؛ مادر شیدا نیز در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: در ساعت ۰۲:۳۰ مورخه ۵ دی ماه دخترم که به همراه نامزدش بیرون رفته بود به خانه بازگشت اما وقتی وارد خانه شد، متوجه شدم که کاپشن به تن ندارد؛ بدون آنکه با من صحبت خاصی کند به طبقه پایین رفت و گوشی تلفن همراه پدرش را برداشت و به طبقه بالا رفت؛ صبح آن روز من و پدرش هرچه در بالا را زده و او را صدا کردیم، او در را باز نکرد و به همین علت مجبور شدم تا با کلید خودم در طبقه بالا را باز کنم اما شیدا خانه نبود و به همین علت از آژانس محل پیگیر شده و متوجه شدم که شیدا در ساعت ۰۳:۰۰ همان شب، آژانس گرفته و مجدداً به خانه نامزدش در تهرانپارس رفته است؛ به همین علت با تلفن نامزدش تماس گرفته و او عنوان کرد که از شیدا خبری ندارد.

به همراه همسرم به خانه‌ محمد رفته و زمانیکه وارد خانه شدیم، کاپشن قرمز دخترم را به همراه کیفش، در داخل اتاق پیدا کردیم که محمد عنوان داشت: شیدا آنها را شب گذشته جا گذاشته و قرار بود تا آنها را برایش بیاورم؛ پس از آن، کاپشن و کیف دخترم را به من داد و هر سه نفرمان، به کلانتری رفته و اعلام فقدان کردیم.

در ادامه‌ تحقیقات از اعضای خانواده شیدا، پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده وی اظهار داشتند که در طول مدتی نامزدی شیدا و محمد، بارها آنها با یکدیگر درگیر شده و که هر بار شیدا توسط محمد مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود.

کاراگاهان اداره دهم در ادامه به تحقیق از راننده آژانس پرداختند؛ راننده آژانس نیز پس از حضور در اداره دهم، در اظهارات خود به کاراگاهان گفت: بعد از سوار شدن خانم جوانی، به طرف تهرانپارس رفتیم؛ در بین راه این خانم جوان چند بار به شخصی زنگ زد و گفت: من دارم می آیم؛ بیداری؟؛ داخل کوچه شدیم و بعد از پیاده شدن خانم جوان و پرداخت کرایه، آنقدر منتظر ماندم تا او وارد ساختمان شود و پس از آن از محل خارج شدم.

با توجه به شواهد بدست آمده از محل سکونت محمد و دیگر دلایل و قرائن بدست آمده که نشان از ارتکاب جنایت توسط وی داشت، تحقیقات تخصصی از وی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در حالیکه وی در مراحل اولیه منکر هرگونه اطلاع از ارتکاب جنایت شده بود، اما سرانجام لب به اعتراف گشود و در اعترافات اولیه خود به کارآگاهان گفت: پس از آنکه شیدا مجدداً به خانه بازگشت، مجدداً با یکدیگر جر و بحثمان شد؛ در حالیکه اعصابم خرد شده بود، با یکدیگر درگیر شدیم و من چندین بار سر شیدا را به قسمت‌های مختلف زدم که باعثشد او بیهوش شود.

متهم در ادامه اظهارات خود مدعی شد: به تصور اینکه شیدا بیهوش شده و پس از چند ساعت باز به هوش خواهد آمد، او را به انباری یکی از همسایه‌ها که خالی بود و قفل هم نداشت برده و آنجا گذاشتم و تصور می‌کردم که یکی از همسایه ها او را پیدا خواهد کرد و به بیمارستان می‌رساند.

سرهنگ کارآگاه علی آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات اولیه متهم در خصوص نزاع و درگیری منجر به قتل، متهم در روز ۳ بهمن و جهت ارائه توضیحات به دادسرای امور جنایی اعزام شد که به دستور بازپرس محترم پرونده قرار بازداشت موقت صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.