چهارشنبه چهارم اسفند ماه هشتادونه مصاحبه ای اختصاصی از فوکویاما نظریه پرداز معروف امریکایی ژاپنی الاصل صاحب نظریه پایان تاریخ در بی بی سی فارسی پخش شد. در این مصاحبه پس از مقدمه چینی و طرح سوالاتی چند در مورد مسائل بین المللی ، سوال اصلی بی بی سی مطرح و فوکویاما آن را تکذیب کرد.

به گزارش فرهنگ، ماجرا برمی گردد به تعبیری از شیعه منتسب به فوکویاما که در سال ۱۳۶۵ در اورشلیم در حضور حدود ۴۰۰ شیعه شناس از سراسر جهان که به منظور بررسی چگونگی مهار انقلاب اسلامی در آنجا جمع شده بودند، به این مضمون نقل شده است: < < شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست ، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است، نمی توانید کسی را تسخیر کنید که مدعی است فردی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد. بال سرخ شیعه، شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است. این پرنده زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را شکست ناپذیر نموده است و … اگر توانستید ولایت فقیه را بزنید بلافاصله پرنده شیعه افت می کند و سقف پروازش کاهش می یابد و تیرهای شما به راحتی به او می رسدو… شما هم باید برای غرب امام زمان، کربلا و ولایت فقیه بتراشید. > >

اینکه این عبارت از ایشان بوده یا محتوای نزدیک به آن، اهمیت چندانی ندارد و به هیچ وجه از ارزش و معنای واقعی اصل مطلب نمی کاهد، اهمیت و نقش کربلا، ولایت و مهدویت در اعتقاد شیعه واقعیتی است انکار ناپذیر، اما اینکه چرا دستگاه با سابقه طولانی بی بی سی با پشتوانه وزارت خارجه کشور بریتانیای زمانی کبیر به این فراست افتاده که نظریه پرداز تا قبل از این مصاحبه بزرگ را برای تکذیب این عبارت به پای مصاحبه بکشاند، آن هم در شرایطی که دنیا شاهد تحولات بزرگی است که طبعا روند تاریخ را تغییر خواهد داد و محور اصلی آن هم استقلال طلبی، اسلام خواهی و رهایی از حکام فاسد و وابسته به غرب می باشد، جای سوال جدی دارد و دهها سوال دیگر که در این مصاحبه نهفته است.

اما قبل از طرح سوالات، اشاره مختصر به مبانی فکری تمدن غرب و جایگاه نظریه پردازان آن ضرورت دارد. تمدن غرب و بطور خاص آمریکا در چند قرن اخیر بر لیبرال سرمایه داری استوار بوده است و البته نسبت به گذشته خود یعنی دوران تاریک قرون وسطی در زمینه های مادی دستاوردهای خوبی داشته است، که نباید آن را انکار کرد و باید از آن بهره گرفت(اگر چه آنها وامدار تمدن بزرگ اسلامی گذشته بوده اند و هرگز هم اشاره ای به آن نکرده اند) اما تمدن کنونی غرب برغم پیشرفت مادی، با محروم کردن خود از منبع وحی دچار بحران های بزرگی شده است، که به این راحتی از آن رهایی نخواهد یافت. بنابراین تمدن غرب همواره یک پایش لنگیده است، زمانی در قرون وسطی یعنی حا کمیت بی منطق و بلامنازع کلیسا و زمانی هم در دوران حاکمیت افسار گسیخته لیبرال سرمایه داری کنونی.

از طرف دیگر نظریه پردازانی چون فوکویاما در پشت پرده تصمیم سازان و تصمیم گیران حاکم ، نقش اصلی را ایفا می کنند، آقای فوکویاما جامعه لیبرال دموکراسی کنونی غرب را پایان تاریخ می داند، و همگان را به جشن گرفتن حول آن ترغیب می کند.

بنابراین ابتدا این سوال کلیدی مطرح می شود که در جغرافیای ذهنی متفکری چون فوکویاما که در تاریخ معاصر آمریکا در سطح اندیشمندان طراز اول قلمداد می شود، نسبت به ایران و ایرانی چه می گذرد، که این چنین عریان روی صحنه ی سیاسی آمده تا از نسبت یافتن بیان یک حقیقت آشکار به خود بپرهیزد؟ البته این اولین بار نیست که این قبیل نظریه پردازان در محافل درونی خود مسائلی را مطرح می کنند که حاضر نیستند به همان صراحت در برابر افکار عمومی آن را بیان کنند، اما باید دید که این نگرانی از کجا ناشی می شود، از قوت اندیشه خود یا قوت اندیشه طرف مقابل، و گرنه بیان یا تکذیب یک عبارت یا مفهوم که هر شیعه واقعی آن را می داند، از زبان یک شخص دیگر چه اهمیتی دارد و چه چیزی را تغییر می دهد. شاید هم به زعم خود می خواسته اند با این ترفند ساده انگارانه ذهن مخاطب حقیقت جوی ایرانی را از عمق تحولات جهان اسلام به سمت و سویی که آرزو دارند، هدایت کنند.
ضمناً وقتی مصاحبه با یک اندیشمند واقعی و بزرگ برگزار می شود، مخاطبان مشتاقند تا پاسخ بسیاری از سوالات مهم را دریافت کنند، اتفاقی که در این مصاحبه نیفتاد و بر عکس فوکویاما با پاسخ های دم دستی و سوگیرانه به سوالات، در حد یک دیپلمات ضعیف ظاهر شد و ناخواسته وزن واقعی خود را به مخاطب زیرک ایرانی نشان داد، و حتی شاخصی برای سنجش تمام ظرفیت فکری متفکرین آمریکا، و در نتیجه مصاحبه بی بی سی پایانی شد بر فوکویامای معروف و فهم بیشتر سستی نظریه پایان تاریخ وی و شاید هم نشانه ای در افق پایان تاریخ ایالت متحده آمریکا.

تا کنون مخاطب ایرانی فکر می کرد، کارتر، کلینتون، بوش و اوباما ویترین آمریکا هستند، اما در پشت صحنه متفکرین و استراتژیست های بزرگی وجود دارند که با قوت فکری خود، حافظان تمدن ولو مادی آمریکا هستند و اگر مجریان روی صحنه درست عمل نمی کنند، تقصیری متوجه آنان نیست، اما اکنون معلوم شد عمق بحران فکری آمریکا از کجا نشات می گیرد، بنابراین نباید انتظار بیش از این که می بینیم از سران آمریکا داشته باشیم، چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست.
اما سوالاتی که انتظار می رفت، در این مصاحبه به آنان پاسخی داده شود:

- ریشه مشکلات افغانستان به کجا بر می گردد و هدف غایی آمریکا از حضور نظامی در این کشور چیست؟
- مبانی نظری ارتباط آمریکا و صدام در گذشته چه بوده است و چرا در جنگ ۸ ساله، آمریکا حامی صدام بود؟
- چه کسی پاسخگوی کشته شدن صدها هزار نفر انسان بی گناه و میلیون ها آواره عراقی پس از سقوط صدام در عراق است و حضور نظامی آمریکا در این کشور تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟
- حمایت بی چون و چرای آمریکا در طول بیش از نیم قرن جنایات اسرائیل علیه فلسطین بر مبنای کدام حقوق بشر و دموکراسی صورت گرفته است؟
- در چهار چوب فکری آمریکا عدالت چه جایگاهی دارد و آیا حقوق بشر بدون عدالت مفهومی دارد؟
- حق وتو به چه حقی و بر مبنای چه نظری به تعداد اندکی از کشورهای مشخص تعلق گرفته که خود را صاحب دنیا دانسته و منافع جریان سلطه را دنبال می کنند؟
- حمایت آمریکا از شاه ایران در گذشته و از رژیم های دیکتاتوری عرب با چه پشتوانه نظری بوده است و دشمنی آن با انقلاب اسلامی از روز اول چه توجیهی دارد؟
- علت اصلی تنفر میلیاردها انسان مسلمان و غیر مسلمان از آمریکا از کجا نشات می گیرد؟ در حالیکه غالب شبکه های رسانه ایی جهانی در اختیار نظام سلطه و وابستگان آن قرار داشته و به غیر از برخی موارد نادر که آنهم با تهدید، قطع یا پارازیت همراه بوده، صدای مخالف انعکاسی نداشته است.
- ریشه تحولات کنونی جهان اسلام به کجا برمی گردد و چرا ملتهای منطقه به جای نظریه آمریکایی نظم نوین جهانی، خاورمیانه جدید و خاورمیانه بزرگ با قیام خود خاورمیانه اسلامی را رقم می زنند؟
- همزمانی اعتراضات بی سابقه کارگران آمریکایی در ویسکانسن با تحولات جهان اسلام، اشغال کنگره آن، تسری این اعتراضات به برخی ایالات دیگر و سکوت رسانه ها در مورد آن چگونه تعبیر می شود؟
- و سوال آخر اینکه اگر جنابعالی عین عبارت مذکور را نگفته اید ، آیا مطالعات شما در مورد تفکر شیعه این موضوع را تایید می کند یا اینکه از گفتن آن هم ابا دارید ؟ و لابد ابداع مکتب اوانجلیسها ، راه اندازی شبکه تی.بی.ان ، تولید فیلم هالیوودی سقوط شاهین سیاه برای پنتاگون و ... همگی برای سرگرمی بوده وربطی به این موضوع نداشته است ؟ و دهها پرسش بدون پاسخ دیگر.