به گزارش افکارنیوز،صدای آرامش بخش و خاطره انگیزش، مرا یاد سختی ها و متانت «اوشین» و جثه و چشمان درشت «سرند یپیتی» می اندازد. کمتر حرف می زنم تا بیشتر صدایش را بشنوم و از تجربه سال های فعالیت در دوبله‌اش بیشتر بدانم. او کسی نیست جز «مریم شیرزاد». وی ۵۳ سال دارد و در رشته جهانگردی تحصیل کرده است. اما به دلیل عشق و علاقه اش به حرفه دوبله پا به دنیای صدا پیشگان گذاشت. «مریم شیرزاد» در این گفت و گو از زمان ورودش به حرفه دوبله و خاطرات دوبله «اوشین» و «سرندیپیتی» می گوید. گفتنی است این مصاحبه در روزنامه خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۶ / ۱۲منتشر شد و باز نشر کردیم.

شروع دوبله با مسافر کوچولو

* با توجه به این که در رشته جهانگردی تحصیل کرده اید چه شد سر از دوبله در آوردید؟

قبل از تحصیل در رشته جهانگردی، گوینده رادیو بودم. البته در ۱۲ سالگی فعالیتم را با گویندگی برنامه کودک آغاز کردم. در سال های ۵۸ و۵۹ هنگامی که دانشگاه ها به دلیل انقلاب فرهنگی تعطیل شدند، وارد عرصه دوبله شدم و نخستین نقشم را در کارتون «مسافرکوچولو» به مدیریت دوبلاژ آقای «ناصر ممدوح» گفتم.

شاگرد خوبی بودم

* چند سال طول کشید تا مدیر دوبلاژ شدید؟


هیچ قنادی نشد استاد کار - تا که شاگرد شکرریزی نشد. مدیر دوبلاژ بودن مسیری دارد که باید طی شود. باید شاگردی کرد و البته شاگرد خوبی هم بود. تصور می کنم من شاگرد خوبی بودم و هستم.

* نخستین اثری که مدیریت دوبلاژ آن را بر عهده داشتید چه بود؟

حدود ۲۵ سال مجموعه ای ایتالیایی را به نام «مینو» برای تلویزیون مدیریت و دوبله کردم که نقطه عطفی در حرفه ام محسوب می شود، چون هنگامی که مدیر دوبلاژ شدم، سرعت یادگیری ام بیشتر شد. وقتی مسئولیت در کار بیشتر باشد به همان میزان فراگیری هم بیشتر می شود. من متوجه شدم که این حرفه کاری ظریف و دقیق است. از همکارانم که استادانم بودند و در این مجموعه گویندگی کردند، فراوان آموختم.

سلیقه مدیر دوبلاژ و تغییر طعم دوبله

* یک مدیر دوبلاژ بر چه اساس گویندگان را انتخاب می کند؟

طبیعی است که مدیران دوبلاژ در انتخاب گویندگان سلایق متعددی دارند؛ یعنی اگر یک فیلم را به چند مدیر دوبلاژ ارائه بدهید، چند نوع دوبله می شنوید.

در واقع، سلیقه مدیر دوبلاژ، طعم و رنگ کار را تغییر می دهد. هر مدیر دوبلاژی به شیوه خودش فیلم را دوبله می کند. من شیوه کاری ام این گونه است که همیشه ابتدا فیلم را با زبان اصلی می بینم و سپس آن را با ترجمه فیلم، دوباره می بینم، این جا برای تعیین گوینده دیالوگ نقش ها مبناست. البته نه فقط برای من بلکه ممکن است برای برخی مدیران دوبلاژ دیگر هم پیش بیاید که انتخاب دوم داشته باشند، چون انتخاب اول شان بنا به دلایلی مقدور و میسر نیست.

تصمیم داشتم دوبله را کنار بگذارم

* در مجموعه محبوب خارجی دهه ۶۰(سال های دور از خانه) نقش اوشین را گفتید. چه شد برای گفتن این نقش انتخاب شدید؟

من بنا به دلایلی که علاقه مند به بازگویی آن نیستم، قبل از دوبله مجموعه «سال های دور از خانه»، تصمیم قطعی گرفته بودم حرفه دوبله را کنار بگذارم و در تصمیم خود هم مصمم بودم. همکاری دارم که آن مقطع زمانی، دیالوگ فیلم ها را می نوشت و گوینده‌ها را دعوت می کرد. یک روز در تماسی تلفنی به من گفت: خانم «ژاله علو» برای گویندگی یک مجموعه برای شبکه دوم سیما از شما دعوت کرده است، من گفتم تصمیم گرفته ام دیگر کار دوبله انجام ندهم. ایشان گفتند خانم «علو» تأکید کردند حتما باشید، نقش کودکی است که شما باید بگویید، چون بعدها قرار شد گویندگی نقش بزرگسالی اوشین را هم عهده‌دار باشم. همکارم از من خواست تا با خانم «ژاله علو» تماسی داشته باشم. من با خانم علو نازنین تماس گرفتم و تشکر کردم و گفتم بنا به دلایلی نمی خواهم دیگر گویندگی کنم و دلایلم را به طور خصوصی برای شان بازگو کردم. خانم علو از من خواستند که برای‌گویندگی مجموعه «سال های دور از خانه» حتماً بروم و بعد از اتمام این مجموعه دیگر نیایم. به هر تقدیر من رفتم و دیگر ماندنی شدم و ماندم!

من متوجه شدم حرفه گویندگی صبر می خواهد و البته سرسختی و مقاومت که من نداشتم. ترجیح می‌دادم موقعیت آرام خود را به هم نزنم. منظورم این است زمان کار در دوبله زیاد و طاقت فرسا بود. دلیل دیگر این که می دانستم برای این که انسان در این حرفه به مرتبه ای برسد باید شاگردی کند و صبور باشد. اگر چه شروع کار دوبله ام گویندگی نقش اصلی کارتون «مسافر کوچولو» بود ولی بعد از آن دیگر از این خبرها نبود که نقش اصلی بدهند. وقتی کسی وارد حرفه دوبله می‌شود، باید شاگردی کند، صبور باشد، بیاید، بنشیند، گوش بدهد و پشتکار داشته باشد.

* به طور حتم سختی هایی که اوشین کشید سبب شد که شما در این حرفه ماندگار شوید؟

اوشین با آن همه رنج، سختی و محدودیت ها کنار آمد و شاید در ضمیر ناخودآگاهم تأثیر گذاشت. فکر کردم اگر هر چه قدر کار دوبله سخت باشد ولی اگر سعی و صبوری کنم و قدم هایم را محکم بردارم، به طور حتم به نتیجه می رسم.

دوبله اوشین

* اگر ممکن است بیشتر درباره مجموعه «سال های دور از خانه» و شرایط دوبله اش بگویید؟


برخلاف این که ابتدا به این کار تمایلی نداشتم، اما هر روز دوبله اوشین، برایم شیرین و خوب بود. اکنون هم که زمان گذشته است شیرین تر شده است، چون از خانم «ژاله علو» که مدیر دوبلاژ مجموعه بود، چنان آموختم که گویی ره صد ساله را یک شبه طی کردم.

چشمان سرشار از عاطفه سرندیپیتی

* «سرند یپیتی» از آن نقش های خاص بود که کمتر شخصی ممکن است آن را از یاد ببرد. این صدای آرامش بخش چه قدر کمک کرد تا این نقش را بگویید؟

کارتون «جزیره ناشناخته» را هم خانم «ژاله علو» دوبله کردند. وقتی پیشنهاد گویندگی این نقش را دادند هنگامی که به جثه اش نگاه کردم، حجم بزرگ بدنش را دیدم. اما ناگهان چشمم به چشمانش افتاد و فقط چشمانش در گویندگی برایم ملاک بود؛ چشمانی سرشار از مهر و عاطفه. سرندیپیتی دیالوگ های شیرینی داشت.

* صحبت کردن به جای یک شخصیت کارتونی با حرف زدن به جای یک شخصیت در فیلم چه تفاوتی با هم دارند؟

هر کدام وقت های خودش را می طلبد. وقتی شما به جای یک شخصیت صحبت می کنی، باید در واقع هر بازی فیزیکی که او کرده است به همان میزان، بازی کلامی داشته باشی. ولی در صحبت کردن روی پویانمایی و چیزی که در واقع اصلش نقاشی است، تمام امتیاز کار در بیان دیالوگ است.

* فکر می کنید صدای تان بیشتر روی چهره کدام‌یک از بازیگران خارجی نشسته است؛ نیکول کیدمن، «دروباریمور» یا «اماواتسون»؟

از هیچ کدام از کارهایم راضی نیستم. اما دیگران معتقدند که صدایم در نقش «نیکول کیدمن» دوست داشتنی است خودم دوست دارم جای «دروباریمور» حرف بزنم. معتقدم وقتی به جای دختر بچه های ۱۶-۱۵ ساله حرف می زنم بیشتر مورد استقبال و تایید همکارانم قرار می گیرم. از جمله اماواتسون در «هری پاتر» یا سارا در «قصه های جزیره».

بیمه هیچ جا نیستم!

* بیمه دوبلور ها همیشه پر حرف و حدیثبوده است؛ در این زمینه صحبتی دارید؟

من بیمه هیچ جا نیستم، نه بیمه خانه سینما و نه صدا و سیما! بسیار هم گله مندم. البته همکارانم بیمه هستند. من دیر مطلع شدم و خودم هم در این خصوص کوتاهی کردم. وقتی سن انسان زیاد می شود همراهش احتیاط هم می آید.

هنگامی هم که تقاضای بیمه دادم گفتند که سن تان اجازه بیمه نمی دهد! و بیمه ام نکردند، دوست دارم این موضوع را منعکس کنید.

* از دستمزدها، راضی هستید؟

دستمزدها راضی کننده نیست. جوانی که وارد این حرفه می شود، عشق هم دارد، علاقه هم دارد، اما با اجاره خانه اش چه کند؟ کاری نکنیم که عشق به کار به واسطه حصر مالی نابود شود..