چگونه با تنبلي هايمان كنار بياييم؟
حلزون ات را قورت بده!

پیش آمده تا خرخره کار داشته باشید اما حوصله نداشته باشید؟ اگر از تنبیلی خسته شده و دنبال راه حل می گردید تا آن را کنار بگذارید، با خواندن همین مطلب شروع کنید.

روی مبل لم داده بودم و تقویم را ورق می زدم. با خود فکر کردم: «کِی این همه وقت گذشت؛ من حتی لای تقویمم را باز نکردم؛ چه برسد به اینکه کارهای روزانه ام را یادداشت کنم.» کلی کار عقب افتاده، کلی آدم شاکی، از خودم پرسیدم: «همه این مدت چه کاری کرده ام؟» نه تفریحی رفته بودم که بگویم: «سفر بودم، دنبال تفریح بودم، با دوستانم بودم یا…» یعنی کاش این طوری بود، حداقل دلم خوش بود که خوش گذشته است اما رسماً هیچ کاری نکرده بودم. کارهایم که مانده یک طرف و خرید و بی حوصلگی هایم طرف دیگر؛ چقدر حالم بد شده بود، از خودم خوشم نیامد. یعنی من این قدر آدم تنبلی هستم؟ نکند باید یک سری به دکتری، مشاوری، کسی بزنم؟ با این اوضاع و احوال که هیچی توی زندگی من جلو نمی رود، با خودم چه کار کنم؟ فکر نمی کردم این قدر تنبل باشم. باید از یکی بپرسم، نکند ارثی باشد؟ مادرم که تنبل نیست. ناگهان به خودم آدم و دیدم چند ساعت است دارم به همین مسئله فکر می کنم. امروزم هم تمام شد و باز هیچ کاری نکردم، نه دیگر جدی جدی باید فکری برای این اوضاع بکنم!

تنبلی از آن دست مشکلاتی است که در هر سن، جنس و موقعیتی که باشی ممکن است با آن دست و پنجه نرم کنی. بدی آن هم این است که خودت خیلی خوب می دانی دارد چه اتفاقی می افتد اما باز تکرار می شود و جلوی آن را هم نمی گیری. حتی آنهایی که خیلی وانمود می کنند یا تنبل بودن خودشان راحت هستند، ته دل شان از خودشان راضی نیستند. همیشه همین طور است. اصلاً آدمیزاد به طور طبیعی این طور است که وقتی از توانایی هایش خوب استفاده نمی کند و به اصطلاح توانمندی هایش را بدون استفاده نگه می دارد، احساس نارضایتی می کند. تو هم از این دسته هستی؟ احتمالاً هستی که تا به اینجا این مطلب را پیگیری کرده ای؛ جایی ته دلت می خواهد تنبل نباشی! نه؟

دست نگه دار!
همین جا خواندن را متوقف کن. قبل از اینکه بقیه مطلب را بخوانی و آن را به انبوه مطالبی که تا به حال خوانده ای و به یک کلمه اش هم عمل نکرده ای اضافه کنی، دست از خواند بردار و قدم به قدم با تمرین ها همراه شو. شاید این بار کمی از خودت راضی تر شوی. قبل از اینکه متن بعد از این قسمت را بخوانی، خوب فکر کن و چهار فهرست برای خودت آماده کن.
در شغلت چه کارهایی هست که مدت هاست می خواهی انجام دهی اما برای آن هیچ کاری نمی کنی؟ چه پیشنهادهایی می خواستی بدهی که نداده ای؟ چه صحبت هایی مانده که مدتی است می خواهی با رئیس یا همکارت در میان بگذاری و نمی گذاری؟ عجله نکن، هر موردی را که به ذهنت می رسد بنویس.
در خانه چه کارهایی هست که مدت هاست عقب افتاده اند؟ برای مثال جایی چیزی هست که باید تعمیر می شده و هی آن را عقب انداخته ای؟ تغییری در دکوراسیون؟ تغییر در رنگ ها؟ خرید چیزی نو؟ مرتب کردن انباری؟ کاشتن گیاه در باغچه یا گلدان؟ فهرستی از این موارد را هم بنویس.
فهرستی درباره رابطه هایت بنویس. درباره آدم های دور و نزدیکی که با آنها رابطه داری، چه کارهایی باید انجام می داده ای که مدت ها است عقب افتاده اند؟ برای چه کسانی باید ایمیل یا نامه می نوشتی؟ چه کسانی را مدت ها است ندیده ای و همه اش فکر می کنی اگر وقت کنم به دیدنش خواهم رفت؟ به چه کسانی می خواستی زنگ بزنی و نزدی؟ دیدن دوستان قدیمی، دلجویی از دوستی که رنجیده، ملاقات با یکی از آشنایان که به تازگی به این شهر آمده و خریدن هدیه برای کسی که خیلی وقت است ندیده ای، همه را در این فهرست بنویس.
در آخر فهرستی از کارهایی بنویس که قرار است روزی روزگاری بالاخره برای خودت انجام دهی. کلاسی که می خواستی بروی، سفری که دلت می خواست بروی، عادت های بدی که می خواستی ترک کنی، افزایش یا کاهش وزن، شروع ورزش بعد از مدت ها و…

مرحله اول را چطور گذراندی؟
اگر فهرست هایت را نوشته ای که هیچ، خیلی خوب است و اولین قدم را برداشته ای اما اگر ننوشته ای، از خودت بپرس چرا؟ اگر واقعاً می خواهی تغییری دهی، چرا از همین اول کار از زیر انجام مرحله ای که باید انجام دهی فرار می کنی؟ بقیه جاها هم همین کار را نمی کنی؟ اصلاً به خاطر همین فرار کردن ها و بهانه آوردن ها نیست که حالا هزار و یک کار مانده و بی شمار آدم ناراضی از جمله خودت به جا مانده اند؟ پس برای تغییر تصمیم جدی تری بگیر.

فقط اگر فهرست هایت را نوشتی این قسمت را بخوان!
شاید فکر می کنی ذاتاً آدم تنبلی هستی، برای همین هم از تغییر ناامید هستی اما خبر خوب این است که نه، ذاتاً تنبل نیستی، فقط باید بخواهی تنبلی ات را تغییر دهی. اگر دنبال دلیل تنبلی هایت می گردی، خوب است، ادامه بده اما منتظر نباش تا از این راه به نتیجه ای هم برسی. اولاً که خیلی اوقات دنبال ریشه و دلیل گشتن، خود بهانه خوبی برای باز هم به تعویق انداختن و تنبلی است. دوم اینکه همین که دست به کار شوی، خودش می تواند اوضاع را بهتر کند. یاد وقتی بیفت که حال خوبی نداری، اگر تمام روز را هم به این فکر کنی که چرا این قدر بی حوصله ام، حالت خوب نمی شود اما اگر بلند شوی آماده شوی و به دیدن یک دوست یا خرید یا حتی برای قدم زدم بروی، حالت بهتر می شود.

فقط پنج دقیقه به کارت برس
بعضی وقت ها آدم حوصله ندارد به کارهایش برسد. این جور وقت ها، یک تکنیک خوب وجود دارد؛ تکنیک پنج دقیقه! در این تکنیک، باید با خودت قرار بگذاری که فقط برای پنج دقیقه کاری را که در برنامه ات هست و می دانی باید انجام شود انجام دهی. بعد از این پنج دقیقه می توانی به خودت دوباره فرصت دهی و فکر کنی که می خواهی کار را ادامه دهی یا اینکه نه.
اگر هنوز هم مطمئن نیستی، یک پنج دقیقه دیگر ادامه بده و دوباره تصمیم بگیر. این کار را امتحان کن و نتیجه معجزه وار آن را ببین.

اول کارهای آسان یا کارهای خیلی سخت را انجام بده
در این باره باید سعی کنی مدل خودت را پیدا کنی. بعضی ها راحت ترند تا اول کارهای آسان را انجام دهند، انرژی ذخیره کنند، از اینکه بخشی از کارهایشان پیش رفته خوشحال شوند و بعد سراغ بخش های سخت تر بروند. بعضی ها هم برعکس این کار را می پسندند.
لابد اصطلاح اول قورباغه را قورت بده را شنیده ای. دقیقاً همین است. اینکه وقتی می دانی کار سختی پیش رو داری، زود آن را انجام بده و از شرش خلاص شو، بعد نفس راحتی بکش و به بقیه کارها برس، هر چه آن را عقب بیندازی، احساس بد آن می ماند و خودش نمی گذارد به بقیه کارهایت برسی.

چطور این همه کار را انجام دهم؟
شاید فکر می کنی اگر ساده بود تا حالا همه این کارها را انجام داده بودم اما کلی کار بلاتکلیف هست که نمی دانم با آنها چه کنم؛ برای مثال شاید خیلی وقت است که می خواهی دکور خانه را عوض کنی تا از این حالت یکنواخت و بی روح در بیاید اما کار سختی است، برای همین آن را عقب می اندازی. در این موارد یک مثال خیلی خوب هست. فرض کن رفتی قصابی و یک تکه گوشت خیلی بزرگ جلوی رویت آویزان است. به نظر چطور می رسد؟ احتمالاً نه تنها اشتها برانگیز نیست که حال آدم را هم به هم می زند. حالا وقتی همین تکه گوشت بزرگ، نازک بریده می شود و با ادویه به یک استیک خوشمزه تبدیل می شود، دهان آدم را آب می اندازد. با کارها باید همین طور رفتار کرد. آن را باید مرحله به مرحله و لایه لایه کرد، تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

حالا دست به کار شو
آخر کار دست کم از هر فهرستی که نوشته ای، یک کار را انتخاب کن و تصمیم بگیر که با کدام روش می خواهی آن را انجام دهی. همین حالا و بدون هیچ معطلی برای انجام آن تاریخ بزن. حتی اگر اصلاً نمی دانی کی تمام خواهد شد، برای شروعش تاریخ بزن و تاریخ ها و کارهای انتخاب شده را در همان فهرست بنویس. این قدم مهمی برای شروع تغییرات است، وگرنه باز هم همه چیز عقب خواهد افتاد و روز از نو. حالا خود دانید.

تکلیف ات را با کارهای عقب افتاده روشن کن
با نشستن و غصه خوردن هیچ کاری راه نمی افتد و به سرانجام خوبی نمی رسد. اگر یک عالمه کارهای عقب افتاده روی سرت ریخته چند راه برای حل این مشکل داری اما یکی از بهترین راه های موفق برای انجام کارهای به تعویق افتاده، این است که یک لحظه فارغ از هر گونه نگرانی بنشینی و خیل روراست، سنگ هایت را با خودت وا بکنی و ببینی بالاخره تکلیف ات با آن کارها چیست. بهترین روش برای انجام این کار این است که یک ورق کاغذ برداری و آن را به دو قسمت مساوی تقسیم کنی. یک طرف، دلایل به تعویق انداختن و سمت دیگر کاغذ هم فواید انجام دادن و تمام کردن آن کار را بنویس. دست خودت را نبند و در این مورد با خودت روراست باش. تمام که شد آنها را که عین هم هستند و به اصطلاح هم تراز هستند خط بزن. دست آخر ببین دلایلی که داری بر فواید آن می چربد یا نه. معمولاً این راه کمک می کند تکلیف خود را با آن کار یکسره کنی و یا آن را از فهرست انجام نداده های ذهنت خارج کنی یا اینکه انجامش دهی و به فوایدش برسی.

قبل از خواب برنامه بنویس
اهل برنامه ریزی و این نوع کارها هستی؟ اگر بله معمولاً عادت داری کی ها برنامه ریزی کنی؟ خیلی ها برنامه روزانه شان را صبح ها می نویسند، یا حداقل تصمیم می گیرند که صبح ها بنویسند اما تقریباً هیچ وقت هم نمی نویسند. چرا؟ دلیلش واضح است چون آدم وقتی می داند قرار است همین الان برنامه اش را شروع و مو به مو آن را اجرا کند، معمولاً طفره می رود و خلاصه برنامه پیش نمی رود و خوب از آب در نمی آید اما شب قبل از آنجا که می دانی خواب را پیش روداری و به امید اینکه صبح سرحال و پرانرژی به هر کاری خواهی رسید، برنامه بهتر و کاراتری می نویسی.

تندرستي/ شماره ۱۱۲/ ۶ تير ماه ۹۲/ بهنوش خرم روز/ صفحه ۳۲