به گزارش افکارنیوز، همین چند هفته قبل بود که آقایی از مدیران سابق یک مجموعه فرهنگی، به یکی از مدیران خود، برچسب یا انگ توطئه علیه خودش را زده بود. آقای مدیر ارشد، جلوی همه همکاران مدیر اجرایی را که بیش از یک دهه در سازمان کار کرده بود متهم کرد که علیه او کم کاری کرده و برای تقویت دیگران، پنهانی برنامه ریزی کرده است! او حتی تهدید کرده بود که تلفن ها را کنترل و رصد می کند!!! اگرچه آن روز برخی از همکاران دیروز و امروز، کم لطفی کرده و با سکوت پشیمانی آفرین خود، موجب دلخوری همکار و مدیربخش خویش شدند، اما استعفا و عمل جراحی خانه نشینی مدیر برچسب خورده نشان داد که انگ کم کاری و برچسب توطئه توهمی بیش نبوده است! انگی که بی تردید در آن دنیا، پاسخ خود را طلب می کند. آنچه در ادامه می خوانید دلایل پیدایش پدیده مذموم انگ زنی در جامعه ایرانی است.

انگ یا برچسب های عادی شده!

بسیاری از انگ ها که امروزه به صورت برچسب های عادی در آمده اند، به صورت منفی و مغرضانه یا به صورت کارآمد در جامعه دیده می شود؛ برچسب هایی که ممکن است فرد را به اصطلاح وضعیت موجود و البته برعکس، به تشدید عملی ترغیب کند.

بسیاری از افراد جامعه که حتی ممکن است دارای سمت های مهم اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشند، برای افراد عادی به وسیله برچسب و القابی شناخته می شوند که تطابقی با هویت اجتماعی آنها ندارد. همچنین در جامعه خردتر که به این مسئله نگاه می کنیم، متوجه می شویم که در بیشتر خانواده ها پدیده انگ زنی رواج بسیاری دارد.

برچسب هایی که گاهی باعثتزلزل شخصیت فرزندان شده و ناخودآگاه ارزش هایی را برای آنها درونی می کند که همسو با هویت و شخصیت شان نیست. گاهی برچسب هایی که از طرف خانواده ها برای تنبیه یا تشویق فرزندان شان به آنها نسبت داده می شود، تا سالیان متمادی با فرد، همراه و بر هویت و شخصیت اجتماعی او در جامعه اثرگذار می شود. زمانی که به کسی برچسبی می زنیم در یک مکانیسم ذهنی، هنگام قضاوت یا تصمیم گیری در مورد آن فرد یا کار، نخستین چیزی که به ذهن ما می رسد همین برچسبی است که خودمان به آن کار یا فرد چسبانده ایم.

چرا این طور شدیم؟

اگر متولد دهه شصت یا هفتاد هستید فقط کافی است از اطرافیان یا بزرگترهای خود بپرسید که انگ یا برچسب زدن در دهه شصت و زمان جنگ تحمیلی، بسیار کمتر از دهه اخیر در روابط خانوادگی و اجتماعی وجود داشته است. البته شاید همان زمان این بداخلاقی در بین برخی از سیاسیون، وجود داشته اما نکته تاسف انگیز، تبدیل شدن این موضوع به فرهنگ فردی بسیاری از هموطنان مان است. سوال مهم این است که چرا این طور شدیم؟

اگر بپذیریم این عادت زشت یک رفتار شیطانی و به دور از ارزش ها و اخلاقیات همه ادیان و به ویژه اسلام است پس باید ریشه این رفتار را در زیاده خواهی، دیکتاتوری شخصی، هواهای نفسانی و خود را معصوم و بی گناه دانستن و دیگران را همواره مقصر و گناهکار دانستن بعضی از ما دانست.

بسیاری از مدعیان اخلاق و ادب با بی احترامی کامل و زیر پا گذاشتن حداقل های اخلاقی به دنبال برچسب زدن به دیگران هستند که بنابر وعده الهی، سرانجام خود به عقوبت همین برچسب ها گرفتار خواهند شد!

مراحل انگ زدن به دیگران

ذهن ما در تصمیم گیری برای ساده کردن فرآیند تحلیل رفتارها، از میانبرهای تصمیم گیری استفاده می کند و برچسب ها و انگ ها را به عنوان حقایقی ذاتی موضوع قبول می کند. نخستین و مهمترین اثر برچسب نادرست روی فرد، این است که وی را در معرض تمسخر دیگران و اذیت و آزارهای روحی و روانی ناشی از آن قرار دهیم. انجام مستمر و پیوسته این کار فرد را در معرض آسیب های جدی قرار داده و موجب بروز احساس ناخوشایندی همراه با ناهنجاری های اجتماعی می شود. وقتی برای نخستین بار عمل خطایی از یک فرد سر می زند عمل او را «کجروی نخستین» می نامند. حالا اگر به واسطه خطایی که کرده به او عنوان خاصی داده شود مثلاً به او برچسب دزد یا کلاهبردار و… زده شود بیشتر در باتلاق رفتار تبهکارانه فرو می رود و فاصله اش با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی زیاد می شود و مرتکب کجروی های بیشتری می شود که به آن «کجروی دومین» می گویند. بنابراین کجروی دومین هنگامی رخ می دهد که فرد برچسبی را که به او زده شده باور می کند و خود را به عنوان فردی کجرو می بیند. همچنین زمانی که یک فرد برچسب خورد، مخاطبان او را با همان عنوانی که برچسب حکایت از آن دارد می بینند و فردی که برچسب مجرم خوردن را خورده، بیش از هر چیز، مجرم در نظر گرفته می شود.

استراتژی ترغیب یا برچسب زنی

فاطمه آبادی، جامعه شناس در این باره می گوید: یکی از استراتژی های ترغیب دیگران همین برچسب زدن به آنها است. برچسب زدن به دیگران موجب ایجاد تلقین و باور در آنها می شود. تا جایی که طرف مقابل به طور ناخودآگاه در جهت برآورده کردن این خصلت تلاش کرده و از خود چیزی را به نمایش نمی گذارد که اصلاً تناسبی با شخصیت اجتماعی و درونی او ندارد. البته در بعضی از موارد این برچسب زنی برای عده ای بسیار مفید و کارآمد است و در مقابل موجب سرخوردگی عده دیگر می شود.

تاثیر بر سایرین

انگ زدن با انگیزه و با انرژی به افراد موجب ایجاد تلقین مثبت در آنها شده و به طور ناخودآگاه سطح انرژی آنها را بالا می برد. بسیاری از شرکت ها برای تقویت روابط با مشتریان نیز از استراتژی برچسب زنی استفاده می کنند. به عنوان مثال، هنگام پایان یک فیلم، در پایان اسپانسرها از مخاطبان تشکر می کنند، در حقیقت با زدن برچسب(مشتری وفادار) به این مشتریان آنها را به تکرار این رفتار تشویق می کنند.

آبادی همچنین می افزاید: برچسب زدن باید در مورد خصوصیاتی صورت گیرد که واقعاً مربوط به ویژگی های رفتار فرد باشد. در غیر این صورت موجب ایجاد حس بی اعتمادی و بالا بردن دیوار دفاعی در طرف مقابل می شود. نکته قابل توجه این است که این استراتژی در مورد گروه های سنی مختلف از سنین پایین کودکی تا سنین بالا تقریباً به یک شکل و اندازه کاربرد دارد، با این تفاوت که در سنین پایین تر ایجاد حس اعتماد به مراتب ساده تر از سنین بالاست. افراد، با برچسب ها همذات پنداری می کنند. آبادی در رابطه با مسئله همذات پنداری معتقد است که پدیده همذات پنداری، با نام ها و القاب ناپسند و شخصیت هایی که به آن نام و لقب ها معروفند، شکل می گیرد.

به طوری که شخص دریافت کننده نام یا لقب ناپسند، آن اشخاص و معانی را مرجع و الگو قرار داده و به سوی همانندسازی با آنان حرکت می کند که این عمل موجب بروز ناهنجاری های اجتماعی از سوی وی می شود. وی در ادامه عنوان کرد: انسان ها به برچسب ها و خصیصه هایی که به آنها نسبت داده می شود توجه کرده و در جهت برآورده کردن این خصیصه ها اقدام می کنند.

سخن پایانی

انگ زدن با هر هدفی بی تردید، تاثیر مثبت و سازنده نخواهد داشت. آنها که امروز برای پیشبرد اهداف و اجرایی نمودن اغراض خویش به برچسب زدن بر روی دیگران اقدام می کنند، باید منتظر باشند که داستان های فراوان آنها توسط سایرین به صورت برچسب های واقعی درباره خود ایشان مطرح شود. بررسی فرجام و عاقبت آنها که در طول سال های اخیر با برچسب زدن به دیگران برای مدتی محدود، آفتاب حقیقت را پشت ابرهای شک و بدگمانی پنهان نمودند اینک برای ما و شما آموزنده و مفید است!

آرامش/ شماره ۱۴/ نيمه اول شهريور ماه ۹۲/ شادي آرمان نهاد/ صفحه ۶۲