افكارنيوز- گل جمس حسین روزنامه نگار پاکستانی در خبرآنلاین نوشت: در هفته گذشته تروریستها در طی ۳ روز به دو گردهمایی شیعیان در دو شهر پاکستان حمله کرده و بیش از ۹۸ مسلمان بی گناه را کشتند: ۳۳ نفر در لاهور و ۶۵ نفر در کویته.

در روز چهارشنبه بمب گذاران انتحاری به مومنانی که مشغول عزاداری برای سالروز شهادت حضرت علی(ع) در شهر لاهور بودند حمله کردند; تروریستها همچنین روز جمعه به مسلمانان حاضر در راهپیمایی روز قدس در شهر کویته که برای اعلام همبستگی و حمایت از مردم مظلوم فلسطین گرد آمده بودند، یورش بردند.

یک سخنگوی گروه تحریک طالبان پاکستان با قبول مسئولیت این حملات آن را " انتقام کشتار مسلمانان سنی بی گناه " خواند و از حملات قریب الوقوع به نقاطی در اتحادیه اروپا و ایالات متحده خبر داد.

این سخنان بیشتر به لاف می ماند تا قبول مسئولیت، اما آیا حقیقتا طالبان پاکستان حملات تروریستی در شهرهای کویته و لاهور را سامان داده اند؟ و اگر جواب مثبت است از چه کسانی به عنوان حمله کننده انتحاری استفاده کرده اند؟

طالبان پاکستان در اقدامات وحشیانه زیادی شرکت داشته و حملات بیشماری به نیروهای امنیتی و مقامات دولتی پاکستان انجام داده و در بسیاری از موارد به جای ضربه زدن به هدفشان مردم عادی را به کشتن داده اند، چه آنکه خشونتهای فرقه ای چندان مطلوب آنها نیست.

اغلب این افراد از قبایل بدوی پشتون هستند که به دنبال انتقام گیری از ایالات متحده آمریکا که در آنسوی مرز در افغانستان مشغول کشتار قوم و خویشان پشتون آنها هستند، می باشند. این افراد همچنین به نیروهای پلیس و ارتش پاکستان حمله کرده اند چرا که گمان می کنند آنها با دشمنشان(آمریکا) دوست هستند.

به نظر می رسد که هدف نخست آنها انتقام از نیروهای خارجی و همپیمانان داخلی احتمالیشان می باشد. علی ایحال در چند سال گذشته گروه های فرقه ای کوچکتری از ایالت پنجاب(مانند سپاه صحابه و لشکر جنگوی) به منظور رسیدن به اهداف و امیال خود به جنگجویان طالبان پیوسته اند.

با وجود این، سوال این است که واقعا چه فرد یا گروهی به مسلمانان شیعه لاهور و کویته حمله کرده است؟ به نظر می رسد که این اقدام کار دو گروه مختلف تروریستی باشد که احتمالا هیچ ارتباطی به یکدیگر نداشته و به دو دلیل مجزا دست به اقدامات تروریستی خود زده اند.

در ماه آگوست لشکر جنگوی یک سیاستمدار برجسته شیعه را در کراچی به قتل رساند که سبب جرقه خوردن خشونتهای فرقه ای و نژادی شد. حامیان سیاستمدار کشته شده بیش از صد نفر را در اقدامی تلافی جویانه در مرکز اقتصادی پاکستان به قتل رساندند.

با به دست گیری اوضاع توسط مقامات در کراچی و برقراری نظم و قانون در ماه مبارک رمضان، تروریستها در حالی به شیعیان حاضر در مراسم سالروز شهادت حضرت علی(ع) حمله کردند که تقریبا هیچ نیروی امنیتی در این تجمعات حاضر نبود، چرا که تقریبا همه نیروهای امنیتی پاکستان مشغول کمک رسانی به مردم آسیب دیده از سیل بی سابقه در این کشور بودند. بنابراین به نظر می رسد حملات لاهور کار آن تروریستهای فرقه ای باشد که موفق به انتقام گیری در کراچی نشده بودند.

توضیح درباره حملات کویته به نظر پیچیده می رسد، چرا که این شهر تبدیل شده است به مرکز تروریستها، باندهای جنایتکار، مافیاهای مواد مخدر، قاچاقچیان، پناهگاه طالبان افغانستان و پاکستان و شورشیان بلوچ که علیه دولت پاکستان می جنگند و یا از طرف قدرتهای خارجی مامور بی ثبات کردن کشور هستند.

در حالی که هرج و مرج در این شهر حاکم است، به نظر میرسد که حمله به مسلمانان بی گناهی که مشغول اظهار همبستگی با مردم ستمدیده فلسطین بودند کار تروریستهایی باشد که به عوامل خارجی مشکوک وابسته اند یا حتی ممکن است کار حامیان عبدالمالک ریگی باشد که پس از حملات تروریستی در زاهدان به کویته فرار کرده ودر آنجا مخفی شده اند; و یا ممکن است گروه تحریک طالبان پاکستان و حامیان خارجی آنها دوباره از تروریستهای لشکر جنگوی ساکن ایالت پنجاب (این بار در یک منطقه بلوچ نشین) استفاده کرده باشند تا به خشونهای فرقه ای و قومی در این شهری که خود مشحون از انواع درگیری و خشونت و جنایت است، دامن بزنند. نکته مهم این است که معادله خشونت های پاکستان معادله ای چند مجهولی است و باید به آن از زوایای مختلف نگاه کرد.