: «لیمو و عسل برای سرفه خوب است»؛ این جمله ای بود که باهنر در حین مصاحبه در واکنش به سرفههای پاییزی یکی از همکاران گفت و تاکید داشت که دوای درد سرماخوردگی همین است.
محمدرضا باهنر ۶۱ ساله و اهل شهرستان کرمان است، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین که عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز بر عهده دارد، از دور دوم مجلس تاکنون نماینده مردم تهران در مجلس بوده است و از مجلس هفتم نیز نایب رئیسی مجلس را در کارنامه خود دارد.
باهنر در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ به همراه متکی و آل اسحاق از سوی جبهه پیروان، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد که با پیوستن حجت الاسلام پورمحمدی و ابوترابی فرد از جامعه روحانیت مبارز، ائتلاف ۵ نفره موسوم به ائتلاف حداکثری اصولگرایان را تشکیل دادند.
عدهای باهنر را باسابقهترین و موثرترین فرد در مجلس و استاد لابیگری میدانند هرچند که خودش معتقد است لابیگری به این مفهوم که به هر قیمتی و با هر ابزاری کار خود را پیش ببرد، شرعاً درست نیست لذا لابی در اینجا به معنای رایزنی است.
مرد کهنه کار پارلمان که این روزها بازار نقد و تحلیلش از عملکرد اقتصادی و انتصابات دولت روحانی گرم است، در این گفت و گو که یک ساعت و نیم به طول انجامید، درباره آخرین وضعیت جبهه پیروان، جانشینی مرحوم عسکراولادی، عملکرد ۱۰۰ روزه دولت تدبیر و امید، سیاسیکاری در وزرات علوم، ائتلاف ۵ نفره در انتخابات ۹۲ و دولت محمود احمدی نژاد صحبتهایی را مطرح کرد.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب با محمدرضا باهنر است، گفتوگویی که باهنر از آن به عنوان یک گپوگفت دوستانه یاد کرده است.
باتوجه به اتمام دوره ۱۰۰ روزه دولت روحانی، ابتدا تحلیلی از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ و عملکرد ۱۰۰ روز اخیر دولت تدبیر و امید بفرمایید.
باهنر: بنده از انتخابات ۲۴ خرداد یک تحلیل بسیار ساده و نرم دارم؛ طی ۱۶ سال گذشته افکار عمومی در ۸ سال ابتدایی گرفتار تندرویهای ساختارشکنانه و اصلاحطلبانه بود و ۸ سال دوم درگیر تندروی و کندرویهای احمدینژادی بود بنابراین افکار عمومی دو مقطع ۸ ساله را که در هر دوی آنها رفتارهای تند دیده میشد، پشت سر گذاشت. این دفعه مردم به اعتدال پناه بردند و آقای روحانی توانست در صحبتهای خود برای توده مردم این باور را ایجاد کند که رویهاش اعتدال است. کسانی که آقای روحانی را میشناختند که البته بنده نیز جزو آنها بودم، میدانند که وی ذاتاً فرد معتدلی است و زمانی که گروههای چپ و راست مطرح بودند، او رویه معتدلی داشت.
شناخت شما از چه دوره کاری است؟
باهنر:آقای روحانی ۲۰ سال در مجلس حضور داشت و ما تقریباً ۱۶ سال همدوره بودیم. ایشان آن زمان هم جلسهای با عنوان جلسه عقلا تشکیل میداد و از معتدلین دو گروه دعوت میکرد و با همه آنها ارتباط برقرار میکرد؛ شاید ۳۰درصد رفتارهای مجلس سیاسی باشد ولی ۷۰ درصد آن تخصصی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی است. آقای روحانی از این خلأها استفاده کرده و کارها را خوب پیش میبرد. درکارهای سیاسی که جناحها با یکدیگر اختلاف و دعوا دارند میتوان با اعتدال و تفاهم کارها را پیش برد از این رو جلسه عقلایی که آقای روحانی برگزار میکرد کارآمد بود. بنابراین مردم از دو دوره ۸ ساله افراط و تفریط خسته شده و به اعتدال پناه بردند.
* روحانی فقط از معتدلین یک جناح استفاده کرده است
این اعتدالی که آقای روحانی در عرصه عمل و اجرا به دنبال آن بوده چقدر با شعار اعتدال که در زمان انتخابات مطرح کرد، همخوانی دارد؟
باهنر: انتظارها از دولت آقای روحانی، انتظار اعتدال است. در اینکه او در این ۱۰۰ روز چه کار کرده و از نیروهای معتدل در بین وزرا و استانداران استفاده کرده یا خیر، دو حاشیه وجود دارد، اول اینکه آقای روحانی گفته بود که من فراجناحی هستم و این به معنای آن است که از معتدلین دو جریان باید استفاده شود در حالیکه چنین چیزی دیده نمیشود و عموماً از یک جریان استفاده شده است؛ یعنی بیشتر از جریان اصلاحطلبان و کارگزاران استفاده شده است و نیروهای رادیکال به میدان نیامدهاند اما ممکن است برخی موارد رد پای آنها دیده شود اما در سطح کلان اینطور نیست.
*تغییرات گسترده در دولت روحانی اشتباه بود
حاشیه دوم چیست؟
باهنر:حاشیه دومی که بنده چند دفعه درباره آن صحبت کردهام این است که به نظرم اگر از دولت آقای روحانی این تغییرات وسیع سر نمیزد بهتر بود؛ در کشوری که یک حزب شکست میخورد و حزب دیگری روی کار میآید، فرض کنید ما در کشور ۱۵۰ تا ۲۰۰ پست سیاسی داریم و طبیعی است که هر دولتی وقتی روی کار بیاید این ۲۰۰ پست سیاسی را تغییر داده و افرادی از جریان خود را روی کار میآورد اما اگر این ۲۰۰ پست بخواهند به عمق رفته و به ۲۰ هزار و ۵۰ هزار تغییر برسند، تغییر اتوبوسی اطلاق میشود اما دیگر کار از این حرفها گذشته است.
یعنی این تغیرات نادرست بود؟
باهنر: به صورت جزئی که نگاه کنیم شاید این استدلال درست باشد اما در صورت کلان این جابهجاییهای گسترده کار اشتباهی است؛ به عنوان نمونه شما فرض کنید که وقتی وزیر تغییر میکند این حق را دارد که معاونین خود را تغییر دهد و هر معاون نیز بخواهد مدیران کل خود را تغییر دهد و به همین ترتیب، مدیرکل، رئیس ادارات و آنها نیز رؤسای مدارس را تغییر میدهند و مدیر مدرسه هم میگوید من باید سرایدار را تغییر دهم و اینطور که نگاه میکنیم تغییرات به ۵۰هزار نفر میرسد. این تغییرات تصاعدی، یک خسارت جدی به نیروی انسانی کشور وارد میکند و کشور را از بیش از نیمی مدیران مجرب محروم میکند در حالیکه واقعاً هیچ ضرورتی ندارد.
در این باره شما آیا نکتهای هم متذکر شدهاید؟
باهنر: بنده به دستاندرکاران وزارت کشور گفتهام که در این ۳۰ استاندار سابق آیا فردی که همفکر و توانمند باشد نبوده که شما باید حتماً همه ۳۰ استاندار را تغییر دهید، زمانی که آنها تغییر میکنند بلافاصله معاونین عوض میشوند و به همین ترتیب جلو میرود.
در حالیکه گفته بودند این دولت داس ندارد؟
باهنر: داس. همینطور جلو میرود، ممکن است بگویند دولتهای گذشته نیز چنین کاری کردهاند و ما نیز این رویه را ادامه میدهیم اما این استدلالی منطقی نیست چراکه چنین روندی باید درجایی تمام شود که این امر گذشت، ایثار و خرد میخواهد.
آیا در دولت یازدهم…؟
باهنر: من فکر میکنم اگر آقای روحانی بتواند این دو نکته را مراعات و کنترل کند به طوری که این تغییرات مدیریت شود، بهتر است. شما نیز در رسانه خود گزارش میزدید که مثلاً تعداد تغییرات از ۱۰۰۰ عدد گذشت و کنتور میاندازد و در واقع این موضوع یکی از مسائلی است که آقای روحانی هرجا بتواند جلوی آن را بگیرد، خوب است.
به نظر شما چرا باید جلوی این رویه گرفته شود؟
باهنر: ما در خیلی از نظامهای اداری کشورها یک طبقه به اسم بروکرات داریم که اداری هستند این بروکراتها کارشناس محسوب میشوند اما بعضی وقتها دوستان حزباللهی، سیاسی و متدین به بروکراتها به عنوان نیروهای سبک نگاه میکردند. در حالیکه آنها طبقه کارشناس و قوی هستند که در هر کشوری نیز کار میکنند. اگر بخواهم مثال عامیانهای بزنم بروکرات مثل خلبان یک هواپیما است، یعنی اگر مالک یک هواپیما تغییر کرد ضرورتی ندارد که خلبان آن نیز تغییر کند، آن ایرلاین تعیین میکند که این خلبان، هواپیما را به مشهد یا قشم ببرد. خلبان تحت امر قرار دارد، اتفاقی که الآن در حال رخ دادن است این است که دولت بروکراتها یا خلبانها را تغییر میدهد در حالیکه در همه کشورها قوام سازمان بروکراسی کشور، به همین کارشناسان مجرب است لکوموتیوران به سمتی میرود که مدیر قطار میگوید اما ما در مدیریت کشور این مسئله را نتوانستیم جا بیاندازیم. این موضوع خسارت بسیارسنگینی دارد و بسیاری از مدیران مجرب کشور را خانهنشین میکند و دنبال کارهای دیگر میبرد و حتی برخی از مدیران قوی مسئلهدار میشوند چرا که میبینند بجای افراد متخصص مثل خودشان جانشین ضعیفتر گذاشته اند و از این رو منتقد وضع موجود میشوند.
خب به نظر شما این تغییرات گسترده در دولت یازدهم برخلاف شعار اعتدال نیست؟ انتظاری که از دولت روحانی میرفت آیا این نبود که چنین تغییرات گستردهای را انجام ندهد؟
باهنر:آقای روحانی همان زمان و در زمان انتخابات تأکید داشت که من اتوبوسی نمیآیم اما برخی بدون بلیط سوار اتوبوس شدهاند.
گفتند من داس نیاوردهام.
باهنر: بله. به هرحال گفت کسانی که بدونه بلیط سوار اتوبوس شدهاند باید پیاده شوند. اعتدال نیز در برخی موارد ایجاد ضرورت میکند. یعنی برخی از مدیران رادیکال هستند و زمانی که دولت اعتدال روی کار میآید طبیعی است که باید آنها را تغییر دهد اما من میخواهم بگویم که سطح و حجم این تغییر چگونه باشد. اگر یک نیروی معتدل بردارند و به جای او یک فرد رادیکال بگذارند طبقه بروکرات و کارشناس نمیتواند کاری انجام دهد و متصل میشود. مدیران باید این تعهد را داشته باشند و بروکراتها نیز باید سیاستهای دولت را مورد توجه قرار دهند و خود را با سیاستهای دولت جدید تنظیم کنند.
* روحانی را از به کار گرفتن نیروهای تند، خشن و ساختارشکن برحذر میداریم
با توجه به اینکه اصلاحطلبان سعی داشتند دولت یازدهم را به نفع خود مصادره کنند و حتی در این زمینه برای دولت و آقای روحانی خط و نشان کشیدند و تأکید داشتند که باید بیش از این از افراد اصلاحطلب در دولت استفاده شود، نظر شما درباره رویکرد اصلاحطلبان در برابر دولت روحانی چیست؟
باهنر:وقتی یک دولت روی کار میآید جریانات سیاسی به صورت عقلایی باید در دولت نفوذ کنند و اگر نتوانستند باید موضع بگیرند و مقابله کنند؛ این یک رفتار طبیعی است البته این رفتار عقلایی نیست و یک حزبی که در اقلیت قرار میگیرد به ویژه ما که در کشور اسلامی هستیم و اجازه کارشکنی و چوب لای چرخ گذاشتن نداریم؛ طبیعی است وقتی رقیب یک جریان سیاسی روی کار میآید تلاش دارد که در آن نفوذ کند لذا اصلاحطلبان و رادیکالهای آنها از این موضوع استثناء نیستند و تلاش دارند در دولت روحانی نفوذ کنند بنابراین ما دولت آقای روحانی را از به کار گرفتن نیروهای تند و خشن و ساختارشکن برحذر میداریم.
یعنی شما معتقدید تاکنون از این افراد تند و ساختارشکن در دولت یازدهم استفاده نشده است؟
باهنر:ما تحلیل کلان ارائه میدهیم؛ بله ممکن است فتنهگری را در جایی گذاشته باشند اما اگر بخواهیم در این مسائل ریز شویم زمان چنین بحثهایی نیست. دولت آقای روحانی شعار اعتدال داده و در مجموع نیز از نیروهای معتدل استفاده کرده است اما اشکالش این است که فقط از نیروهای معتدل یک جناح استفاده کرده و به شعار فراجناحی عمل نکرده است و نکته دوم این است که تغییراتش از نظر کمی تا این حد ضرورت نداشته است و با تغییرات کمتر نیز میتوان اعمال سیاست کرد.
باتوجه به اظهاراتی که آقای روحانی در جلسه رأی اعتماد سجادی وزیر پیشنهادی ورزش داشت و درباره کسانی که به او رأی نداده بودند، گفت مردم به خشونت و افراطیگری رأی ندادند نظر شما در این درباره چیست؟ آیا این توهین به افرادی که به روحانی رأی ندادند، نبود؟
باهنر:بنده اگر بخواهم حسنظن داشته باشم باید گفت که رئیسجمهور باید همینطور عمل کند؛ آقای روحانی احتمالاً ارادهاش این بود که دولت گذشته را نقد کند. مردم از یک افراط به یک اعتدال پناه آوردهاند. اما متأسفانه آقای روحانی سهو کلام داشت و مخاطب خود را ۴۹ و نیم درصدی که به او رأی ندادهاند قرار داد که این اشتباه بود اما من برداشتم این است که آقای روحانی نظرش این بود که بگوید مردم از افراط به اعتدال رأی دادند اما بیانش طوری بود که تمام کسانی که به او رأی ندادهاند را پوشش داد البته شاید ایشان در آینده این نکته را اصلاح کند.
* صحبت روحانی و سجادی در رای نیاوردن وزیرش موثر بود
برخی از نمایندگان معتقد بودند که همین لحن رئیسجمهور در رأی نیاوردن وزیر پیشنهادی او مؤثر بوده است.
باهنر:یک زمانی فردی ۵۰ رأی اضافه میآورد یا فردی حدود ۳۰ رأی کم میآورد و انتخاب نمیشود لذا آنجا خیلی نمیشود به جزئیات پرداخت اما اینکه آقای سجادی تنها ۳ رأی کم آورد بله خیلی از این مسائل در آن اثر داشت. صحبت آقای روحانی و خود آقای سجادی در این رأی کاملاً مؤثر بود اینکه نمایندهها اصرار داشتند با توجه به استعفایش از مجلس ششم عذرخواهی کند و این کار را انجام نداد نیز مؤثر بود هرچند که به نوعی از آن قضیه ابراز برائت کرد اما اگر عذرخواهی کرده بود ۲۰ رأی به آن اضافه میشد اما رفتارهای جزئی در رأی او مؤثر بود.
* روحانی نیاز ندارد کار سیاسی انجام دهد
توصیه شما به دولت آقای روحانی برای حرکت در چارچوب اعتدال و آنچه که مردم به خاطر آن به روحانی رأی دادند چیست؟ و باتوجه به نقاط ضعف دولتهای گذشته اگر بخواهیم آسیبشناسی داشته باشیم دولت یازدهم باید به چه مواردی توجه کند؟
باهنر:من فکر میکنم آقای روحانی خیلی نیاز ندارد که کار سیاسی انجام دهد چون مسائل مبتلا به این کشور اقتصادی است و همه نیز میدانند که مهمترین دغدغه مردم، اقتصاد خانوار است. درحال حاضر مهمترین دغدغه خانوارها قیمتها و اشتغال است. اینکه دولت آقای روحانی بخواهد به دنبال اعتدال و جواب دادن به شعارها برود باید روی همین موضوعات متمرکز شود. درباره عملکرد ۱۰۰ روز دولت روحانی صحبت خواهم کرد. آقای روحانی گفت که من بعد از ۱۰۰ روز اعلام میکنم که شاخصهای کلان کشور چگونه است. ما در مسائل اقتصاد کلان به هیچ عنوان مسائل پیچیده و انبوهی نداریم و برای اعتدال و پیشرفت و رفاه کشور چند شاخص داریم؛ سطح عمومی قیمتها، نرخ بیکاری، رشد اقتصادی، توسعه انسانی است و دولتها بر این مبنا رفتارشان ارزیابی میشود که آیا توانستهاند این مشکلات را کنترل کنند یا خیر. زمانی که میگوییم سال گذشته رشد اقتصادی ما منهای ۵درصد بوده و عدد بسیار بدی است میتوان در این موضوع ریز شد و آمارهای بسیاری ارائه داد.
دولت میگوید که ما تورم را کنترل کردیم.
باهنر:کنترل تورم از زبان کارشناسان فرق میکند.
یعنی دولت تورم را کنترل کرده و این اتفاق افتاده است؟
باهنر: فرض کنیم رشد اقتصادی در بخشهای مختلفت چه بوده است؛ یعنی تورم را دولت یازدهم حدود ۴۰درصد تحویل گرفت و تورم منتهی به یک سال گذشته به حدود ۳۵ درصد رسید که این رقم بالایی است و ما در دوران پس از انقلاب فقط در یک دوره کوتاهی و در دولت دوم هاشمی در جریان تعدیل اقتصادی این تجربه را داشتیم و این دولت و مجلس با یک برنامه اصلاحی ظرف ۶ ماه این مسئله را حل کرد. ما غیر از آن برهه کوتاه که تورممان به ۴۹ و نیم درصد رسید مردم هیچگاه تورم ۳۵ تا ۴۰ درصدی را تجربه نکردهاند لذا فشار سنگینی به مردم وارد شد. از سوی دیگر رشد اقتصادی و نرخ بیکاری نیز مطلوب نیست. نرخ بیکاری در بین جوانان ما به بالای ۲۵درصد میرسد و این شاخص بسیار شاخص بدی است و آنها عموماً فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند که عملاً این بیکاری با توسعه آموزشی ما، به تأخیر افتاده است. در این جهت دولت باید به طور متمرکز و متراکم روی مسائل کار کند.
اگر دولت بخواهد متراکم شود باید به چند نکته توجه کند، اگر دنبال علت تامه برای این مسائل هستند، آقایان اشتباه میکنند و ما به دولت آقای احمدینژاد نیز گفتیم؛ مثلاً اگر فرض کنند که ما در ژنو ودر مذاکرات موفق شویم همه مشکلات حل میشود، حتماً اشتباه میکنیم.
* تحریمها علت تامه مشکلات اقتصادی نیست
یعنی گره زدن مشکلات اقتصادی به تحریمها کاری غلط است؟
باهنر:من معتقدم تحریمها علتتامه نیست. اما بخشی از علت محسوب میشود حتی برخی موارد آنها را کمی کردهام مثلاً بالای ۱۶ درصد تورم در کشور ما ساختاری و عدم تعادل بودجه عمومی دولت است و به دولتهای مختلف نیز ربطی ندارد. البته به یک جراحی اساسی نیاز دارد و ما امید داریم که دولت آقای روحانی این کار را کلید بزند؛ مجلس آمادگی دارد بودجه عمومی دولت را به سیستم بودجه عملیاتی ببرد. اگر امروز شروع کنیم ممکن است تا چهار سال آینده مشکلات حل شود. مازاد بر آن حدود ۱۰ واحد از تورم ما به مسکن مهر باز میگردد چراکه مسکن مهر یک معضل جدی در جلوی پای دولت است.
*همه تحریمها هم رفع شود، تورم حل نمیشود
چرا؟
باهنر: چون نمیتواند آن را تعطیل کند و به افراد زیادی متعهد است. و حدود ۸درصد این تورم نیز به تحریمها باز میگردد یعنی نه واژه آقای احمدینژاد که انشالله خداوند او را سلامت نگه دارد و هدایت کند که تحریمها ورقپاره است حرف درستی بود و … آقای احمدینژاد واقعاً سرمایه به درد بخوری بود اما اشتباهاتی داشت، چرا که آدمهای بزرگ اشتباهات بزرگ میکنند. نه اینکه تحریمها ما را به شعبابیطالب برده است درست است؛ رهبری فرمودند که ما در موقعیت بدر و خیبر هستیم نه شعب ابیطالب اما همان دولت میخواست آقا را قانع کند که ما در شعب ابیطالب هستیم تا تسلیم شویم. بنابراین دولت آقای روحانی باید به عوامل و علتهای وضعیت موجود از جمله تورم و بیکاری و کاهش رشد اقتصادی توجه کند و به آنها به صورت متناسب وزن بدهد. اگر با اغراق به آنها وزن بدهد دوباره انحراف صورت میگیرد. یعنی اگر بگوید همه تورم مربوط به تحریم است، چنانچه همه تحریمها هم رفع شود، تورم حل نخواهد شد.
منظور ما از گره زدن مشکلات به تحریم نیز همین نکته بود.
باهنر: بله. بنده نیز گفتم که تحریمها علت تامه نیست، و اینکه اگر ۱۰۰ روز گذشت و دولت آقای روحانی نیز گزارش داد ما نباید دائم به گذشته نگاه کنیم و تا پایان ۴ سال هر مشکلی که وجود داشت بگوییم که ای کاش خدا دولت قبلی را عاقبت به خیر میکرد باید رو به آینده حرکت کنیم، هزینههایی به کشور تحمیل شده که باید ببینیم چه کار میتوانیم انجام دهیم؛ بنده به دولت آقای روحانی خیلی امیدوار هستم البته نه آن اندازه که افکار عمومی به دولت امیدوار است. مثلاً اگر دولت روحانی تورم ۳۵درصدی را تا آخر سال ۳۰درصد تحویل دهد خیلی خوب کار کرده است. در حالیکه مردم میخواهند این تورم حل شود و قیمتها نیز پائین بیاید یعنی افکار عمومی چنین چیزی را میپسندد که البته این موضوع عملیاتی نیست. همین که رشد تورم کاهش پیدا کند و رشد منفی اقتصادی ما در سال ۹۲ به صفر برسد بسیار خوب است و اگر به منهای دو درصد نیز برسد خوب است. اینکه کسی فکر کند امسال رشد اقتصادی مثبت شود اصلاً امکانپذیر نیست چرا که رشد اقتصادی به سرمایهگذاریهای دو سال قبل بازمیگردد.
*روحانی وعده ۱۰۰ روز نداد
باتوجه به این زمانبندیها که اشاره کردیم چرا دولت آقای روحانی وعده ۱۰۰روزه داد.
باهنر:او وعده ۱۰۰ روزه نداد، خود آقای روحانی نیز این موضوع را تکذیب کرد. ممکن است بنده که دوساعت صحبت میکنم واژهای را اشتباه کنم ما در زبان دیپلماسی در دنیا ادبیات خاصی داریم.
یعنی چی ادبیات خاص داریم؟
باهنر: مثلاً فرض کنید یکی از همسایگان ما شلیکی کند و گلوله به خاک ما بیفتد، طبیعی است که ما واکنش نشان میدهیم اما اگر طرف مقابل بگوید که من عذرخواهی میکنم حتماً مسئله تمام میشود یا حداقل اگر بگوید من این کار را نکردهام در حالیکه همه میدانند او این اقدام را انجام داده، این کار در زبان دیپلماسی دنیا پذیرفته شده و نوعی عذرخواهی است. حالا وقتی رئیسجمهور دو ساعت سخنرانی میکند یک موضوعی را هم میگوید. رئیسجمهور گفت من قصدم این نبوده است بلکه گفته ام در ۱۰۰ روز اول میگویم که کشور را با چه شاخصهایی تحویل میگیرم و سپس برنامه خود را ارائه میدهم.
*نظر باهنر درباره اقدامات ۱۰۰ روزه دولت
خب ارزیابی شما از این ۱۰۰ روز…؟
باهنر: عرض میکردم. دولت در همین ۱۰۰ روز کارهای خوبی انجام داده است؛ مسکن مهر یک بخش کاملاً مثبت و یک بخش کاملاً منفی دارد، در مسکن مهر برای حدود یک میلیون جمعیت مسکن ساخته شده و ما در منطقه خودمان در کرمان از این خانوارها داریم که نسل اندر نسل خانه نداشتهاند و در چادر زندگی میکردهاند و اگر دولت نهم و دهم برای آنها خانه نمیساخت تا چند نسل دیگر نیز خانهدار نمیشدند. اما قسمت منفی این است که ۱۷میلیون خانواده باید تورم ناشی از مسکن مهر را تحمل کنند بنابراین آیا این کار باید بشود یا نه، من حرف سومی هم دارم مبنی بر اینکه میشد ۶۰۰ هزار خانه ساخت و تا این حد تورم را به کشور تحمیل نکرد. این کار راه حل اقتصادی داشت اما این کار را هم نکردند. البته نباید درباره کارهایی که آقای دکتر احمدینژاد کرده فقط قسمتهای خالی لیوان را دید. در ضمن اینکه ۱۰ واحد درصد تورم به اقتصاد خانوار تحمیل کرده، حدود یک میلیون خانوار را در کشور از فقر و فلاکت نجات داده است حالا فرهیختگان باید بنشینند و درباره آن قضاوت کنند و دائم نگویند که همه چیز خراب شده، لذا باید عادلانه تحلیل کنیم. دولت آقای روحانی چند کار را انجام داده و به نتیجه رسانده که کارهای خوبی بوده و برخی کارها را نیز کلید زده است مثلاً در همین تغییرات قیمت ارز دیدیدم بنگاههای کشور برای اینکه ال سی باز کنند و مواد اولیه از خارج بیاورند و کالا تولید کنند با یکسری مقرارت هزینه ال سیها تا ۱۴ برابر افزایش پیدا کرد، یعنی اگر یک بنگاه سال گذشته ۱۰۰ میلیون تومان میخواست که بنگاهش بچرخد، ناگهان این ۱۰۰ میلیون تومان به یک و نیم میلیارد تومان برای همان مقدار تولید تبدیل شد. بسیاری از بنگاهها تولید ۱۰۰ درصدشان به ۲۰ درصدتبدیل شد و این حالت انواع و اقسام خسارتها را داراست. یعنی تولید کشور کاهش پیدا میکند و بنگاه در آستانه ورشکستگی قرار میگیرد. در حال حاضر دولت آقای روحانی این ۱۳۰ درصد ال سی را به ۳۰درصد کاهش داده است و این خدمت بسیار مثبتی بود. اما اینکه چقدر به آن عمل میشود قدرت مدیریتی است که باید اعمال کنند.
درباره موضوع هدفمندی چطور؟
باهنر: در رابطه با بحثهدفمندی یارانهها باید گفت که این موضوع درحال حاضر یکی از مشکلات کشور است این ۴۵ هزار تومان حق بسیاری از خانوادهها بوده است اما از اول میتوانستیم این پول را به این شکل دست مردم ندهند و آن را صرف درمان، بیکاری کنند اما به هر حال این طرح کلید خورده و در حال حاضر نمیتوان آن را تعطیل کرد و ۴۵ هزار تومانی که به ملت داده شده، مردم روی آن حساب کردهاند اما این هدفمندی با این روش نمیتواند ادامه پیدا کند چرا که قرار بود این طرح، باری را از روی دوش مردم بردارد اما هر ماه یارانهها برای دولت ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان کسری ایجاد می کند.
* نحوه جبران کسری بودجه دولت
با توجه به فرمایش شما این کسری چگونه باید جبران شود؟
باهنر: دولت سه راه بیشتر ندارد؛ یا باید هزینهها را کم کند و یک عده از اقشار را حذف کند یا باید درآمد هدفمندی را اضافه کند و فراوردهها را افزایش دهد یا کاری که احمدینژاد انجام میداد را ادامه دهد، یعنی از بانک مرکزی و جاهای دیگر خط اعتباری بگیرد و در عین حال هر ماه یک تا دو درصد تورم را به جامعه تحمیل کند از این رو اینجا باید تصمیم شجاعانه گرفت نه تصمیم بیباکانه؛ آقای احمدینژاد تصمیمات بیباکانه میگرفت و یک زمانی میگفت که سرعت من ۱۶۰کیلومتر است و هرکس میتواند با من بیاید در حالیکه ما به او میگفتیم این سرعت ممنوعه است. در حال حاضر حرف ما این است که دولت باید درباره هدفمندی یارانهها تصمیم شجاعانه بگیرد.
* آمادگی مجلس برای بازنگری در طرح هدفمندی یارانه ها
مجلس در این زمینه به دولت چه کمکی میکند؟
باهنر: مجلس آمادگی کامل دارد، با بازنگری طرح هدفمندی اشتباهات گذشته را جبران کرده و به وعدههایی که به مردم داده تا آنجایی که ممکن است پا برجا بماند. در اقتصاد بعضی از افراد که خیلی عاطفی برخورد میکنند علاقهمندند به یکسری راهحلهای اقتصادی برسند که هیچکس ضرر نکند. در حالیکه من معتقدم در عالم خلقت هیچ راه حل اقتصادی وجود ندارد که هیچکس از آن ضرر نکند. البته وقتی تصمیمی اتخاذ میشود باید شجاعانه عمل کرد ولو اینکه عدهای متضرر شوند. اگر قرار باشد آقای روحانی به دنبال راه حلی بگردد که هیچ کس هم ضرر نکند، چنین راه حلی پیدا نخواهد کرد.
آقای نهاوندیان اخیراً گفته بود که ما تورم را کنترل کردیم؛ این دولت چه کار خاصی انجام داده که میگوید تورم کنترل شده است؟
باهنر:تورم نقطه به نقطه که ۴۵ درصد بود در حال پائین آمده است اما افکار عمومی نگاهش با بحثی که کارشناسان مطرح میکنند، فرق دارد ما میگوییم در گذشته اجناس در هر ماه ۲درصد گران میشد اما الآن هر ماه یک و نیم درصد گران میشود و زمانی که آقای نهاوندیان میگوید تورم در حال کاهش است مردم فکر میکنند که قیمتها باید ارزان شود در حالیکه باید بدانند قیمتها باز هم گران میشود اما شیب آن کم شده است لذا تورم نقطه به نقطه ماهی یک و نیم درصد کاهش پیدا کرده و برای کل تورم نیز این امیدواری را دارم که کاهش یابد.
شیب تورم غیر واقعی کم شده یا کار واقعی صورت گرفته که به دلیل آن تورم کاهش پیدا کرده است.
باهنر:خیر، تورم واقعی است.
چه کاری صورت گرفته است؟
باهنر:تورم صدها عامل دارد، مثلاً فرض کنید میگویند یک تصمیمی میگیرند مبنی بر اینکه به جای اینکه برای گشایش اعتبار ۱۳۰ درصد بگیریم، ۳۰ درصد می گیریم؛ یعنی برخی تصمیمات لازم نیست که پولی بدهیم و پولی بگیریم ولی از این نوع تصمیمات باید زیاد گرفته شود.
با توجه به اظهارات آقای هاشمی درباره بحثسوریه و انتشار فیلم سخنرانی ایشان که به سمع و نظر نمایندگان مجلس هم رسید آیا تکذیب این فیلم هم شامل همان ادبیات دیپلماسی که مطرح کردید میشود؟
باهنر:این موضوع فرق میکند یک موقع بنده چیزی میگویم و وقتی سؤال میکنند که چرا این حرف را زدید میگویم خوب کردم که گفتم اما یک زمانی میگویم من این حرف را نزدهام که همان عذرخواهی است؛ همین روزها عدهای به ما پیامک میزنند که چرا حصر خانگی به این شکل است. ما میگوییم آنها جنایت و ظلم کردند و حداقلش این است که بگویند ما اشتباه کردیم اما همین را هم حاضر نیستند بگویند بنابراین برخیها چه توقعی دارند که میگویند حصر خانگی باید کم شود؟ حصر خانگی فردی که این همه ظلم کرده و حاضر نیست بگوید اشتباه کردهام و یا حتی بگوید که من نبودم در حالیکه همه میدانیم آنها بودهاند؛ بنابراین آقای هاشمی هم این حرف را نباید بزند، اگر تحقیقات پلیسی کنیم ثابت میشود که او این اظهارات را انجام داده اما وقتی میگوید من این حرف را نزدم و آن را تکذیب میکنم با کسی که حرف اشتباه خود را تأئید میکند، فرق دارد.
یعنی همین که مطرح شود من نبودم کافی است؟
باهنر: ما تحلیلگران سیاسی باید بین این دو نوع موضع تفاوت قائل باشیم نه اینکه اگر کسی گفت من نگفتهام یا از اشتباه خود عذرخواهی کند تمام جرمش بخشیده شود.
* تکذیب فیلم سوریه از سوی رفسنجانی ابراز پشیمانی بود
بنابراین معتقدید تکذیب آقای هاشمی نوعی ابراز پشیمانی بود؟
باهنر:بله. اظهارات او ابراز پشیمانی بود لذا نباید در اینجا سختگیری کرد. برخی میگویند فلانی ضد ولایت فقیه است در حالیکه خود آن فرد میگوید من ولایت فقیه را قبول دارم، اینکه هنر نیست، اگر همین فرد جایی اشتباهی کرد به او تذکری میدهیم لذا خود ابرازی خیلی مهم است. اوایل انقلاب برخی منافقین جنایتهای عجیبی مرتکب میشدند اما وقتی به زندان رفته بودند برخی از آنها میگفتند غلط کردیم و دیگر چنین کارهایی نمیکنیم اما برخی از آنها مدعی بودند که ما فردی را کشتهایم و خوب کاری کردهایم. لذا حتماً باید بین این دو نوع موضع تفاوت قائل شد.
با توجه به موضوعی که درباره حذف سه دهک مطرح میشود آیا شما موافق هستید که حذف یارانه از نمایندگان شروع شود؟
باهنر:ما معتقدیم هدفمندی یارانهها برای برخی از اقشار جامعه ضرورت ندارد، اینجا دو سؤال مطرح میشود اول اینکه از چه درآمدی به بالا، مثلاً خانوادهای که ۴ میلیونتومان به بالا در ماه درآمد دارد ضرورت ندارد ماهی ۴۵ هزار تومان دریافت کند البته نمیخواهم بگویم کسی که درآمد ۴ میلیونی دارد مرفه زندگی میکند اما این ۴۵ هزار تومان قطعاً اثری در زندگی او ندارد.
آیا چنین افراد و خانوادههایی قابل شناسایی هستند؟
باهنر:آنچه که مجلس را تا حدودی به عقبنشینی وادار کرد این بود که دولت اعلام کرد این افراد قابل شناسایی نیستند. آنها میگفتند که ما حداکثر ۵ درصد خانوادههای مرفه کشور را میتوانیم شناسایی کنیم؛ از طرفی دیگر حذف یارانهها آثار منفی روانی در کشور دارد، البته شاید این نکتهای که میخواهم بگویم اغراق باشد اما بخش کشاورزی هم گفت: زمانی که ما برای آمار گرفتن به روستاها میرویم برخی واقعیتها را پنهان میکنند مثلاً به طرف میگوییم اموالت چیست، اگر سه گاو داشته باشد میگوید من هیچ چیز ندارم و میگوید این گاوها متعلق به همسایه است چون احساس میکنند اگر دولت بفهمد سه گاو دارد دیگر به او یارانه نخواهد داد. در حالیکه داشتن سه گاو که هیچ اگر کسی ۳۰ گاو هم داشته باشد باید یارانه بگیرد، از نظر کلیت قضیه ما تفاهم داریم اما شناسایی این افراد سخت بوده و وضعیت روانی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد که باید بسیار در این زمینه دقت کرد.
* جوان متاهلی که با حقوق ۹۰۰ تومان زندگی می کند اشک مرا در می آورد
آیا سقف حذف خانوارها از دریافت یارانه باید همین ۴ میلیون تومان باشد؟
باهنر:من نمیخواهم نرخگذاری کنم اما من افرادی را میبینم که فارغالتحصیل دانشگاههای معتبر هستند و سربازی خود را نیز رفتهاند اما در جایی که مشغول به کار است ۹۰۰ هزار تومان دریافت میکند و در عین حال متأهل است، اشک من از این موضوع در میآید که او چطور میخواهد با ۹۰۰ هزار تومان در تهران زندگی کند. یک اتاق ۵۰ متری که بخواهد اجاره کند باید ۸۰۰-۹۰۰ تومان کرایه بدهد اما با ۸۰۰ هزار تومان در کرمان ما خوب میتوان زندگی کرد. اگر یک فرد در تهران سرپناه داشته باشد و دو نفر هم باشند میتوانند با ماهی یک میلیون تومان زندگی کنند اما اگر سرپناه نداشته باشد با کمتر از ۲ تا ۲ و نیم میلیون تومان هم نمیتواند زندگی کند. البته این ارقام برای همه کشور ثابت نیست.
* حقوقم ماهی ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است
آقای باهنر! حقوق شما ماهیانه چقدر است؟
باهنر:سؤال سخت نکنید! حقوقی که ما دریافت میکنیم با کسری حدود ۲ میلیون و ۵۰۰،۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است.
آیا درآمد جانبی هم دارید؟
باهنر:درآمد جانبی خیر، بنده مهندس معمار هستم ولی تقریباً ظرف ۲۷ سالی که نماینده بودم یک نقشه شهرداری هم امضاء نکردهام چرا که زمانی امضای نقشههای شهرداری هم قیمت داشت اما برخی نمایندگان که پزشک هستند بعد از ظهرها به مطب میروند و کار میکنند که اشکال ندارد اما واقع قضیه این است که برخی فکر میکنند نمایندگان مجلس جزء اقشار تاپ هستند، اینگونه نیست مگر اینکه خدای نکرده کسی بخواهد سوءاستفاده کند خواهد توانست خیلی اقدامات انجام دهد اما من زمانی که خود را به عنوان کسی که ۲۷ سال نماینده مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت بودهام با دوستان و همکلاسیهایم که در دانشگاه علم و صنعت بودهایم مقایسه میکنم واقعا روی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد تومان حاضر نیستند سهام خود را بفروشند البته ما هیچ منتی نداریم چرا که هرچه هستیم بدهکار مردمیم و از هیچکس طلبکار نیستیم، نظام برای ما هزینه بالایی کرده است اما من در خانواده خودم جوانانی را دیدهام که در ۳۰ سالگی دو برابر بنده حقوق میگیرند.
* شورای مرکزی جبهه پیروان هیچ دیداری با ناطق نوری نداشت
در خصوص مطرح شدن دیدار اعضای شورای مرکزی جبهه پیروان با آقای ناطق هم در صورت امکان توضیحی دهید.
باهنر:بنده موضوع دیدار جبهه پیروان با آقای ناطق را کاملاً تکذیب میکنم و ما هیچ دیداری با ایشان نداشتیم.
یعنی شما هیچ ملاقاتی با آقای ناطق نوری نداشتهاید و او را در مجمع هم نمیبینید.
باهنر:ممکن است به دفتر او یا جاهای دیگر هم بروم اما مذاکرهای با ایشان تحت عنوان جبهه صورت نگرفته است.
مذاکرات غیررسمی با آقای ناطق داشتهاید؟
باهنر:شاید یکی از اعضای جبهه نزد ایشان رفته باشد که البته من همان را هم خبر ندارم. ولی تحت عنوان جبهه هیچ ملاقات و پیشنهادی صورت نگرفته و من هم چنین پیشنهادی را به آقای ناطق ندادم، یکی از دلایلم که پیشنهاد ندادم میدانستم که ایشان نمیپذیرد، یقین دارم که نمی پذیرد و در حال حاضر وارد این بحثها معلوم نیست که بشوند.
* مدیریت جلسات جبهه پیروان با بنده است
در حال حاضر مدیریت جلسات با شماست؟
باهنر:معمولا مدیریت جلسات با بنده است، زمانی که مرحوم عسکراولادی زنده بود، جلسه را به عهده بنده واگذار میکردند. هنوز با اعضای جبهه نیز رایزنی نداشتهام؛ البته تکذیب هم نمیکنم ممکن است دو عضو جبهه نشسته باشند و با یکدیگر بحثکرده باشند، اما من رایزنی نکردم و اطلاع هم ندارم.
مطرح شدن افرادی غیر از آقای ناطق برای دبیرکلی جبهه پیروان درست است؟
باهنر:خیر؛ اصولا رئیس جبهه باید از اعضای جبهه باشد، اینطور نیست که کسی از بیرون بیاید و رئیس جبهه شود.
شما پیش از این گفته بودید که باید مرحوم عسگراولادی به صورت نمادین دبیرکل جبهه پیروان باقی بماند، برنامه جبهه پیروان برای بحثدبیرکلی چیست؟
باهنر: این بحثکه مرحوم عسگراولادی به صورت نمادین دبیرکل باقی بماند را من خود مطرح کردم، ما چون با آقای عسگراولادی نزدیک کار کرده بودیم نمیتوانیم جایگزینی برای ایشان تصور کنیم، آقای عسگراولادی هنوز وجوه ناشناختهای برای مردم دارد که باید شناخته شود از این رو پیشنهاد کردیم که ایشان به صورت نمادین دبیرکل باقی بماند. البته چنین چیزی در دنیا وجود دارد و مجلس لبنان بعد از مفقود شدن امام موسی صدر تا مدتها رئیس نداشت و جانشین انتخاب میکردند و در حال حاضر نیز اینگونه است. البته آنها معتقد بودند که امام موسی صدر زنده است و باز میگردد. البته برخی شوخی میکنند و میگویند بقا بر میت جایز نیست!
با توجه به اینکه انتخابات مجلس دهم در پیش است و در عین حال جبهه پیروان نیز با توجه به جامعیت در جریان اصولگرایی فکر نمیکنید که این جریان باید از دبیرکل حقیقی برخوردار باشد!
باهنر:آن چیزی که بنده عرض کردم اگر اتفاق بیفتد، نایبرئیس در واقع همان رئیس خواهد بود و از اختیاراتش کم نخواهد شد؛ فرض کنید پیشنهاد بنده پذیرفته شود و آقای عسگراولادی به صورت نمادین رئیس باقی بماند، همه اختیارات یک رئیس را خواهد داشت البته شاید پیشنهاد بنده مقبول واقع نشود.
* درباره ریاست بنده برای جبهه پیروان بحثنشده است
البته گفته میشود که در حال حاضر اجماع بر روی شما وجود دارد.
باهنر:هنوز هیچ بحثی در این زمینه نداشتهایم. البته نیروهای دیگری نیز در جبهه حضور دارند که قابل طرح هستند.
*نظر باهنر درباره عبور از لاریجانی
با توجه به اظهارات آقای کرباسچی مبنی بر محوریت آقای ناطق به جای آقای عارف به نظر میرسد جریانی درصدد است که بحثعبور از لاریجانی را کلید بزند، نظر شما چیست؟
باهنر:در عالم سیاست هیچ چیزی از جمله این مسئله منتفی نیست درحال حاضر لازم نیست عبور از لاریجانی را کلید بزنند همان زمانی که وی میخواست رئیس شود یک عده مخالف بودند و در دورههای متناوب او رقیب داشت اما انتخابات یعنی همین و بسیار طبیعی است؛ در حال حاضر که آقای روحانی رئیسجمهور است قطعاً برخی برای ۴ سال آینده و برخی برای ۸ سال آینده خود را گرم میکنند و جریانات سیاسی اینگونه هستند که این نکته تازهای نیست حتی در جریان اصولگرایی نیز ممکن است یک عده خود را رقیب آقای لاریجانی بدانند؛ قاعدتاً اصلاحطلبان به مجلس آینده امیدوارتر شدهاند اما بنده به عنوان کسی که درهمه انتخابات کار کردهام، فکر میکنم صحبت از مجلس آینده خیلی زود باشد.
با توجه به اشارهای که درباره برنامه اصلاحطلبان در انتخابات مجلس داشتهاید، آیا اصولگرایان نیز باید برنامههای خود را آغاز کنند یا خیر؟
باهنر:اما اینکه کسی بخواهد عملیاتی کار کند، و کاندیدا پیدا و معرفی کند، خیلی زود است.
* جبهه پیروان از ائتلاف با پایداری در انتخابات بعدی نا امید نیست
در انتخابات مجلس دهم اگر لازم باشد با جریاناتی مثل جبهه پایداری تعامل کنید، این کار را انجام میدهید؟
باهنر:باید مذاکره کنیم و ناامید نیستیم اما اگر قرار باشد ائتلافی شود، خیلی کار میبرد.
باتوجه به اینکه حجتالاسلام آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری اعلام کرد که این جبهه منشور اصولگرایی که به امضای آیات عظام مهدوی کنی و یزدی رسیده است میتوان این را به عنوان یک نقطه اشتراک قرار داد؟
باهنر:بله ما هم گفتیم نا امید نیستیم و باید مذاکره شود.
پیش از این یکی از اعضای شورای مرکزی جبهه پیروان گفته بود اگر به آقای ناطق اصرار کنیم او دبیرکلی جبهه پیروان را میپذیرد.
باهنر:این برداشتهای متفاوت است، چرا که بنده در زمانهای مختلف با آقای ناطق خیلی بحثکردم، آقای ناطق میگوید من در موقعیتی نیستم که به فعالیتهای جدی سیاسی برگردم و اگر ما هم نمیرویم به معنای این نیست که وی را قبول نداریم بلکه از پذیرش دبیرکلی از سوی ایشان نا امید هستیم.
بنابراین تکلیف جریان راست سنتی چه خواهد بود؟
باهنر:به نظر بنده اصولگرایان و اصلاحطلبان جامعیت گذشته را ندارند و هر کدام از آنها گروه گروه شدهاند از این رو باید هماهنگ شوند؛ یک زمانی که بنده میگفتم باید به سمت دو یا سه حزب فراگیر برویم به خاطر همین بود؛ در حال حاضر یک عده افراد همفکر دور یکدیگر جمع میشوند اما چون تصمیمهای آنها ضابطهمند نیست هر لحظه امکان جدایی وجود دارد، گروه سه نفره آقایان قالیباف، ولایتی و حداد که از قبل با یکدیگر تفاهم کرده بودند آخر نتوانستند به تفاهم برسند چرا که ضابطهمند نبود و هرکس میتواند بگوید که من نیستم اما زمانی که حزب باشد این طور نمیشود. در دنیا تجربه شده و در کشورهای خارجی که کار حزبی دارند مثل آمریکا که دو حزب جمهوریخواه و دموکرات دارند از دو سال مانده به انتخابات فقط در یک حزب دموکرات ۱۰ کاندیدا وجود دارد که با یکدیگر بحثمیکنند اما طبق نظامنامهای که دارند سر آخر یک نفر در میآید. از این گذشته وقتی کسی کاندیدا و رئیسجمهور شد از سایر افراد نیز استفاده خواهد کرد اما در کشور ما که اینگونه نیست هرکس در هر زمانی میتواند زیر میز بازی بزند. از این رو با توجه به اینکه نظام مردمسالاری دینی در کشور ما برقرار است همه مسئولان یا مستقیم یا با واسطه توسط مردم انتخاب میشوند ناچار از داشتن چند حزب قدرتمند هستیم البته به معنای این نیست که جلوی سایر احزاب گرفته شود اما حزبها باید جمع و جور شده و اصلاحطلبان باید با اصولگرایان و معتدلین یک حزب تشکیل دهند که ضابطهمند و در چارچوب نظام جمهوری اسلامی باشد.
آیا در حال حاضر جبهه پیروان میخواهد متولی حزب فراگیر باشد؟
باهنر:بحثجدی نداشتهایم.
با توجه به اشارهای که به ائتلاف سهگانه داشتید، در انتخابات ریاستجمهوری شما نیز ائتلافی ۵ نفره را تشکیل دادید که به نوعی حزبی و ضابطهمند بود اما برخی به تصمیم نهایی معترض بودند.
باهنر:ما به آیت الله مهدوی کنی اختیار تام داده بودیم. لذا در جلسهای که تشکیل دادیم و خدمت جامعه روحانیت رسیدیم از ۵ نفر، سه نفر نتیجه پذیرفتند اما آقای متکی استدلالی دیگری داشت و نتیجه را نپذیرفت اما از قبل گفته بودیم که تشکیلاتی هستیم.
* متکی به جلسات جبهه پیروان نمی آید
در حال حاضر آقای متکی در جلسات جبهه پیروان حضور پیدا میکند؟
باهنر:خیر به جلسات جبهه نمیآید.
* متکی از جبهه پیروان استعفای رسمی نداده است
جبهه پیروان استعفای آقای متکی را با توجه به مخالفت عسگراولادی میپذیرد؟
باهنر:آقای متکی استعفای رسمی نداده و از حزب خود یعنی کانون فارغالتحصیلان استعفاء داد. البته شورای مرکزی جبهه توسط خودش انتخاب نمیشود بلکه ما ۱۵ تشکل هستیم که دبیرکل هر حزب عضو شورای مرکزی جبهه است. آقای متکی اگر عضو احزاب جبهه بماند عضو جبهه محسوب میشود.
* تشکیل بنیادی به نام مرحوم عسکراولادی
جبهه پیروان قصد ندارد برای مرحوم عسکر اولادی کار ویژه ای انجام دهد؟
باهنر:چرا ما در این زمینه میخواهیم کار کنیم و شاید یک بنیاد یا موسسهای به نام مرحوم عسگر اولادی تشکیل دهیم، ایشان ابعاد بسیار مختلفی داشت، از اول نهضت ایشان فعال بود؛ رژیم پهلوی قصد داشت که حضرت امام را دادگاهی کند؛ آقای عسگراولادی قضیه را دنبال و با مراجع مذاکره کرد و نامه گرفت تا اعلام رسمی کردند که حضرت امام جز مراجع هستند. لذا این اقدام مانع شد که رژیم پیش از تبعید بتواند به حضرت امام تعدی کند. از آغاز ردپای آقای عسکراولادی بود تا یوم من هذا، به جز یک ماهی که مرحوم عسکراولادی در بیمارستان بود هیچ لحظهای از فکر مردم غافل نبود او در سن ۸۲ سالگی و پیش از مریضی جمعهها چون بیکار بود از صبح به دفتر امداد میرفت تا ۷ بعد از ظهر ارباب رجوع را مستقیم میدید. مرکز اسناد زندگی نامهای از او چاپ کرده که البته کافی نبود، لذا این مراکز باید بسیج شوند و همین خاطرات را جمع آوری کنند.
از مرحوم عسکر اولادی بیشتر بگوئید.
باهنر: ایشان مکلا بود؛ جلسات ما همیشه با قرآن شروع میشد و وقتی قاری استخاره میگرفت و آیات قرآن را میخواند، آقای عسگراولادی شروع به تفسیر کرد و آنچنان مسلط بود که احادیثجانبی آیات را هم میگفت؛ دروس حوزوی خوانده بود؛ اما بین علما هم کمتر دیدهام که شخصی اینطور تسلط داشته باشد، حافظه عجیبی داشت از همه مهمتر شاقول ولایت را در زمان امام و چه در زمان رهبری مورد توجه داشت و یک لحظه از مقابل چشمهای خود دور نگه نمیداشت و همیشه کارهای خود را با شاقول ولایت تنظیم میکرد. ایشان واقعا جز مصادیق عاش سعیدا و مات سعیدا بود.
* فرجی دانا باید به رفتارهای خود پاسخ دهد
درباب وزارت علوم و انتصابات اخیر، به عقیده کارشناسان روند نگران کنندهای درحال شکل گیری است. این طور برداشت میشود که دولت میخواهد وزارت علوم را به هر قیمتی به جریان چپ واگذار کند؛ به عنوان مثال آقای فرجیدانا بلافاصله پس از حضور در وزارتخانه، افرادی را که نتوانستند رای اعتماد از مجلس بگیرند را به عنوان معاونین و مشاور انتخاب کرد؛ آیا این رفتار صحیح است؟
باهنر:من به حرفهای اولیه آقای روحانی برمیگردم یکی از شعارهای ایشان اعتدال بود؛ اما اینکه در وزارت علوم از اصلاحطلبان استفاده شود یا اصولگرایان ممکن است بگویند اعتدال در هر دو طرف وجود دارد اما اگر دست بنده بود قطعا وزارت علوم را به اصلاحطلبان نمیسپردم. دولت باید حداقل به این اعتدال پایبند باشد بخشی از تندرویهای دوران اصلاحات اتفاقات سال ۷۸ بود لذا از آن زمان تا سال ۹۲ خود دانشجویان و حتی دانشجویان سیاسی به این جمعبندی رسیدهاند که با ساختارشکنی نمیتوان کارها را پیش برد، البته که دانشجو باید سیاسی باشد و تحلیل کند. و در نهایت باید گفت دانشگاه مرکز علم، فرهیختگان و نخبگان است، حرکتهای تند دانشجویی بر نخواهد گشت و مردم این روشها را دیگر بر نمیتابند؛ اگر قرار باشد اصلاحطلبان از نوع رادیکال دوباره دانشگاه را بگیرند، مجلس بسیار جدی میایستد و ما این را نیز به مصلحت دولت یازدهم نمیدانیم. ممکن است برخی اساتید بازنشسته شده باشند که اجحاف است و باید برگردند و بر عکس به برخی افراد بورس داده شده است، همان اوایل در دوران دکتر توفیقی اعلام شد تمام بورسیههای سال جاری ملغی شود، این مثل میوه فروشی نیست که بگویند از دم باید بروند؛ کسانی که بورس گرفتهاند اگر غیر حق است بورسشان باید لغو شود، یا کسانی بازنشسته شدهاند اگر کسی به آنها اجحاف کرده است، باید برگردند اما اینکه هرکس که بازنشست شده برگرد، خیلی حرف سستی است؛ ما توقع نداریم کسانی که در فتنه بودند، حداقل این است که بگویند ما در این فتنه نبودیم و اگر بودیم و چنین کاری کردیم عذرخواهی میکنیم.
یعنی مجلس از آقای فرجی دانا چنین انتظاری نداشت؟
باهنر: توقع ما از آقای فرجی دانا این نبود و الان نیز توقع ما از او چیز دیگری است؛ آقای فرجی دانا باید بتواند به رفتارهای خود پاسخ دهد و در عین حال به رئیسجمهور و مجلس پاسخگو باشد. وزیر میتواند معاونین خود را انتخاب کند، اما اگر ما جایی رفتار وزیر را به مصلحت جمهوری اسلامی ندانیم از امکانات نظارتی مجلس استفاده میکنیم. توصیه ما این است که آقای فرجیدانا اعتدال را رعایت کند و اگر تحت فشار جریاناتی قرار دارد، بیاید و آنها را بگوید چرا که مجلس کمک خواهد کرد تا این جریانات فشار نیاورند.
درحال حاضر مطرح میکنند مجلس در قبال انتصابات وظیفهای ندارد.
باهنر:بله ندارد اما وقتی مجلس، رفتار یک وزیر را به نفع مصلحت جمهوری اسلامی نداند از امکانات نظارتی خود استفاده میکند. مثلا وزیر کشور میگوید عزل و نصب استانداران ربطی به مجلس ندارد از لحاظ حقوقی درست میگوید اما از نظر مصلحتی اگر استانداران با نمایندگان هماهنگ باشند، بهتر است و کار استان پیش میرود؛ اگر نمایندهای مجموع رفتار وزیر را به نفع نظام نداند، میتواند از ابزار نظارتی خود استفاده کند.
* لابی گری همان رایزنی است
با توجه به تاکید شما بر بحث لابیگری، در دولت یازدهم این رویه را دنبال میکنید؟
باهنر:بستگی دارد از لابی چه برداشتی شود. گاهی به معنای این است که به هر قیمتی و با هر ابزاری کار خود را پیش ببرد اینکه شرعاً درست نیست اما یک وقت لابی به معنای رایزنی است. در دولت روحانی که خیر، یعنی اینکه وزرای خود را از قبل به مجلس معرفی کرده باشند، این اتفاق نیفتاد. هرکس درباره کابینه نظر خود را اعمال کرد؛ بنده در مجموع از کاری که دولت کرد دفاع میکنم. هم کسانی که رأی آوردند و هم کسانی که رأی نیاوردند، موضع من هم همین بود، از همه وزرایی که رأی آوردند، دفاع کردم.
جدیدترین لابی شما
باهنر: لابیگری بنده ظرف در ۱۰ روز گذشته این بوده که حداقل با ۸ وزیر دولت روحانی جلسه تک نفره و و سه نفره داشتیم.
هدفتان از این جلسات چه بود؟
باهنر: معتقدم درحال حاضر در کشور چند مسأله کلان اقتصادی داریم که برخی از آنها رو بنائی و برخی زیربنائی است و کسی متوجه نیست و ممکن است معضلات عظیمی در کشور ایجاد کنند لذا با وزرا حرف میزنیم که در مسائل روزمره نیفتید. البته از این جلسات زیاد داریم، بالاخره کارمان همین است، تجربه داریم، برنامه پنجم توسعه را تصویب کردیم و برخی قوانین خوبی تصویب کردیم که دولت آقای احمدی نژاد عمل نکرد. الآن پیگیری میکنیم که این قوانین در دستور کار قرار گیرد.
شما به دولت احمدینژاد مشورت میدادید…
باهنر:ایشان البته مشورت نمیگرفت، ما یک طرفه میگفتیم او هم گوش نمیکرد.
* به دولت روحانی مشاوره می دهم
به دولت آقای روحانی هم پیشنهاد و مشاوره میدهید؟
باهنر:حتماً، وظیفه خود میدانیم، شاید در همین ایام با خیلی از وزرا ملاقات داشتم. اینکه بودجه عمومی دولت متعادل نیست، هرکدام از وزرا میگویند بودجه دهید کار کنیم، درحالی که بودجهای نیست و کارهای نیمه تمام عمرانی مانده است. ما خیلی خوب اقدام کنیم و تحریمها هم برطرف شود سالی ۲۰ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان میتوانیم بودجه عمرانی دهیم. ۳۰۰ هزار میلیارد تومان کارهای نیمه تمام عمرانی را چند ساله میخواهند تمام کنند؟ ۳۰سال زمان می خواهد؟ در این مدت تمام این پروژهها مستهلک میشود، تعادل بودجه عمومی دولت نیازمند رفتارهای جدید است. اگر وزیر بگوید پول بدهید کار میکنم، اینکه همه میتوانند، مهم این است که ثروت جدیدی آزاد شده و فرآیند و ساختار جدید به وجود آید در همین هدفمندی یارانهها و مسکن مهر بحثهای زیادی وجود دارد. یکی از مسائلی که مشکلساز شده است، صندوقهای بازنشستگی است که به سرعت بازنشستههای ما زیاد میشود و وپول آنها که باید بدهند بیش از درآمد آنهاست. در دنیا به این نقطه ورشکستگی میگویند. لذا باید اصلاح ساختار شود. میگویند شرکت شستا ۳۰ هزار میلیارد تومان دارایی دارد اما من میگویم اگر به شستا نرسید در آستانه ورشکستگی قرار میگیرد لذا راه حل میدهیم و کار گروه راه میاندازیم.
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
باهنر:خواهش میکنم.