بریتیش پترولیوم نتیجه قراردادهای ننگین قاجار و پهلوی
گروه اقتصادی:

آنچه که باعثجذابیت ایران برای غربی ها شده است، نفت و ثروت های خدادادی ایران است. به همین علت بود که آنها در اولین قدم خود دست به تحریم نفت زدند. به دنبال همین تحریم ها بود که بسیاری از شرکت های نفتی اروپایی مجبور شدند با بازار نفت ایران خداحافظی کنند.

به گزارشافکارنیوز،اما حالا به دنبال توافقات ژنو، محمدباقر نوبخت، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور ایران، روز سه‌شنبه به خبرگزاری ایسنا گفت که به اعتقاد او با رفع کامل تحریم‌ها «درآمد سالانه ۵۰ میلیارد دلاری» نفت به اقتصاد ایران واریز خواهد شد.

بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران نیز گفته است که ملاقات‌هایی با شرکت‌های اروپایی و «به طور غیرمستقیم» با شرکت‌های آمریکایی داشته و از آنها دعوت کرده تا به ایران بازگردند.


وی این مطلب را روز سه‌شنبه، پنجم آذر، در گفت‌وگویی با نشریه بریتانیایی فایننشال تایمز بیان کرده و افزود که توافق‌نامه هسته‌ای که در ژنو امضا شده «پیام مثبتی» ارسال کرده تا مذاکرات نفتی نیز آغاز شود. همین موضوع چراغ سبزی بود به اروپایی ها برای بازگشت به بازار نفتی ایران. اما یکی از این شرکت ها سابقه حضور طولانی در ایران دارد، شرکت بریتیش پترولیوم یا همان بی پی معروف است. باب دادلی رئیس اجرای شرکت نفتی بریتیش پترولیوم با اعلام خبر بررسی حضور مجدد شرکتش در ایران گفته است: ما در حال حاضر کارهای زیادی در این منطقه داریم.

بریتیش پترولیوم از بهره برداری بریتانیایی ها از نفت ایران خلق شد و اگر نفت ایران نبود معلوم نبود BP معروف به شهرت می رسید یا خیر. نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران نشان می‏ دهد، هر چند طلای سیاه سال‏ها جزء منابع خدادادی ایرانی‏ها به شمار می‏رفت، اما استعمار انگلیس سایه بلندی را بر نفت ایران داشته است.

روزی که «ویلیام ناکس دارسی» مشغول عقد قرارداد با شاهان بی کفایت قاجار بود، تصور نمی کرد که با این قرارداد یکی از غول های نفتی جهان تاسیس شود.

سال ۱۸۸۹ بود که دارسی استرالیایی با ثروت قابل توجهی بهمراه خانواده‌اش، از استرالیا به انگلستان نقل مکان کرد. وی در نزدیکی میدان گروسونور، کاخ مجللی بنام استانمور را خرید و درآنجا مستقر شد. در سال ۱۹۰۱ وی برای اکتشاف نفت در ایران با مظفرالدین شاه قاجار وارد مذاکره شد. در ابتدای این قرارداد مبلغ ۲۰٫۰۰۰ پوند برای اکتشاف، در یک میلیون و دویست هزار کیلومتر مربع، پیشنهاد شد، که در صورت کشف نفت، این امتیاز، برای مدت شصت سال، از شاه قاجار گرفته شود. در مقابل، دولت ایران، تنها ۱۶ درصد از سود سالانه این شرکت را، به خود اختصاص داد. البته دولت بریتانیا تا سالها پس از اتمام قرارداد سندیکای دارسی، از ذخائر عظیم نفت ایران، برداشت می کرد و سودی بسیار زیادتر از سود دارسی را توانست به جیب زند.

نفت ایران دارسی را تا ورشکستگی پیش برد
البته برداشت نفت ایران برای دارسی چندان راحت نبود و استخراج نفت او را تا مرز ورشکستگی نیز کشاند. بعد از عقد قرارداد، تیم حفاری «جورج رینولدز بی»، به ایران آمد و بلافاصله کار جستجو حفاری را آغاز کرد. تا سال ۱۹۰۳ ویلیام دارسی در حدود ۵۰۰ هزار پوند هزینه کرده بود و این هزینه سرسام آور هیچ نتیجه ای به دنبال نداشت. بعد از آن دارسی مجبور شد، برای بدست آوردن ۱۰۰ هزار پوند دیگر، شرکت نفت برمه را، در سهام سندیکا، شریک کند.

با شروع مجدد کار حفاری در مناطق جنوب ایران و در منطقه شاردین ادامه یافت. در سال ۱۹۰۷ همزمان نقطه دوم انتخاب و حفاری در منطقه‌ای بنام میدان نفتون در شهر مسجدسلیمان آغاز شد. در سال ۱۹۰۸ در نقطه‌ای دیگر در شهر مسجدسلیمان نیز، شروع به حفاری کردند. حفاری‌ها در ماه آوریل بدون هیچ موفقیتی ادامه داشت و سرمایه نهایی، در حال اتمام بود و دارسی نیز کاملأ ورشکست شده بود.

سرانجام در تاریخ ۲۶ مه ۱۹۰۸ و در عمق ۳۶۰ متری از زمین میدان نفتون، در مسجدسلیمان، مته حفاری، آخرین لایه را شکافت و نفت، با فشار بسیار زیاد، از زمین فوران کرد.

نویسنده‌ انگلیسی کتاب «oil persian» در این باره می‌نویسد: «در روز ۲۶ ماه مه سال ۱۹۰۸ که عملیات چاه کنی به عمق ۱۱۸۰ پا رسیده بود، نفت فوران کرد و به این ترتیب صنعتی آغاز شد که طی دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمت‌های سیاسی دولت‌های بزرگ بیش‌تر بود.»

گرچه این دارسی بود که توانسته بود ازبی کفایتی شاه قاجار استفاده کند اما در نهایت وی تبدیل به ابزاری شد برای سلطه دولت بریتانیا بر منابع نفتی ایران. در پی کشف نفت، شرکتی انگلیسی تأسیس شد تا کار استخراج و فروش نفت را به عهده بگیرد. این شرکت در ابتدا شرکت نفت انگلیس و پرشیا نام گرفت. دولت بریتانیا در سال ۱۲۸۸ شمسی یعنی یک‌سال پس از استخراج نفت، شرکت نفت ایران و انگلیس را با هدف به دست گرفتن استخراج، پالایش و صدور نفت تأسیس کرد. این شرکت با سرمایه‌ی دو میلیون لیره تأسیس و صدور نفت از سال ۱۲۹۲ یعنی یک‌سال پیش از شروع جنگ جهانی اول، آغاز شد. با توجه به اهمیت روز افزون نفت برای تأمین سوخت نیروی دریایی انگلیس در سال بعد، این کشور ۵۶ درصد از سهام شرکت را خریداری کرد و دو نفر نماینده با اختیارات کامل و با حق وتو نسبت به تصمیمات شرکت در هیأت مدیره‌ی آن منصوب کرد. به این ترتیب امتیاز دارسی عملاً به دولت انگلستان منتقل شد.

ادامه سریال در دوران رضاشاه!
اما سریال خیانت شاهان مملکت حتی با سقوط قاجار و روی کار آمدن پهلوی ها تمامی نداشت. در سال ۱۹۳۵، بنا به درخواست رضاشاه، از جامعه بین‌المللی، نام کشور، از پرشیا به ایران تغییر پیدا کرد. این تغییر، بلافاصله در شرکت نفت آنگلو - پرشین نیز، اعمال شد و نام آن، به شرکت نفت ایران و انگلیس تغییر یافت.

این بار رضاخان بود که برای خوش خدمتی به انگلیس ها نفت را مفت و مجانی به آنها واگذار کند. او قرارداد دارسی را با «متمم قرارداد ناکس دارسی» تکمیل کرد. به موجب این قرارداد به بریتانیا اجازه داده شد تا سال ۱۳۷۲ شمسی، از منابع نفتی ایران بهره‌برداری کند. این امتیاز در شرایطی به انگلیسی‌ها واگذار شد که تنها هفت سال از سلطنت رضاخان می‌گذشت. قرارداد ۱۳۱۲ در ۲۶ ماده در دوره‌ی نهم مجلس شورای ملی به تصویب رسید. پس از آن رضاخان دستور داد دیگر نه از نفت و نه از قرارداد هیچ بحثی در محافل دولتی و غیردولتی به میان نیاید، در مطبوعات منعکس نشود و در دوره‌های بعدی مجلس نیز مورد بحثنمایندگان قرار نگیرد.

به موجب این قرارداد استعماری، انگلیسی‌ها برای هر تن نفت ۴ شلینگ به ایران پرداخت می‌کردند و مبلغی هم از منافع خالص صاحبان سهام به ایران می‌دادند. کمپانی انگلیسی طرف قرارداد نه تنها از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض معاف بود بلکه هیچ‌گاه دفاتر محاسبات خود را به دولت ارایه نمی‌داد و آن را «سری» می‌دانست. در نتیجه دولت ایران که مالک نفت و سهیم در آمدی کمپانی بود، چشم بسته ناگزیر بود حرف شرکای غارت‌گر انگلیسی خود را بپذیرد. این در حالی بود که این کمپانی هیچ‌گاه قدمی در جهت آموزش حرفه‌ای کارکنان و کارگران ایرانی برنمی‌داشت.

تفاوت قرارداد ۱۳۱۲، با قرارداد «ویلیام دارسی» در این بود که در قرارداد دارسی تمامی اموال و امکانات شرکتی را که به منظور بهره‌برداری از امتیاز تأسیس می‌شد به دولت ایران تعلق داشت، ولی در قرارداد ۱۳۱۲ همه‌ی این دارایی‌ها متعلق به انگلیسی‌ها بود. این قرارداد که از خیانت‌های سرسلسله‌ی دودمان پهلوی به شمار می‌رود، تا ۲۰ سال پس از انعقاد دوام داشت و تنها در کشاکش رویدادهای نهضت ملی شدن صنعت نفت از اعتبار ساقط شد.

۶تا انگلیس یکی ایران!
شرکت نفت انگلیس و ایران در سال ۱۳۱۲ به دولت‌های ایران و انگلیس مالیات‌های تقریباً یکسانی پراخته بود، اما در سال ۱۳۲۸ سهم ایران یک میلیون پوند و سهم انگلستان ۲۸ میلیون پوند بود! از سوی دیگر در سال ۱۳۲۶ شرکت نفت انگلیس و ایران ۴۰ میلیون پوند سود برد. در حالی که سهم ایران تنها ۷ میلیون پوند بود. با این حساب دولت انگلیس و شرکت در مجموع ۳۳ بیلیون پوند بابت استخراج و فروش نفت ایران سود بردند.

اعداد و ارقامی که نتیجه‌ قراردادهای ننگین حکومت‏های قاجار و پهلوی با استعمار پیر است نشان می‏دهد به رغم این‌که ایران صاحب نفت بوده است ولی شش برابر کم‌تر از شریک ناعادل خود از سود آن بهره می‏برده است. در نتیجه با شدت گرفتن حرص و ولع انگلیسی‏ها برای دست‌یابی به سود هرچه بیش‌تر و افشاگری شخصیت‏های سیاسی نظیر آیت‏ الله کاشانی و دکتر مصدق مجلس و مردم ایران از این موازنه‌ناعادلانه مطلع شدند و پس از مبارزات فراوان در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت به تصویب رسید.

از نظر اقتصادی با توجه به تملک ۵۱ درصد سهام شرکت نفت از سوی دولت انگلیس و قطع درآمدهای ناشی از آن در شرایط و شواهد اقتصادی، ضربه‏ای سنگین بر اقتصاد انگلیس وارد ساخت.

BP معروف، شرکت سایه
این شرکت که هم اکنون با نام شرکت نفت بریتانیا یا بریتیش پترولیوم – همان بی پی(BP) معروف – یکی از شش شرکت بزرگ نفت بر روی کره زمین است، در آن زمان به دلیل درآمد و منافعش در ایران، به فعالیتهای جانبی خود در کشور، ابعادی پیچیده بخشیده بود.

بریتیش پترولیوم، سرانجام در سال ۱۹۵۴، با تغییر نام شرکت نفت ایران و انگلیس، تشکیل شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۹۵۳ عملأ صادرات نفت ایران، قطع شد. بمنظور خارج کردن نفت ایران و انتقال آن به بازار بین‌المللی، در ماه اکتبر سال ۱۹۵۴ شرکتی بنام " شرکت‌کنندگان نفت ایران "، در لندن تاسیس شد.

بریتیش پترولیوم یکی از اعضای موسس آن بود و با دارا بودن ۴۰٪ درصد از سهام این شرکت، مالک اصلی آن بحساب می‌آمد. این شرکت، به نمایندگی از شرکت ملی نفت وظیفه مدیریت تاسیسات نفتی ایران را برعهده داشت.

نباید گمان کرد که شرکت نفت ایران و انگلیس در ازای یک امتیاز تنها به فعالیت نفتی در ایران مشغول بوده است. اینطور که اسناد نشان می دهد شرکت نفت انگلیس و ایران در دوره قاجاریه و تا ملی شدن صنعت نفت در همه ارکان جامعه ایران نفوذ داشته است.