به گزارشافکارنیوز، با نزدیک شدن به روزهای حماسی نه دی ماه، خاطراتی از روزهایی تصویر می شود که مردم و در رأس آنها نخبگان جامعه در ورطه آزمایشی گرفتند که تعدادی از آن پیروز در نیامدند. در روزهای فتنه جلسات و محافلی وجود داشت که شاید شرایط زمانه و حجم رویدادها باعثتحت الشعاع قرار گرفتن آن شده باشد.
بر این اساس مصاحبه ای اختصاصی با سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران انجام گرفته است که در آن ابعاد مختلف فتنه و مواضع درباره سران فتنه بررسی خواهد شد:
من معتقد نیستم که آقا در انتخابات از آقای احمدی نژاد جانبداری کرده باشند. ولکن آقای احمدی نژاد ۴ سال ریاست جمهوری کرده بود. آقا بی طرف بوده است. منتها فرمایشات قبلی ایشان که از ذهن مردم دور نبوده، حدس مردم این بوده. به هر حال جریان فتنه، جریان رویارویی با نظام ولایی بود و سال ۸۸ هم نبود.
تفکری از قبل انقلاب شکل گرفت(من این را برای آگاهی نسل دوم و نسل سوم انقلاب می گویم) تفکر از قبل انقلاب شکل گرفت. تفکر اسلام منهای روحانیت. این تفکر از سال حدود ۴۷ – ۴۸ مطرح شد و امام به شدت با این تفکر نادرست و غلط رویارو بود.
این تفکر اسلام منهای روحانیت در جای جای جریان معارض با ولایت، خود را نشان داد. چون به هر حال ولی فقیه یک روحانی است. نمی شود هم تز اسلام منهای روحانیت را پذیرفت، هم ولایت فقیه را پذیرفت. متأسفانه برخی از تأثیر گزاران این جریان فکری در مقاطعی در مصادر امور قرار گرفتند.
من معتقدم به جای این که شما فتنه ۸۸ را در سال ۸۸ ببینید، از آنجا شروع کنید. خب آن تفکر نفوذ کرد. هم در بدنه ی اجرایی کشور، هم در بدنه فرهنگی کشور. الان که آمدند به اصطلاح کتاب های درسی، فراوان موارد انحرافی در این کتاب ها دیده شده است. در دانشگاه ها نفوذ داشتند، در وزارت ارشاد نفوذ داشتند، در جاهای دیگر نفوذ داشتند، با همان طرز تفکر. طرز تفکرشان عوض نشد. خب اینها دنبال یک جایی بودند که آن فکر را حاکم کنند.
آن فکر چیست؟ این که نظام، نظامی باشد آن ها معرکه گردونش باشند و از رهگذرآن، اسلام منهای روحانیت رو به مسند بنشانند. بنابراین از آنجا شروع شد. در دوره ی امام می دیدند نمی توانند کاری از پیش ببرند، چون می دانستند مبنای امام رو. امید داشتند بعد از امام کاری بکنند، دیدند بعد از امام هم مقام معظم رهبری آمد که همان مشی و همان راه را دنبال می کند. این عقده به دلشان ماند. دیدند نمی توانند مردم را هم جذب کنند.
به عنوان یک تست سال ۷۸ رو تست کردند و رئیس جمهور وقت آمریکا(بوش)، وزیر امور خارجه ی وقت آمریکا پیرزنی بود اسمش آلبرایت. اینها رسماً حمایت کردند از اغتشاش گران ۷۸. آن ها هم ذوق زده شدند.
ولی آنجا بحمدا… مردم به صحنه آمدند و اغتشاش خاموش شد، در دوره ی حاکمیت اصلاح طلبان بود. نگذاشتند با فشاری که داشتند به آن پرونده درست رسیدگی بشه. من معتقدم اگه آن روز درست به آن پرونده رسیدگی می شد، فتنه ی سال ۸۸ اتفاق نمی افتاد.
نشانش این است که تقریباً ۹۰% معرکه گردانان فتنه ۷۸، همان معرکه گردانان فتنه ۸۸ شدند. بنابراین این ریشه ی این چنینی داره و باز بر این نکته تأکید می کنم، نمی خوام وارد ریز قصه بشم و بگویم که خب قصه ی آقای احمدی نژاد چیست. چه فراز و فرود و نشیبی داشته است.
اما در آن مقطع، متدیّنین، حزب الهی ها احساساتشان این بود اینها نمی خواهند آقای احمدی نژاد رو بزنند. اینها می خواهند آقا رو بزنند. من معتقدم آرایی که به جناب آقای احمدی نژاد داده شد، اگر این تصور مردم نبود، باز می گم آقا بی طرف بود تو انتخابات، اما مردم فهم دارن، مردم شعور دارن، مردم می توانند حدس بزنند، تحلیل داشته باشند.
تحلیل مردم این بود: اینها می خواهند آقا رو بشکنند. بحمد ا… به صحنه آمدند، وفاداریشان رو به آقا نشان دادند و فتنه گران شکسته شدند.
شما الان یک توضیحاتی دادید، چه وجه اشتراکی بین این دو تا می بینید؟ حالا به جز این که فرمودید این آدم ها همان آدم هایی بودند که …
من معتقدم فتنه ی ۸۸ و در ادامه ی فتنه ۷۸ بود، دو مرحله بود در حقیقت به این بیان در آن ماجرا مسئله ی بستن روزنامه ای بود که تریبون اصلاح طلبان بود. بهانه ای شد و بخشی از آن فتنه در کوی دانشگاه بود و بخشی از آن بیرون از کوی بود که ضد انقلاب سوار بر موج شد. تقریباً جهتی که در سال ۷۸ دنبال شد، در سال ۸۸ هم دنبال شد.
دو جهت، جهت مشترک این دو حرکت یا دو فاز یک حرکت هست. یک جهتش مقابله ی با ولایت هست. قصه ی جمع های خیابانی به راه انداختن، پیامک دادن، نقطه به نقطه شلوغ کاری کردن و متأسفانه برخی از کسانی که آن روز در مصدر کارها بودند، معرکه گردانی می کردند.
این نقطه لبه تیز هجمه شان هم مقام معظم رهبری بود. فتنه ی ۸۸ هم همین بود. نقطه ی دومی که نقطه ی این همانی است، اعتماد به بیگانگان بود. متأسفانه هنوز هم در بعضی ها این اعتماد هست. دلخوش بودند که آمریکا حمایت می کند و دلخوش بودند که رسانه های بیگانه حمایت میکنند.
آقای ابطحی هم همین را می گفتند. می گفتند ما اصلاً دنبال زدن ولایت فقیه نبودیم. ما آمده بودیم انتخابات کنیم، نماینده مان پیروز شود. والاّ این چیزهایی که به ما می گویند، چه ربطی به ما دارد را نمی دانم.
چرا آقای موسوی برای این کار انتخاب شد. دلیل ورود آقای موسوی بعد از ۲۰ سال به نظر شما چه بود؟
من عقیده دارم روند چیز دیگری بود. معتقدم روندی که خواست اصلاح طلبان بود، آقای خاتمی بود. آنها آقای خاتمی رو بیشتر از آقای موسوی ترجیح می دادند. متها آقای خاتمی چند تا مسافرت کرد، شیراز رفت، بوشهر رفت، استقبال سردی از ایشان شد.
آن انتظاری که ایشان داشت از آقای خاتمی نشد. برگشت از این سفرها و اعلام انصراف داد. قهراً کسی که در صحنه ماند آقای موسوی بود.
آقای موسوی در دورهی نخست وزیریش نشان داد که در لجبازی، آنچه در توان دارد میگذارد و چهرهی دیگری هم نبود که بتوانند او را مطرح کنند.
لذا من معتقدم به این سه دلیل آقای موسوی مطرح شد و آقای موسوی هم من معتقدم خودش عددی نبود که بتواند ایجاد جاذبه کنه. آن حلقه های واسط بودن که ایجاد به اصطلاح جاذبه میکردند.
همانی که اسمش رو می گذاریم جریان فتنه، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اینها بودن که در حقیقت میدمیدند در ریاست جمهوری ایشان و حتی بنده معتقدم که اینها اگر آقای موسوی قدرت پیدا کند، از آقای موسوی هم عبور می کردند.
حتی از آقای موسوی هم عبور می کردند. ولکن ظرفیت آقای موسوی در لجبازی، طرفیتی بود که این ظرفیت در آن مقطع به دردشان میخورد.
حاج آقا بحثنخست وزیری امام رو مطرح کردید. بحثاینکه اینها تکیهشان به امام بود، خط امام رو بگویند، گفتمان حضرت امام رو بگویند، بگویند امام اینطوری نبوده،. مدام زیر پرچم امام حرکت میکردند. شما چه تفاوتی بین خط امام، گفتمان امام با جریانی که ادعای خط امامی رو دارند میدانید؟
حساب ولایت مطلقهی الهیه از ولایت فقیه جداست و سفرهی افراطیگری که باز هم اینها داشتند، جمع کرد. خب ما می آئیم ارزیابی میکنیم. چه رفتاری فتنهگران با ولایت فقیه داشتند؟ میتوانند سرشان رو بلند کنند بگویند رفتارهامون رفتار زمان امام بود؟ طبیعی است که باید سرشان رو زیر زمین ببرند.
بدترین برخوردها، بدترین مخالفتها، آنچه از دستشان برآمد علیه آقا انجام دادند. فقط مبارزهی مسلحانه که منافقین داشتند، اینها به این فاز نرسیده بودند. ولی از مصاحبه گرفته، از جلسات خصوصی گرفته، بدگویی، تعابیر مختلفی که در جلسات خصوصیشان داشتند، نمیتوانند اینها با پروندهی سیاهی که در رابطه با ولایت فقیه دارند بگویند ما در خط امامیم. شما ضد خط امامید.
امام به صراحت فرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید. نفرمود پشتیبان سید روح ا… الموسوی الخمینی باشید، این نفرمود. شما میتوانید بگوئید ما پشتیبان ولایت فقیه بودیم؟ قطعاً نه. این خط امام.
همان مسجد ضرار است که سوء استفاده از مقدسات در حقیقت دارد مطرح میشود. بنابراین برای ما خط امام روش هست، بیانات امام، مکتوبات امام، همهی اینها هست و اینها از همهی این معیارها فاصله دارند.
جمهوری ملی حمایت کرد و آن فیلم تبلیغاتی هم که برایشان ساخته شده بود، من معتقدم تیر خلاص به حیثیت آقای هاشمی بود. یعنی نمیدانم کارگردانان چه کسانی بودند. ولی یک شخصیتی با این سابقه رو در فیلم هنرپیشه کردن که اصلاً در شأن آقای هاشمی نبود.
فرمودید آخرین روزهای جریان فتنه ۲۵ بهمن بود، من یادم نیست تجمع مدرسهی فیضیه ۲۸ بهمن بود، ۲۹ بهمن بود، تاریخ دقیقش یادم نیست. آن روز من مدرسه ی فیضیه سخنرانی کردم، شبکهها هم مستقیم پخش کردند. بلافاصله بعدش آمدیم هیئت رئیسهی خبرگان. پیغام داده بود ایشان که بیانیهی محکومیت فتنه را بگوئید سید احمد خاتمی بنویسد.
آقای هاشمی! من از قم که می آمدم تهران این دو ساعت تقریباً تنظیم کردم پیش نویس رو. آمدم جلسهی هیئت رئیسه و به خیال خودم سعی کردم خیلی صریح بنویسم. یادم هست جملهی آخرش این بود که سران فتنه بیشترین آب را به آسیاب آمریکا و صهیونیستها ریختند. ایشان هم این بیانیه رو بدون مکثتأیید کرد. در حالی که بعضی از دورههای گذشته، خیلی کمتر از اینها رو می گفت تنده. این دفعه محکم تأیید کرد.
امیدوارم جناب آقای هاشمی با توجه به سوابق و خدماتی که درمبارزات داشتند، چه زودتر واقعاً برای حفظ انقلاب و خدمت به انقلاب، این خدمت رو هم ضمیمه کنند و در مقابل جریان فتنه موضع صریح بگیرند.
انتظار ما این هست که این حریم حفظ بشود و بنده مطلقا آن نامه کذایی رو نپسندیدم و در شأن جناب آقای هاشمی نداستم آن نامه رو و من معتقدم اگر جناب آقای هاشمی یک بار دیگر برگرده به گذشته و این نامه رو بخوانه با دید نقادانه، من معتقدم که چه بسا خود ایشان منتقد به این نامه باشد.
جالب این است. رفتم به ایشان گفتم من الان پیش آقای احمدی نژاد … اینم داستانی داره داستان آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی و وساطت ما از این طرف به آن طرف پیش آقای احمدی نژاد، پیش آقای هاشمی.
گفتم من الان به آقای هاشمی، به آقای احمدی نژاد گفتم ما چند تا هاشمی رفسنجانی داریم. یکی هاشمی رفسنجانی کارگزارانه. این هاشمی مورد تأیید نیست. عنایت کردین؟ دیدم خیلی سرخ و سیاه شد انصافاً.
با خودم گفتم چرا من اینطوری حرف زدم با آقای هاشمی؟ بعد گفتم خوبه، بذارید که بشنود. مواضعم سعی کردم مواضع خودم باشه. مواضع هیچ شخصی نیست. با هیچ گروهی از این گروههایی که حالا شما میشناسید، بنده عضویت فکری ندارم.
عضو جامعهی مدرسین هستم. ولی جامعهی مدرسین عنصر خط پذیر و بحمدا… حامعهی مدرسین انصافاً خط سالم و معتدل داره. ولی عنصر خط پذیر نیستم. خودم با تحلیلم به جایی رسیدم ومی ایستم.