به گزارش افکارنیوز، رسانه ها بیش از آنکه مستقل باشند معمولا از نظر مالی و گرایش فکری و سیاسی متکی به شخصیت و یا گروهی هستند. روسای جمهور از جمله افرادی هستندکه معمولا طیفی از رسانه های موافق و مخالف دارند. رسانه هایی که هر روز درصدی از مطالب منتشر شده آنها مربوط به دولت است که معمولا فارغ از دید بی طرفانه طیف اصلی این مطالب یا در نقد منفی دولت و یا در نقد مثبت و به عبارت صحیح تر حمایت بی شائیه می باشد.

حسن روحانی هفتمین رئیس جمهور هم از این قاعده مستثنی نیست. او مورد حمایت طیفی از رسانه ها است و همینطور مورد نقد رسانه های دیگر. رسانه های خصوصی به طور خاص در کشور ما وجود ندارند و هر رسانه به نوعی به دولت وابستگی دارد و همین موضوع باعثمی شود حتی رسانه های منتقد گاهی محافظه کار شوند. اما چه رسانه هایی حامی روحانی هستند و چه رسانه هایی مخالف او؟ این رسانه ها را از کجا می توان شناخت؟

البته منظور از تقسیم بندی رسانه های حامی و غیر حامی رسانه هایی با جهت گیری همسو و غیرهمسوی دولت نیستند بلکه گاهی ممکن است یک رسانه به ظاهر طرفدار، ضد دولت باشد و بالعکس.

رسانه های حامی

رسانه هایی که در وهله اول و فارغ از هر گرایش سیاسی از حزب های حامی دولت، در طیف اصلاح طلبان و کارگزاران هستند در صف اول حمایت از دولت قرار دارند و در صف دوم رسانه های اصولگرایی قرار دارند که صاحب امتیاز آنها در دولت دارای جایگاه می باشند از جمله رسانه های وابسته به برخی از وزرا از این طیف. در میان رسانه های مکتوب روزنامه های اصلاح طلب که قرابت بیشتری با دولت نشینان دارند و حامی او در انتخابات بودند حامی محسوب می شوند. مانند مشرق، آفتاب یزد، اعتماد، آرمان امروز و… در صف دوم روزنامه قانون در میان سایت ها نیز پایگاه هایی چون ایرنا، ایران، عصر ایران، فرارو و ایسنا که در هر دولتی به سمت آن می چرخد، نامه نیوز و…

این رسانه ها سعی در رویکرد حمایتی از دولت دارند و شاید تیغ نقدشان خیلی ملایم و یا اصلا جایگاهی برای دولت نداشته باشد. برخی از این رسانه ها در حمایت از دولت به سمت تخریب طرف مقابل می روند که باید مواظب این خطر باشند؛ حمایت بی شائبه، عدم نقد که باعثپیشرفت می شود و تخریب طرف مقابل همه از جمله آسیب هایی است که این رسانه ها دچار آن می شوند.

تیم رسانه ای دولت تیمی قوی و کارآمد است افرادی چون محمد سلطانی فر، حسام الدین آشنا و… افرادی که توانستند با مدیریت خود سهم به سزایی در پیروزی حسن روحانی داشته باشند، فعالیت هایی چون انتخاب کلیدبه عنوان یک نماد، رنگ بنفش برای فعالیت های انتخاباتی، انتخاب جمله " من حقوق دانم سرهنگ نیستم " که برگ برنده ای در مناظره برای روحانی بود و…

رسانه های حامی با اینکه بعضا تحت مدیریت و نظارت اینگونه افراد هستند اما ورود برخی گزینه های افراطی باعثشده است که نگرانی هایی پیرامون این رسانه ها و آینده فعالیت آنها و خروج از خط اعتدال شکل گیرد، روندی که باید مدیریت شود.

اما رسانه های حامی تنها رسانه های اصلاح طلبان و همسو با جریان دولت نیستند بلکه رسانه های اصولگرا نیز که روال اعتدال را دارند ولی منتقدانه؛ آنها را نیز باید حامی محسوب کرد که این عنوان برای آنها از برخی رسانه های حامی دولت شایسته تر به نظر می رسد.

رسانه های منتقد

رسانه های منتقد اگر از خط اعتدال و نقد منصفانه خارج نشوند می توانند چون یک رسانه حامی دولت بازدهی داشته باشند. رسانه های منتقد به دودسته تقسیم می شوند عده ای که در خط اعتدال قرار دارند و نگاه منتقدانه اما منصفانه به دولت دارند.

این رسانه ها در فعالیت روزانه خود اطلاع رسانی و گاهی نقد عملکرد دولت را مد نظر دارند و از فعالیت های مثبت دولت نیز حمایت می کنند اما رسانه هایی دیگر هم وجود دارند که عنوان منتقد را یدک می کشند اما حمایت از دولت برای آنها نوعی تعارف است و بعضا دید منفی و تخریبی هم دارند هر چند با نیت خیرخواهانه و در این راستا گاهی در ردیف رسانه های ضد دولت قرار می گیرند. این رسانه ها نباید اختلاف سلیقه و قرار داشتن در دو جبهه را زمینه اختلاف انگیزی و عدم حمایت از دولت قرار دهند بلکه همواره می بایست این جمله رهبری که باید از دولت حمایت کرد را در فعالیت رسانه ای و نقدهای خود مد نظر قرار دهند.

رسانه های ضد روحانی

منظور ما از رسانه های ضد رسانه های جناح مقابل دولت نیستند البته مقداری از طیف رسانه های ضد روحانی رسانه هایی از طیف اصولگرا و طرفدار دولت دهم هستند رسانه هایی که نقد را نه برای ارتقا و پیشرفت عملکرد دولت بلکه در جهت قدرت گیری و رقابت های سیاسی در نظر دارند. این رسانه ها اهل افراط هستند و بعضا توهم توطئه پنداری دارند و حتی برخی از مواقع از رهبری هم پیشی می گیرند. این رسانه ها اکنون دولت را رقیبی می ببنند که قدرت را از دست آنها خارج کرده است و به دلیل اختلاف نظر سیاسی و شاید گاهی با نیت خیر، در اصطلاح عامیانه دولت را می زنند.

اما طیف اصلی تر رسانه ها ضد روحانی رسانه هایی هستند که در ظاهر رویکرد حمایت گونه از دولت دارند اما این حمایت در جهت گیری هایی خاص است این رسانه ها در وهله اول رسانه های خارجی هستند رسانه هایی چون بی بی سی فارسی، صدای آمریکا و رسانه های مجازی چون خودنویس، بالاترین، جرس و… رسانه هایی که سعی در انحراف دولت و خروج او از خط اعتدال دارند آنها می خواهند نفع خود را از دولت ببرند اما در وهله دوم برخی نیروهای وارد شده در رسانه های داخلی که چنین عملکردی دارند از جمله کسانی که در فتنه دارای نقش بودند و حال مطالبات خاص در راستای منافع خود از دولت دارند و خط اعتدال آن را منحرف خواهند کرد.

آخر کلام

نقد نقطه محوری در تقسیم رسانه ها به عنوان حامی و غیر حامی و یک رسانه ضد دولت می باشند نقد موردی است که همه رسانه ها برای حمایت از دولت باید آن را مد نظر داشته باشند البته از جنش منصفانه و دلسوزانه. رسانه های حامی نباید از نقد پرهیز کنند و آن را تخریب محسوب کنند و رسانه های منتقد نباید از رویکرد حمایتی خارج شوند و دچار نقد غیر منصفانه شوند و رسانه ها و فعالیت های رسانه ای ضد دولت هم باید برای افکار عمومی بیان و روشن سازی شوند تا در آینده روند دولت را از خط اعتدال خارج نکنند و پتانسیل خدمت او را بگیرند.

آقای روحانی و تیم رسانه ای شان که کارآمد به نظر می رسند باید رویکرد رسانه های خودی و هم جناح و تعامل با رسانه های منتقد را به خوبی مدیریت کنند تا از آنها بهترین استفاده را در خدمت به مردم ببرند و از الان خط افراطی که در بدنه محتوایی و منابع انسانی رسانه های هم طیف دولت نشانه هایی از خود را نشان داده اند به خوبی هدایت و جلوگیری شود.

در دولت یازدهم رسانه ای تحریم نخواهد شد، آقای روحانی یقینا همه رسانه ها را خواهد خواند و قطعا به دنبال به ثمر نشستن تفکر اعتدال در رسانه های خودی اعم از حامی و منتقد خواهد بود.