به گزارش افکارنیوز، به جرات می توان گفت هر کسی در زندگی خود شکست عاطفی یا همان شکست عشقی را تجربه کرده است. کسی که دوستش داشته ایم به دلایل مختلف، خواسته یا ناخواسته از دست دادیم و بعد روزهای تلخ تنهایی بوده و قلبی که فکر می کنیم دیگر نمی تواند عاشق شود اما واقعیت این است که یک رابطه عاطفی سالم و مثبت بزرگترین لذت زندگی است و نباید خودمان را از آن محروم کنیم.

برای اینکه از فرازونشیب های روابط عاطفی و البته شکست های عشقی بیشتر بدانیم با دکتر جمشید بیگدلی، روانکاو به گفتگو نشستیم.

رابطه عاطفی و عشقی تعریف خاصی دارد؟


انسان از بدو تولد با مهر و محبت آشناست. از زمان تشکیل لقاح در رحم مادر این علاقه و عاطفه به شکل ذاتی وجود دارد تا زمانی که به سن بلوغ و عقل می رسد و خود انتخاب می کند. حال این رابطه می تواند تا زمان میانسالی و مرگ ادامه داشته باشد یا بعد از مدتی به دلایل مختلف از بین می رود و شخص را از نظر احساسی دچار خسران کند. زیرا رابطه ای که در دوران بلوغ شکل می گیرد معمولاً بدون هیچ نگاه خاصی نسبت به آینده است و بیشتر ارضای نیازهای عاطفی در آن مهم است.

پایداری یک رابطه عاطفی به چه چیزی بستگی دارد؟


در دوام روابط عاطفی اول سن دو طرف و بعد مکان و موقعیتی که با هم آشنا شده اند، مهم است. همچنین دو طرف باید به حس و حال زمان آشنایی خود توجه کنند؛ آیا فقط دنبال یک هم صحبت بوده اند؟ آیا در شرایط متعادل روحی انتخاب کرده اند؟ آیا این رابطه فقط براساس نیازهای جنسی شکل گرفته؟ مهمترین نکته احساس آرامش است و برآورده شدن نیازهای روحی. زمانی که این فاکتورها در ذهن هر دو طرف یا یکی از آنها دچار تغییر می شود پایداری یک رابطه زیر سوال می رود.

چرا در جامعه امروز شاهد سست بودن روابط عاطفی و در نهایت شکست عشقی حتی بین زن و شوهری که رسماً به هم متعهدند، هستیم؟

متاسفانه بسیاری از ملاک های درست و اصولی در انتخاب شریک احساسی کم رنگ شده است. در حال حاضر مهمترین معیار همان نگاه و احساس اول است. بعد که رابطه صمیمانه تر و شناخت بیشتر می شود مشکل به وجود می آید. حتی ممکن است یک رابطه بسیار مثبت هم به شکست بینجامد.

از کجا باید فهمید در انتهای یک رابطه هستیم؟


واقعیت این است که هر فردی خودش درک می کند رابطه احساسی اش دچار مشکل است و حتی باید به جدایی فکر کند. وقتی شما دیگر شوقی برای بودن با طرف مقابل ندارید و فکر می کنید آرامشی وجود ندارد و بالعکس، یعنی هشدار! باید به دنبال دلیل باشید و اگر می توانید حلش کنید، اگر هم که جدایی بهترین راه حل است باید آماده پذیرش آن شوید.

برای پایان بخشیدن به یک رابطه، باید به این فکر کنیم ما مسئول هیچ کسی نیستیم و نباید از خودمان غافل شویم. باید نه گفتن را یاد بگیریم و به مرور زمان از بار عاطفی جمله هایمان کم کنیم تا طرف مقابل بفهمد این رابطه در طول زمان به سردی می رسد. یادمان باشد هیچ کسی به ترحم ما نیاز ندارد و شاید نامحرم ترین فرد برای کسی هستیم که دوستش داریم.

معمولاً در زمان شکست چه احساساتی تجربه می کنیم؟


ترس، اضطراب، احساس گناه، خشم، تنفر، نوسان های روحی و روانی که معمولاً تا شش ماه طول می کشد. در این زمان بهترین راهکار می تواند مراجعه به یک روانشناس یا روانپزشک باشد.

خانم ها بیشتر آسیب می بینند یا آقایان؟


برخی می گویند زنان بعد از جدایی افسرده تر می شوند و مردان بی وفا، همه چیز را زود فراموش می کنند و سراغ رابطه دیگری می روند. عده ای هم معتقدند مردها کم طاقت ترند و تنها برای پر کردن زخم های عمیق درون شان، پای زن دیگری را به میان می آورند اما چندان فرقی نمی کند که شما زن باشید یا مرد، مهم این است که بعد از شکست عشقی تان حال تان خوب باشد. آسیب روحی برای هر دو طرف است.

چطور بعد از شکست عشقی می توانیم شاد زندگی کنیم؟

۱. اگر احساس کردید تصمیم تان اشتباه است، تمام ناآرامی ها و تنش هایتان را به خاطر بیاورید که در آن رابطه آزارتان داده است. وقتی روی دلایل جدایی تمرکز کنید، می توانید اشتباه های خود و طرف مقابل تان را متوجه شوید تا در آینده و در رابطه های دیگر، چنین مشکلاتی پیش نیاید.

۲. اگر تصمیم به قطع این رابطه با ازدواج گرفته اید، به یاد داشته باشید فکر کردن به خاطرات خوب می تواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و شما را دوباره به همان رابطه مسموم بازگرداند. باید بپذیرید همه چیز تمام شده است.

۳. از تمام محیط هایی که ممکن است شما را به یاد او بیندازد، دوری کنید. با ایمیل یا تلفن با او تماس نگیرید و برایش پیامک نفرستید.

۴. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و خانواده باشید، آنها به شما کمک می کنند. خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خودتان بایستید.

۵. ورزش کنید چون حال شما را عوض می کند و افسردگی را از بین می برد. با خود قرار بگذارید که با هر قدم احساسات بد را دور بریزید. با ورزش کردن جسم تان به کمک ذهن تان می آید تا بتوانید بر دردهای خود غلبه کنید و دوباره به زندگی سالم بازگردید.

۷ روز زندگي/ شماره ۱۸۵/ جمشيد بيگدلي، روانكاو/ صفحه ۶۱