ارم نيوز نوشت:
حالا که بحثعلوم غریبه و تسخیر اجنه و رمالی و… گرم است، ذهن من هم مثل همه درگیر ماجراست و سوژه‌ها و تصاویر دائم در ذهنم می‌گردند.

حالا که بحثعلوم غریبه و تسخیر اجنه و رمالی و… گرم است، ذهن من هم مثل همه درگیر ماجراست و سوژه‌ها و تصاویر دائم در ذهنم می‌گردند. فعلاً این یکی را داشته باشید. فرض می‌کنیم که یکی از جن‌های جریان انحرافی برود سراغ افراد گوناگون چه چیزی به جناب جن خواهند فرمود.

علی لاریجانی: اگر جنابعالی مختصر عقلی برای این‌جانب قائل باشید، لابد مستحضرید که به لحاظ فلسفی وجود حضرتعالی ناممکن و ممتنع است اما به هر حال درخواستی داشتم که مرحمت نموده …

غلامعلی حدادعادل: اگر ممکن است کاری برای رونق امور فرهنگی، امحای فتنه و اتمام دانشنامه جهان اسلام انجام دهید. اوضاع به کمک شما نیاز دارد.

محمدباقر قالیباف: یره، مِتِنی ای دفعه کاری بکنی که مو رئیس‌جمهور بُرُم؟

*از دوستان مطبوعاتی مشهدی خودم که در دوبله جمله آقای قالیباف کمک کردند سپاسگزارم.

علی‌اکبر جوانفکر: بنده هرآنچه را درباره جریان انحرافی در خبرگزاری‌ها منتشر شده، اساساً تکذیب می‌کنم البته تا اطلاع ثانوی.

منوچهر متکی: اِ! سلام. ببینم بنده شما رو قبلاً در سنگال ملاقات نکرده‌ام؟

صادق محصولی: چیه؟ پول می‌خوای باز این طرفا پیدات شده؟ گفتم که اگه برنامه‌ای داری، بیا بررسی کنیم. سرمایه از ما، کار از شما، پنجاه پنجاه.

سیدمحمد خاتمی:[چون در اولین لحظه دیدار، خاتمی غش می‌کند، لذا دیالوگی برقرار نمی‌شود.]

شیخ‌جعفر شجونی: اون وقتی که من زندان بودم و مبارزه می‌کردم، تو کجا بودی؟ راستی اگر امر خیری داشتین به ما سر بزنین.

جواد لاریجانی: تو که کاره‌ای نیستی. ولی اگه استادتون اهل مذاکره بود، بگو در قعر جهنم هم حاضریم مذاکره کنیم.

سعید حجاریان:[در این مورد جناب جن پرسشی مطرح می‌کند و می‌پرسد: آقاجون خداوکیلی این قضیه ماکس وبر چطوری به عقلت رسید؟ این به عقل منم نمی‌رسه! دو سال بود دنبالت می‌گشتم ازت بپرسم.]

حمیدرضا بقایی: من دیگه کاره‌ای نیستم. برو سراغ دیگران.

محمود احمدی‌نژاد: لطفاً اگر کاری دارید با دفتر هماهنگ کنید.

اسفندیار رحیم‌مشایی: سلام بر استاد اعظم.

هاشمی‌رفسنجانی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم.