دولت ها توانایی پرداختن به مسائل فرهنگی را ندارند

به گزارش افکارنیوز، دکتر جواد منصوری فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد از بنیانگذارن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ونخستین فرمانده کل این ارگان به شمار می‌رود. همچنین از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بوده و از فروردین ۱۳۶۰ به وزارت امور خارجه منتقل شد. او در سمت معاونت فرهنگی و کنسولی اشتغال یافت و در ۱۳۶۸ به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاکستان به مدت چهار سال خدمت کرد. از مهر ماه سال ۱۳۷۲ به عنوان معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی منصوب گردید و از مهر ۱۳۷۴ در سمت مشاور وزیر امور خارجه و از دی ماه ۱۳۸۴ با حفظ سمت به ریاست اداره کل اسناد و تاریخ دیپلماسی منصوب گردید.

در سی و پنجمین سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفتگویی با آقای دکتر منصوری پیرامون مسائل فرهنگی و اقتصادی و رویکرد سپاه در این مسائل داشته که در زیر آمده است:


آقای دکتر به نظر شما چرا طی این سال ها درمورد مقوله فرهنگ اینقدر ضعیف عمل شده و دولت هایی که روی کار آمدند آنطور که باید و شاید به بحثفرهنگ اهمیت ندادند؟


دولت ها علاوه بر اینکه باید به اقتصاد و سیاست خارجی و امنیت کشور بپردازند توانایی پرداختن به مسائل فرهنگی با همه پیچیدگی‌ها و حساسیت هایی که دارد را ندارند. اول به خاطر اشتغالات ذهنی و دوم به خاطر جهت گیری های مختلف سیاسی که دارند. در نتیجه من فکر می کنم که مقام معظم رهبری باید خطی را در کشور مشخص کنند و احساس می کنم در سخنرانی نوروزی شان در مشهد این اتفاق افتاد و گفتند مردم خودتان حرکت های خودجوش را ادامه دهید ومحکم این مسیر را ادامه دهید و فکر نکنید دولت برای اینگونه کارها کافی است. من فکر می کنم ایشان به سمتی حرکت می کنند که حوزه های علمیه، مساجد، نمازهای جمعه، هیئت های مذهبی، تشکل های مذهبی و حتی بسیج کاری به دولت نداشته باشند و خودجوش باشند.

در یکی دو ماه اخیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به عنوان یک تشکل دینی تشکیل شده است. که از این ایده استفاده کردند و خودشان وارد عمل شدند، خودشان تولید کننده نیستند ولی تولیدات فرهنگی دیگران را تقویت می کنند مثلا کتابها و نویسندگان و ناشران و جلسات و موضوعات را معرفی و از دیگران حمایت میکنند. اسمش جبهه فکری انقلاب اسلامی است و نسبتا هم فعال شدند. من با خودشان صحبت نکردم و کارهاشان را دارم می بینم حدس میزنم این ایده را از رهبری گرفتند.

اگر این مطلب به عنوان یک سیاست پیگیری بشود نگرانی که شما مطرح می کنید و به حق هم هست مسیرش عوض میشود. پیش از این همه منتظر عملکرد دولت ها بودند که مثلا وزارت آموزش و پرورش چکار می کند، وزارت ارشاد و وزارت علوم چکار می کنند ولی بر اساس این صحبت خودشان وارد عمل می شوند. صدا و سیما هم اخیرا کمی دارد در این مسیر حرکت می کند و برنامه های مذهبی و معرفتی اش بیشتر از قبل شده مثلا برنامه سمت خدا شبکه ۳، برنامه یاد خدا شبکه قرآن، برنامه صبح جمعه شبکه ۱، شب های آسمانی شبکه قرآن و رادیو معارف. که رادیو معارف یکی از کارهای بسیار مهمی بوده که در جمهوری اسلامی انجام شده و دارد تقویت میشود. یک روحانی به اسم آقای عباسی در رادیو معارف صحبت می کند که روزهای پنج شنبه هم شبکه ۳ برنامه دارد، حرف هایی میزند که قبل از این کمتر کسی میزد و خیلی صریح سیاست های رسانه ای و سیاست های زن و خانواده و سیاست های مربوط به جوانان را نقد و صحبت میکند.

صحبت اخیر مقام معظم رهبری با زن ها هم با گذشته متفاوت بود و سه مطلب مهم گفتند، یکی اینکه اشتغال کار اصلی خانم ها نیست بلکه خانواده اصل کار است البته پرداختن به فعالیت های اجتماعی اگر مضر کار خانواده نباشد. این تقریبا ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاست هایست که تا الان اجرا شده است.

اینکه به برنامه سمت خدا و به صحبت های آقای عباسی که پیش از این مطرح نبوده اشاره می کنید، در مقیاس کوچک بله درست است. آیا در مقیاس بزرگتر در عرصه های فرهنگی هم به همین شکل است؟ آیا میشود با عنوان توسعه سیاسی فرهنگی از آن یاد کنیم؟

من تعبیر دیگری دارم، در یکسال گذشته این حرکت به تدریج انجام شده که بیاییم و اشتباهات گذشته را تصحیح کنیم. لذا چند بحثجدید مطرح شده ۱ - تغییر دیدگاه نسبت به زن ۲ - سبک زندگی که الان سبک زندگی دارد خیلی از نگرش های گذشته را نقد میکند ۳ - تکیه بر تشکل ها و نیروهای مردم محور و نوعی عدم وابستگی به دستگاه های دولتی. الان دیگر حتی رهبری هم از دستگاههای دولتی انتظار اینکه تحول مثبتی به وجود آورند را دارند کنار میگذارند و لحن صحبت های ایشان نسبت به دولت دارد تغییر می کند. قبلا همیشه حمایت میکردند ولی الان از دولت صحبتی نمی کنند بلکه در صحبت شان در مشهد به مطلب کاملا جدیدی اشاره کردند، گفتند ما مسئولین اشتباهات زیادی میکنیم به من بگویید به مسئولین بگویید. شاید تا الان همیشه میگفتند دولت را حمایت کنید ولی این بار گفتند از دولت انتقاد کنید.

تغییر رویکرد و سیاستی در اداره کشور در بعد فرهنگ دینی دارد صورت میگیرد و به نظر من اگرچه شاید ۲۰ سال دیر است ولی مهم است. الان بسیج دستش در عرصه فرهنگ بیش از پیش باز است، صدا و سیما به طور محسوس رفتارش تغییر کرده، صحبت های رهبری فرق کرده، روحانیون در مقوله فرهنگ کشور خیلی دارند فعال میشوند، در نشریات و برنامه های صدا سیما حضور روحانیون بیشتر شده، شما در گذشته چند روحانی میدیدید که فعال بودند ولی الان خیلی افراد بیشتری هستند. اگر همین خط را جدی دنبال کنند وهمه بدانند امیدی به دولت نیست و دولت هم خودش میداند توان این کارها را ندارد و این بخش را حوزه علمیه باید انجام بدهد. الان شما ببینید وزارت ارشاد ما از اول انقلاب تا الان بازیچه دست یک عده ای بوده از زمان آقای میناچی تا الان و هیچ کدام تا حالا نگفتند نفر قبل یک سنگ بنایی را گذاشته است ما بیاییم ادامه اش دهیم بلکه همه آمدند همه چیز را خراب و دوباره از نو شروع کردند و مرتب این روند تکرار شده و این از بخش سینما و کتاب و مطبوعات و موارد مختلف که الان داریم می بینیم…

شما فکر نمی کنید به این علت است که به مطالبات مقام معظم رهبری آنطور که باید و شاید پرداخته نشده و متصدیان امور فرهنگی بیشتر سلیقه های شخصی شان را اعمال کردند؟

بله کاملا همینطور است. واقعیت این است که هیچ کدام از دولت های ما از اول انقلاب تا الان صد درصد با انقلاب همراه نبودند. فقط افکار خود و اطرافیانشان را با خود محوری پیش بردند، و نگفتند ببینیم نیاز انقلاب چیست که خود را فدای نیاز انقلاب کنند بلکه گفتند برای حاکمیت ما چه چیزی لازم است و آن را فراهم کردند که الان به اینجا رسیدیم.

نقش سپاه پاسداران در پیشبرد اهداف فرهنگی به خصوص در سالی که مقام معظم رهبری تحت عنوان فرهنگ و مدیریت جهادی نامگذاری کردند چیست؟

دو نکته کلیدی در بخش فرهنگ در کشور ما مغفول واقع شده و تا زمانی که به طور جدی به آنها نپردازیم بسیاری از چالش های فرهنگی ادامه پیدا می کند. اولین نکته اینکه ما توجه داشته باشیم که رفتارهای ما در بسیاری از مواقع موثرتر و کارسازتر از سخنان ماست و همان سخن معروف امام صادق(ع) که می فرمایند: کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم. وقتی مسئولین کشور دروغ بگویند و به وعده هایشان عمل نکنند، وقتی به قانون عمل نکنند و تبعیض قائل شوند و شایسته سالاری نکنند، آثار تخریبی وسیعی دارد که با هیچ هزینه ای قابل جبران نیست. اما متاسفانه این مسائل اصلا در محاسبات مقامات ما نمی آید که ما داریم با رفتارمان اعتقادات مردم را نابود می کنیم.

نکته دوم اینکه معمولا ما به معلول ها می پردازیم و از علت ها غافلیم. مثلا وقتی بخشی از مردم ما فقیرند و محتاج نان شب هستند شما چه توقعی دارید که این ها دست به خلاف و فساد نزنند؟ چه توقعی دارید کسی که نه کار دارد نه خانه، نه غذا، نه دارو، مرتکب دزدی و فحشا و کم فروشی و تقلب نشود؟ شما چند درصد آدم در دنیا می شناسید که گرسنگی را تحمل می کند تا بمیرد؟ حتی اگر ۵ درصد هم باشند که این را بپذیرند باز ۹۵ درصد هستند که این را نمی پذیرند و دستشان را در جیب مردم می کنند.

روایت معروفی داریم از پیامبر " کاد الفقر ان یکون کفراً " و در روایت دیگری داریم " از هر در که فقر وارد بشود، دین از در دیگر خارج می شود. " آیا دولت ما به این مسائل توجه دارد؟ آیا با این وضع می شود فرهنگ مملکت را درست کرد؟ از آن طرف وقتی با سیاست های غلط خودمان باعثمی شویم اقلیت ممتازی بوجود بیاید و یک طبقه جدید که فوق ثروتمندند، اینها هم مولد فساد در جامعه اند و ثروت زیادشان و عیاشی شان و تجمل گرایی و مصرف زدگی اینها هم فساد ایجاد می کند و بدتر از این بی توجهی دولت به این واقعیت است. مگر می شود شما فرهنگ مملکت را درست کنی در حالی که عده ای شدیدا فقیر وعده ای فوق ثروتمندند.

فرمایش حضرت امام است که: " آنچه که ملت ها را می سازد اشاعه فرهنگ صحیح است. " آیا شما یک زیربنایی را قائلید تا مقوله ای به اسم فرهنگ بوجود بیاید، و این زیربنا را اقتصاد میدانید؟

یکی از مسائل اقتصاد است، دیگری رفتارهای خود دولت است، مولوی بیانی دارد در مثنوی: یک فرد سیاه پوستی بچه ای را بغل کرده بود و بچه مرتب گریه می کرد این فرد مرتب با بچه محبت می کرد تا او از گریه بایستد ولی باز گریه بچه تشدید میشد تا اینکه کسی به او رسید و گفت این بچه از تو میترسد او را زمین بگذار و برو او ساکت خواهد شد. بسیاری از کارهای دولت اینگونه است و خودشان عامل بی فرهنگی اند. وقتی چند میلیارد می دهند چند فیلم فاسد تولید می شود و بعد به این فیلم ها جایزه میدهند و بعد در سینما نمایش داده می شوند آیا می توان توقع داشت که فرهنگ دینی مردم بالاتر رود؟ و من مانده‌ام چرا دولت چنین مسئله واضحی را نمی فهمد؟ چون دولت اساساً بیشتر دنبال منافع خویش و تثبیت موقعیت خودش است نه در پی منافع انقلاب.

آقای هاشمی رفسنجانی میخواهد مملکت را بسازد به هر قیمت، آقای خاتمی میخواهد مسائل سیاسی را در جامعه توسعه بدهد به هر قیمت، آقای احمدی نژاد می خواهد نظرات خودش را در جامعه گسترش دهد به هر قیمت. البته همه اینها منهای دین، منهای قانون، منهای هویت ملی و کاملا سلیقه ای.

یکی از افتخارات این دولتها این است که ما چند هزار مدیر را عوض کردیم. آیا همه این چند هزار نفر افراد ناصالحی بودند؟ پس شما این چند هزار مدیر صالحی که جایگزین کردی را از کجا آوردی؟ دولت بعدی که بیاید همه اینها ناصالح می شوند؟ چطور در طول ۳۵ سال، یک استان ۲۰ استاندار پیدا می کند و عمر استاندارها به دو سال نمی رسد؟ شما انتظار دارید فرهنگ و دین و اقتصاد و معنویت جامعه با این شرایط درست بشود؟ امکان ندارد.

برخی مناطق محروم از خیلی از امکانات اولیه محروم هستند. با خودم فکر می کنم این جوان بشاگردی مگر یک شهروند ایرانی نیست؟ مگر عضوی از یک جامعه نیست؟ چرا آنقدر تفاوت و فاصله فاحش هست؟

روایت معروفی داریم که " خداوند جوان بیکار را دوست ندارد " چون جوان بیکار در معرض و منشا فساد است و از گذشته گفته اند بیکاری ام الفساد است. از بزرگترین اشتباهاتی که در جمهوری اسلامی صورت گرفته این است که از اول انقلاب از اول دولت ها باید می گفتند ما امور امنیتی، سیاسی، سیاست خارجی و قوانین کلی و نظارتی مملکت را بر عهده داریم و مسئول کار و آب و نان مردم نیستیم و مردم خودشان باید به خودشان رسیدگی کنند.

الان ببیند اعضای شورای شهر به مردم وعده می دهند و انتظارات مردم را بالا میبرند و برای نظام دردسر درست می کنند، نماینده مجلس در انتخابات کلی وعده می دهد و برای نظام طلبکار درست می کند، در انتخابات ریاست جمهوری رئیس جمهور با وعده هایش برای نظام تعهد ایجاد میکند و هیچکدام از این توقعات هم بر آورده نمیشود. در حالیکه باید دولت به ملت بگوید من از حاکمیت و موجودیت و امنیت و تمامیت کشور دفاع می کنم شما کار کنید و به هم برسید. دولت به راحتی امکان اینکه ۷۵ میلیون لیوان آب دست مردم بدهد را هم ندارد و می بینید گاها برای یک کار کوچک چه هزینه هایی تحمیل میشود. الان دولت ها در دنیا از این کارها نمی کنند، میگویند ما حمایت می کنیم مثلا عوارض نمی گیریم، مشاوره میدهیم، نقشه میدهیم شما خودتان خانه بسازید ولی اینکه ما مسکن مهر بسازیم خیلی کار غلطی است و نتیجه اش میشود این که در اجرایش بمانند و دهها مشکل بزرگ دارند و مردم تا سالها به آن انتقاد و اعتراض دارند که چرا مسجد ندارد چرا مدرسه و پارک ندارد و…

یک خارجی که آمده بود ایران و مدتی بررسی کرد به ما گفت شما در طول سال های بعد از انقلاب خیلی در ایران کار کردید و خیلی تحولات بزرگی ایجاد کردید اما شما کاری کردید که بسیار به زیان مردم و مملکتتان است و آن اینکه شما مردم را طوری تربیت کردید که نشستند و انتظار دارند دولت آب بدهد، خانه بدهد، کار بدهد، برق بدهد… اما در کشور ما یکی از اینها را دولت انجام نمی دهد. همه را مردم خودشان انجام میدهند. این قضیه هدفمندی خسارت شدیدی به کشور ما زد در بخش تولید و توزیع ثروت و فرهنگ کار… دولت اگر شهامت دارد و به فکر مصالح است بیاید در نماز جمعه بگوید ملت ما از شما عذرخواهی می کنیم ما اشتباه کردیم ما نباید این کار را میکردیم ما تلاش می کنیم قیمت ها را ثابت نگه داریم، تلاش می کنیم به طبقه مستضعف برسیم و این برنامه را جمعش میکردیم. الان برای ثبت نام اینقدر التماس کردند انصراف انصراف و آخر هم ۷۰ میلیون نفر اسم نوشتند.

ما تعداد زیادی دانشجو مثلا در رشته های مختلف اقتصادی داریم که سالانه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا فارغ التحصیل میشوند. اگر از نظرات اینها استفاده میشد آیا اقتصاد ما وضعیتش بهتر نبود؟

من یک مصاحبه ای با خبرگزاری فارس کردم و یک سری از این مسائل را با صراحت گفتم. خبرگزاری این را روی سایتش گذاشت و سریع هم برداشت ولی مجاهدین خلق گفتند و خیلی هم بدان پرداختند و متن مصاحبه را هم من دارم در آنجا گفتم اگر طلا بر این سرزمین ببارد مشکلات ما حل نمیشود چون مشکلات ما اقتصادی نیست. مشکل ما این است که ۱ - هنوز حاکمیت قانون را در این سرزمین نپذیرفتیم. در نتیجه هیچ کس مسئول اعمال خودش نیست و همه دنبال همین چند سال مسئولیتند و بعد بروند دنبال کار خودشان ۲ - هیچ کس تبعات اعمال خودش را نمی داند چیست و نمی فهمد یک دروغ که میگوید چه می شود. اولین دروغی که من میگویم اولین تاثیرش این است که پولی که من امروز گرفتم حرام میشود و وقتی از مال حرام ارتزاق کردم تبعاتش پشتش میاید. الان بسیاری از کارها چون برخلاف اصول است درآمدهای ناشی از آن هم خلاف شرع است و خیلی از مسائل ناشی از همین حرام خواری هاست.

نسخه شما به عنوان یک استاد دانشگاه و متفکر و مبارز انقلابی برای بهبود وضع اقتصاد با توجه به بحثاقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، چیست؟


اولا در اقتصاد مقاومتی برای تمام امور کشور باید مسئول تعیین شود تا نسبت به عملکردشان پاسخگو باشند و اگر این اتفاق نیافتد یعنی هر کسی هر کاری می خواهد بکند و درنتیجه بعد از چند سال همه چیز تمام. دوم اینکه ما باید به نیروهای داخلی خودمان به طور جدی بها بدهیم. سوم اینکه حاکمیت قانون در کشور را یک فریضه بدانیم نه یک امر استحبابی، یعنی مالیات ندادن واقعا یک گناه باشد، از چراغ قرمز رد شدن یک گناه باشد، و تا این اتفاقات نیافتد انتظار خیلی مسائل مثبت را نمیتوانیم داشته باشیم.

مثالی بزنم: زمانی که من در چین سفیر بودم دارویی تولید شد و تعدادی از مردم از آن استفاده کردند و چند نفر از مردم که استفاده کردند مردند و به دنبال این قضیه وزیر بهداشت چین اعدام شد. استدلالشان هم این بود که این آقا در انجام مسئولیتش سهل انگاری کرده ولی ما اصلا اعتقادی به این موضوع نداریم. امروز هواشناسی اعلام می کند فردا فلان جا سیل می آید بعد فردا سیل میاید و چند نفر کشته میشوند ولی کسی مسئولیتی به عهده نمیگیرد. متاسفانه سیاست حمایت از دولت ها باعثشده که دولت ها هیچ گونه مسئولیتی را در برابر عملکردشان قبول نکنند. ۳۰ سال است در مورد آلودگی هوا صحبت شده ولی هیچ اتفاقی نیافتاده، ۳۰ سال در مورد از بین رفتن جنگل ها صحبت می شود ولی همچنان جنگل ها از بین می رود و جایش ویلا ساخته میشود. ۳۰ سال در مورد ضایعات مواد غذایی صحبت میشود و وزیر کشاورزی میگوید ۳۰درصد از مواد غذایی در کشور اتلاف میشود ولی هیچ گاه وزیر بعدی نگفت این ۳۰ درصد شد ۲۷ درصد. به وزیر کشاورزی که روی کار میاید باید گفته شود در پایان دوره تو این ۳۰ درصد باید به ۱۵ درصد برسد واگرنه او را مواخذه و استیضاح و برکنار کنند تا حساب کار بعدی دستش بیاید ولی نکردند و کشاورزی ما بعد از ۳۰ سال لنگ لنگ سرجایش است.

زمانی که شما پیشنهاد تشکیل سپاه پاسداران را دادید در یک دورنمای چندین ساله چه آرمان و آرزویی از تاسیس آن داشتید؟ تصور میکردید در دهه های بعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرزندنش نیروی مقاومت بسیج به کجا برسد؟


هدف اصلی ما از تاسیس سپاه این بود که یک نیروی مدافع انقلاب در همه ابعاد وجود داشته باشد حتی در ابعاد خدمات به مردم. طبیعتا بحثدفاعی امنیتی و حتی بحثفرهنگی را هم مدنظر داشتیم. لذا فکر می کنم نظیر سپاه پاسدارن در دنیا وجود ندارد و خدا را هم به خاطر این عنایت شکرگزاریم؛ به علاوه اینکه بحمدالله تا کنون سپاه منشا خدمات فوق العاده ای بوده خیلی بیش از آنچه ما انتظار داشتیم و در اهدافمان بود و این چیزی نبود جز عنایت پروردگار و از این نظر همیشه شاکریم و امیدواریم همیشه سپاه و نیروهای حزب الله که مکمل سپاه هستند برای دفاع از انقلاب موفق باشند. منتها صحبت هایی که ما می کنیم بر اساس روال عادی دنیاست ولی اینکه خدا چگونه قضایا را پیش ببرد دست ما نیست.

سپاسگذاریم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.