تبیین جایگاه محوری زن در تعالی خانواده

به گزارشافکارنیوز،زن و مرد دو موجود متفاوت و نیازمند تکامل و مکمل یکدیگرند. خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد و بیشترین زمینه‌ساز کمال آن دو است. در فرهنگ اسلامی، برخلاف مسیحیت تحریف‌شده که تجرّد را مقدم بر ازدواج و ازدواج را تنها به‌عنوان راهی برای فرار از بدکاری به رسمیت می‌شناسد،(۱) ازدواج پیوندی الهی و بهترین نهاد سازنده‌ی اجتماعی به حساب می‌آید.

اهمیت پرداختن به موضوع «زن و خانواده» ریشه در اهمیت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ‌های گوناگون است. اولین شرط داشتن جامعه‌ای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. بدون خانواده، نه تنها هویت انسانی بشر نابود می‌شود، بلکه همه‌ی تلاش‌های فردی و اجتماعی نیز بی‌ثمر و نافرجام خواهد ماند.

وقتی که صحبت از نیروی انسانی است، باید توجه کنیم که نصف جمعیت کشور و نیمی از نیروی انسانی، بانوان کشورند. اگر بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند تا بتوانند با اتکا به نظر والای اسلام، از حقوق خود به طور کامل دفاع کنند و هم کل افراد جامعه و مردان در کشور اسلامی باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زنان در عرصه‌های گوناگون زندگی، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانواده چیست.

تعریف خانواده


تعریف خانواده در طول زمان با تغییراتی همراه بوده است. برخی خانواده را گروهی از افراد می‌دانند که از راه خون، زناشویی و یا فرزندپروری با یکدیگر ارتباط می‌یابند و طی یک دوره‌ی زمانی نامشخص، با هم زندگی می‌کنند.(۲)

آنتونی گیدنز خانواده را گروهی از افراد می‌داند که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته و اعضای بزرگسال آن مسئولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند. پیوندهای خویشاوندی ارتباطات میان افراد است که یا از طریق ازدواج برقرار شده، یا از طریق تبار است که خویشاوندان خونی را با یکدیگر مرتبط می‌سازد.(۳)

خانواده در اسلام


خانواده اساس اجتماع است و در فرهنگ اسلامی احترام و منزلت بسیاری دارد. این واحد، حاصل پیوند طبیعی ازدواج میان دو ناهمجنس است. در اسلام، ازدواج پیوندی الهی و بهترین نهاد سازنده‌ی اجتماع محسوب می‌شود. لذا در آموزه‌های دینی تصریح شده است که «از نشانه‏هاى او اینکه از خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرام گیرید و میانتان دوستى و مهربانی نهاد.»(۴) «در اسلام هیچ بنیانی در نزد خداوند، دوست داشتنی‌تر از ازدواج نیست.»(۵) خانواده طبیعی‌ترین واحد تولیدمثل و فراگیرترین واحد اجتماعی است که نیروی انسانی جامعه را فراهم می‌آورد. بنابراین سلامت همه‌جانبه‌ی اعضا(به ویژه فرزندان) در سلامت اجتماعی تأثیر دارد. از نظر برخی انسان‌شناسان، خانواده واحدی است که افراد در آن با هم ارتباط عاطفی دارند، سرپناهی است که نگه‌دار آدمی است و هنگامی که افراد پراکنده‌اند، آنان را زیر بال و پر شبکه همبستگی و همیاری خود می‌گیرد.(۶)

خانواده‌ی سالم دارای کارکردهای فراوانی در رشد و ارتقای اعضا و پویایی جامعه است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

۱. کارکردهای جسمی و روانی


خانواده‌ی بهنجار بهترین الگو برای حفظ سلامت جسمانی افراد و رسیدن به شاخص‌های سلامت است. در آغاز، زن و مرد، با قرار دادن قوای شهوانی و عاطفی خود در مسیر قانونی روابط زناشویی، به سلامت جسمی و روانی می‌رسند. در مرحله‌ی بعد و با پیدا شدن فرزندان، والدین با نخستین واکنش‌های رضامندانه و آگاهانه در نوزادانشان، پاداش عاطفی و روانی بزرگی را از سوی آنان دریافت می‌کنند و خود نیز همواره از نظر روانی به آنان یاری می‌رسانند. تنها در خانواده است که هر انسان برای نخستین بار می‌تواند احساس ‌کند که دوست داشته می‌شود و این مسئله در رشد عاطفی و روانی هر کس سهمی به‌سزا دارد.(۷)

۲. کارکردهای جنسی


ارضای صحیح قوای جنسی در خانواده، علاوه بر اینکه زمینه‌ساز سلامت جسمی و روانی است، مانع از تهدید سلامت اجتماعی و موجب مصونیت اخلاقی جامعه می‌شود. در جامعه‌ای که این کارکرد خانواده به‌درستی انجام نشود، آمار خشونت‌های جنسی، تجاوز و… فراوان‌تر است.(۸)

۳. کارکرد تربیتی و جامعه‌پذیری


خانواده نخستین مکان برای یادگیری آغازین دانش‌هاست. نخستین دانش‌ها مانند سنگ‌نوشته‌هایی هستند که همواره پایدارند. خانواده از نظر بسیاری از پژوهشگران انتقال‌دهنده‌ی اصلی دانش، ارزش‌ها، نگرش‌ها، نقش‌ها و عادا‌ت یک نسل است. دختر و پسر پس از ازدواج، نخستین اختلاف سلیقه‌های جدی را در روابط زناشویی تجربه می‌کنند. در همین مواقع تحمل، مدارا و بردباری را نیز‌ می‌آموزند و در صورت مدیریت درست عواطف خویش، از همین مسیر کامل‌تر می‌شوند. فرزندان نیز مسیر جامعه‌پذیری‌شان را از خانواده آغاز می‌کنند. خانواده، با آموزش‌های غیررسمی خود، می‌تواند دانسته‌های مذهبی، رفتار مذهبی، اصول اخلاقی و شکل‌دهی به روابط اجتماعی را به فرزندان خود بیاموزد.(۹)

در خانواده، سه دسته انسان اصلاح می‌شوند؛ یکی مردها، که پدران این خانواده‌اند؛ یکی زن‌ها، که مادران خانواده هستند و دیگری فرزندان که نسل بعدی این جامعه هستند. اگر خانواده در جامعه‌ای نباشد، همه‌ی تربیت‌های بشری و همه‌ی نیازهای روحی انسان‌ها ناکام خواهد ماند، زیرا طبیعت و ساخت بشری به‌گونه‌ای است که جز در محیط خانواده و در آغوش پدر و مادر، آن تربیت سالم و بی‌عیب و عقده و آن بالندگی لازم روحی پیدا نخواهد شد.(۱۰)

۴. کارکرد انسان‌سازی


یکی از مهم‌ترین علل تأکید اسلام بر تشکیل خانواده، بعد انسان‌سازی این امر مهم است. محیط خانواده مکتب بسیار ارزنده و سازنده‌ای است، به‌طوری‌که منشأ بسیاری از صفات خداپسندانه است. در صورتی که انسان متوجه این امر باشد و از فرصت استفاده کند، می‌تواند هم خودسازی کند و هم دیگران را تربیت نماید.(۱۱)

. ۵ کارکرد پایه‌گذاری اجتماع و حفظ آن


در کنار این‌ها، باید یادآور شد که خانواده، مناسب‌ترین گزینه برای پایه‌گذاری بنیان اجتماع است. هسته‌های اولیه‌ی اجتماع، چنانچه در محملی غیر از خانواده پایه‌گذاری شود، هسته‌هایی سست و لرزان خواهند بود. از طرف دیگر، خانواده در حفظ و گسترش قدرت ملی نقش مؤثری ایفا می‌کند و تباهی خانواده‌ها انحطاط ملت را به دنبال می‌آورد.(۱۲)

مؤلفه‌های خانواده‌ی نمونه و موفق


در اسلام، برای تشکیل خانواده استانداردهایی معرفی شده است. هرقدر ارکان تشکیل‌دهنده‌ی خانواده با آن استانداردها منطبق باشند، به همان مقدار از شایستگی و برتری برخوردار خواهند بود. با توجه به آیات متعدد قرآن کریم از جمله آیه‌ی ۲۱ سوره‌ی روم، می‌توان سه مورد از مهم‌ترین مؤلفه‌های موفقیت و نشاط خانواده را برشمرد:

محل آرامش: خانواده‌ای موفق است که محل آرامش برای افراد خانه باشد. اسلام خانواده را مظهر انس، الفت و آرامش مرد و زن می‌داند که هر کدام با توجه به حدود وظایف خویش، نقش خاصی را در جهت اعتلای خانواده دارند. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. محیط امنی است که در آن چه فرزندان و چه خود پدر و مادر می‌توانند روح و فکر و ذهن خود را در این محیط امن و قابل اعتماد سالم نگه دارند و رشد بدهند. وقتی خانواده سست شد، نسل‌هایی که پشت سر هم می‌آیند، بی‌حفاظ‌اند. انسان برای تربیت و هدایت و تعالی و کمال است و این جز در محیط امن خانواده محقق نمی‌شود.(۱۳)

مودّت: ویژگی دیگری که می‌توان برای خانواده‌ی نمونه و موفق برشمرد مودّت بین اعضای خانواده است. منظور از مودّت، دوست داشتن همراه با خیرخواهی است. «کلمه‌ی مودّت تقریباً به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتیجه نسبت مودّت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع آن خشوعى را گویند که در مقام عمل اثرش هویدا شود…»(۱۴)

رحمت: عنصر بسیار مؤثر و سازنده در اعتلای خانواده، مهربانی و رحمت بین اعضای خانواده است. «رحمت، به معناى نوعى تأثیر نفسانى است که از مشاهده‌ی محرومیت محرومى که کمالى را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید مى‌آید و صاحب‌دل را وادار مى‌کند به اینکه در مقام برآید و او را از محرومیت نجات دهد و نقصش را رفع کند. یکى از روشن‌ترین جلوه‌گاه‌ها و موارد خودنمایى مودّت و رحمت، جامعه‌ی کوچک خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودّت ملازم یکدیگرند و این دو با هم و مخصوصاً زن، فرزندان کوچک‌تر را رحم مى‌کنند، چون در آن‌ها ضعف و عجز مشاهده مى‌کنند و مى‌بینند که طفل صغیرشان نمى‌تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تأمین کند، لذا آن محبت و مودّت وادارشان مى‌کند به اینکه در حفظ، حراست و تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بکوشند و اگر این رحمت نبود، نسل به کلى منقطع مى‌شد و هرگز نوع بشر دوام نمى‌یافت.»(۱۵)

بنا بر آنچه گفته شد، درمی‌یابیم که از طریق روابطی که درون خانواده وجود دارد و در نتیجه‌ی حقوق و تکالیف آنان می‌توان معیارهای «الگو» بودن و «نمونه» بودن یک خانواده را به دست آورد. خانواده‌ای «الگو» و «نمونه» است که در آن حقوق همه‌ی اعضای آن استیفا شده و تکالیف آنان نیز انجام داده شده باشد؛ اما در بین اعضای خانواده، زنان به‌واسطه‌ی نقش‌های کلیدی و ویژگی‌های خاص زنانه‌شان، از جایگاه ریشه‌ای و تأثیرگذاری در خانواده برخوردارند؛ ویژگی‌هایی چون: قوای معنوی و تأثیرگذاری، عفت، حیا، صبر و… بر پایه‌ی‌ این ویژگی‌ها، به بررسی نقش‌هایی که زن مسلمان می‌تواند در کانون خانواده ایفا نماید، می‌پردازیم.

زن در بُعد خانوادگی، دارای نقش‌ها و کارکردهای گوناگونی است. یک خانواده‌ی کامل از سه رکن پدر، مادر و فرزند تشکیل یافته است. بنابراین زن در خانواده می‌تواند دارای این چهار نقش باشد: نقش دختری، نقش خواهری، نقش همسری و نقش مادری.

خانواده‌ای «الگو» و «نمونه» است که در آن حقوق همه‌ی اعضای آن استیفا شده و تکالیف آنان نیز انجام داده شده باشد. اما در بین اعضای خانواده، زنان به‌واسطه‌ی نقش‌های کلیدی و ویژگی‌های خاص زنانه‌شان، از جایگاه ریشه‌ای و تأثیرگذاری در خانواده برخوردارند؛ ویژگی‌هایی چون: قوای معنوی و تأثیرگذاری، عفت، حیا، صبر و….

زن در نقش دختری


بررسی متون روایی نیز بیانگر ارزشمندی دختران از دیدگاه اسلام است. همچنان‌که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «از میمنت و خوش‌قدمی یک زن این است که اولین فرزندش دختر باشد»(۱۶) و نیز آمده است: «دختران، بهترین فرزندان شما هستند.»(۱۷)

در ساختار تربیتی اسلام، هویت‌بخشی به شخصیت دختر متفاوت با پسر است. در زمینه‌ی علاقه به مذهب، اخلاق و رعایت دستورات الهی، دختران موفق‌ترند. در واقع، تربیت مذهبی در دختران نافذتر است.(۱۸) بنابراین دختران از نظر امور عاطفی و تربیتی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند؛ چرا که عامل انتقال معنویات، خلقیات و روحیات به سبب آن‌هاست. بر همین اساس، پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «پدر و مادری که دختری داشته باشند، پس به او آداب بیاموزند و تربیت و ادب او را نیکو گردانند و نیز به او دانش بیاموزند و علم و دانش او را نیکو سازند و از نعمت‌هایی که خدا بر آنان فرو باریده به‌وفور در اختیار او قرار دهند، آن دختر مانع از آتش و عذاب الهی برای آنان خواهد شد.»(۱۹)

در کنار همه‌ی ویژگی‌های یک زن در جایگاه «دختری»، باید وظایفی که هر فردی، اعم از زن و مرد، نسبت به پدر و مادر خود دارد، نیز مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که این امر، در اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته و رعایت شأن و منزلت و حقوق والدین و ادای حق آن‌ها به انسان‌ها بسیار سفارش شده است.

زن در نقش خواهری


نقش خواهری دومین نقشی است که یک زن می‌تواند در چارچوب خانواده ایفا نماید. «خواهری»، همانند سایر نقش‌های خلقتی زن، جایگاه مشخص و تعریف‌شده‌ای دارد و به هیچ‌وجه قابل جایگزینی نیست. «خواهر بودن» نقش تعادل‌بخش، سرشار از معرفت، بخشش، رحمت، سربلندی و شایستگی است. نقشی روح‌بخش و لطیف با ظرافت‌ها و لطافت‌های خاص خود، که چون از جنس گرایش‌های سیرتی و معنوی است و از فطرت پاک انسانی سرچشمه می‌گیرد، زیباشناسانه و زیباپسندانه است. در تاریخ اسلام، نمونه‌های والا و ارزشمندی از نقش خواهری قابل توجه و بررسی است که در اینجا به ذکر چند مورد اکتفا می‌گردد.

یکی از بانوان نمونه‌ی قرآنی که در نقش خواهری بسیار تأثیرگذار بود، خواهر حضرت موسی(ع) است. وی یکی از افراد تأثیرگذار در زندگی این پیامبر بزرگوار بود و با درایت و زیرکی توانست نقشی سازنده در هدایت زندگی حضرت موسی(ع) به سمتی که خواست خداوند بود، ایفا کرد.(۲۰)

نمونه والای دیگری از «خواهری کردن»، در زندگی و شخصیت حضرت زینب(س) تجلی یافت. زینب(س) از ارکان مهم کاروان امام حسین(ع) در کربلا بود و در سرپرستی و اداره‌ی کاروانیان سهمی مهم به‌عهده داشت. او در تمام حرکت‌ها و صحنه‌های غم‌انگیز و با شکوهی که در این مسیر بروز کرد، حضور داشت و در تمام سختی‌ها، رنج‌ها و مصیبت‌ها خود را با برادرش حسین(ع) سهیم و شریک می‌دانست و برای او یاوری همراه، همدل و غمخوار بود.

زینب کبری(س) هم مانند مادرش فاطمه‌ی زهرا(س) وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و مبارزه با بی‌دینان به دوشش آمده است و در این راه باید از مال و شوهر و فرزند بگذرد؛ حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و شوهر و زندگی دست کشید و فرزندان خود را نیز برای مقابله با دشمنان اسلام به همراه برد و در همه‌جا، یاری مهربان و دلسوز برای برادرش(ولی زمانش) بود.

الگوی دیگری از «خواهری» را می‌توان در شخصیت حضرت معصومه(س) یافت. امام رضا(ع) خواهران زیادی داشت، ولی در میان همه‌ی آن‌ها، حضرت معصومه(س) با ابعادی متفاوت، سفری را در پیش گرفت که همان ویژگی سفر حضرت زینب(س) را دربرداشت. در آن روزگار، که ظلم و خفقان دستگاه بنی‌عباس در همه‌جا سایه افکنده بود، حضرت فاطمه معصومه(س) با تأسی به عمه‌ی بزرگوارش حضرت زینب(س) در مقابل تهدید و فشارهای حکومت علیه خاندان عصمت(ع)، علاوه بر فعالیت‌های علمی و روایی و بیان احادیثدرباره‌ی غدیرخم، ولایت و امامت، در حرکتی سیاسی‌اجتماعی همراه برادران خویش به عرصه‌ی مبارزه وارد شد و «هجرت» را به‌عنوان عامل اعتراض به وضعیت موجود برگزید.»(۲۱)

نمونه‌ی برجسته‌ی دیگری از نقش خواهری، که در تاریخ اسلام می‌درخشد، خواهر امام هادی(ع) است. «حکیمه خاتون» از جانب برادرشان مأموریت راهنمایی و تربیت «نرجس خاتون» مادر امام زمان(عج) را به عهده داشتند. وی تنها فردی از خاندان امام هادی(ع) بود که توفیق و شایستگی تعلیم دادن نرجس خاتون را داشت. شخصیتی که بتواند همسر امام و مادر عصاره‌ی خلقت شود و این نشانگر تبحر و توانایی این بانوی فرزانه در شناخت دین است. همچنین ایشان تنها زنی بود که در شب نیمه‌ی شعبان در کنار بستر حضرت نرگس حضور داشت و توفیق قابلگی امام زمان را داشت.(۲۲)

زن در نقش همسری


سومین نقشی که زن می‌تواند ایفا کند، نقش همسری است که در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد. در روایت‌های اسلامی «حسن تبعّل»(خوب شوهرداری کردن) در حد جهاد در راه خدا ارزشمند است.(۲۳) از سوی دیگر، به مردان درباره‌ی همسرداری بسیار سفارش شده است؛ از جمله آنکه: «هر کس دوست دارد خداوند را پاک دیدار کند، باید همسردار باشد.»(۲۴) در اینجا به برخی از مهم‌ترین شاخص‌های مثبت همسری در متون دینی اشاره خواهد شد:

الگوی دینی همسری آن است که همه‌ی کارکردهای مورد انتظار از زوجیت در آن دیده شود. در این الگو مهارت‌های ارتباطی اهمیت دارند. اساس ماهیت زوجیت، پیوند و ارتباط است. بنابراین هر آنچه ارتباط زن و شوهر را تعمیق کند در این الگو وجود دارد و هر آنچه به این ارتباط آسیب می‌رساند در آن دیده نمی‌شود. مهارت کلامی در این زمینه نقش مهمی دارد و گفت‌وگوهای زن و شوهر باید به غنی‌سازی فضای انس و الفت کمک کند. در این الگو، زن و شوهر لباس یکدیگرند. این استعار به عیب‌پوشی و کمک به یکدیگر در رفع نیازهای غریزی و جنسی بازمی‌گردد.(۲۵)

قدردانی، محبت و تمکین، سه اصل اخلاقی‌علمی مهم‌اند که در الگوی همسری، به‌ویژه از سوی زنان، در تحکیم رابطهی زوجیت مؤثرند. این سه اصل هم در سطح گفتار و هم در سطح کردار باید دیده شود تا تأثیری دوچندان داشته باشد. در کنار آگاهی از وظایف حقوقی، عملکرد نیکوی اخلاقی بهترین نوع رفتار همسری است.

قدردانی، محبت و تمکین، سه اصل اخلاقی‌علمی مهم‌اند که در الگوی همسری، به‌ویژه از سوی زنان، در تحکیم رابطه‌ی زوجیت مؤثرند. این سه اصل هم در سطح گفتار و هم در سطح کردار باید دیده شود تا تأثیری دوچندان داشته باشد. در کنار آگاهی از وظایف حقوقی، عملکرد نیکوی اخلاقی بهترین نوع رفتار همسری است. این مسئله موجب می‌شود که امور خانواده و زوجیت بیشتر بر مبنای توافق و رضایت دو طرف پیش رود تا مرزبندی‌های حقوقی. اصل حسن معاشرت و معاضدت، اصل عامی است که به حکم قرآن همه‌ی این رفتار را پوشش می‌دهد.(۲۶)

زن در نقش مادری


یکی از مهم‌ترین، سازنده‌ترین و ارزشمندترین نقش‌هایی که زن می‌تواند ایفا کند، نقش مادری است. در آموزه‌های دینی، مادری یک ارزش به‌شمار می‌آید که به دلیل ویژگی‌های زیستی و روانی، بر عهده‌ی زنان نهاده شده است. نقش مادری تنها در وضع حمل و شیر دادن خلاصه نمی‌شود، بلکه یک سلسله مسئولیت - های پرورشی و تربیتی بر عهده‌ی مادر گذاشته شده است که ثمره‌ی آن در هدایت کل جامعه‌ی بشری خود را نمایان می‌کند.

همان‌گونه که لقمه و غذا و شیر مادر در تربیت فرزند تأثیر مستقیم دارد، اندیشه و تربیت و رفتار مادر نیز در روح فرزند تأثیرات غیرقابل انکاری دارد که مسئولیت زنان را در این بُعد بسیار والا و بزرگ می‌نماید. به این سبب، برای زحمات مادر، پاداش‌های عظیمی همانند ثواب جهاد و شهادت قرار داده شده است.(۲۷) در حقیقت، مادر است که فرهنگ، معرفت، تمدن و ویژگی‌های اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسم، روح و اخلاق و رفتار خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین وظایفی که در داخل خانه و خانواده به عهده‌ی زنان است، مسئله‌ی تربیت فرزند است. زنانی که به خاطر فعالیت‌های خارج از خانواده، از آوردن فرزند خودداری می‌کنند، برخلاف طبیعت بشری و زنانه‌ی خود اقدام می‌کنند؛ خداوند به این راضی نیست. کسانی که فرزند و تربیت فرزند و شیر دادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ کردن فرزند را برای کارهایی که خیلی هم متوقف به وجود آن‌ها نیست، رها می - کنند؛ دچار اشتباه شده‌اند. بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده از مهر و محبت او پرورش پیدا کند. زنانی که فرزند خود را از چنین موهبت الهی محروم می‌کنند، اشتباه می‌کنند. هم به ضرر فرزندشان و هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کرده‌اند؛ اسلام این را اجازه نمی - دهد.(۲۸)

نتیجه‌گیری

بنابر آنچه گفته شد، خانواده‌ی نمونه و موفق، خانواده‌ای است که محل امن و آرامش برای اعضای بوده و مودت و رحمت بر آن حاکم باشد. لذا برای استحکام این ویژگی‌ها در خانواده باید بنای آن بر پایه‌های ایمانی و تربیت دینی استوار گردد و اخلاق کریمانه و مسئولیت‌پذیری بر خانواده حاکم شود. برای تحقق یک خانواده‌ی موفق و نمونه، همه‌ی اعضا باید به حقوق و تکالیف خود پایبند باشند. بنابراین، خانواده‌ای «الگو» و «نمونه» است که در آن حقوق همه‌ی اعضا استیفا شده و تکالیف آنان نیز انجام داده شده باشد. با بررسی نقش‌هایی که زنان در خانواده ایفا می‌کنند، می‌بینیم که دامنه‌ی تأثیرگذاری آن‌ها در کل روابط خانوادگی بسیار زیاد است و این امر در موفقیت و اعتلای خانواده بسیار مؤثر و سازنده است.

زن مسلمان در خانواده می‌تواند در چهار موقعیت و جایگاه مختلف، ایفای نقش کند و تأثیرگذار باشد. نقش - های دختری، خواهری، همسری و مادری. بنابراین ضروری است که زن مسلمان به جایگاه خود و نقش‌هایی که می‌تواند در حوزه‌ی روابط خانوادگی ایفا کند، آگاهی داشته باشد تا با علم به این موضوع بتواند در جهت سامان دادن به خانواده و روابط خانوادگی حاکم بر آن تأثیرگذار و سازنده باشد. همچنین نهادهای گوناگون اجتماعی، خصوصاً نهادهای آموزشی و فرهنگی، باید در جهت آگاهی دادن به زنان جامعه و تبیین اهمیت نقش زنان در خانواده عمل کنند.

در این راستا، رسانهها خصوصاً رسانههای دیداری چون سیما و سینما به واسطهی تأثیرگذاری بیشتری که بر مخاطب دارند، میتوانند نقش بسیاری در زمینه به تصویر کشیدن نقش زنان در خانواده و اهمیت آن در اعتلای خانواده داشته باشند. آموزشوپرورش نیز از طریق گنجاندن چنین مفاهیمی در مواد درسی، میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند، خصوصاً اگر از سالهای آغازین تحصیل این برنامه محقق شود که بهتدریج فرهنگ-سازی و درونی کردن آن صورت گیرد