خراسان: جوان ۳۶ ساله در دايره اجتماعي کلانتري سجاد مشهد افزود: از دانشگاه که فارغ التحصيل شدم به سربازي رفتم. پدر و مادرم آرزوهاي زيادي برايم در سر داشتند و حتي در دوران خدمت سربازي نيز امکانات شخصي بسيار خوبي برايم مهيا کردند تا کم و کسري نداشته باشم.

متاسفانه در شهرستان محل خدمتم با خانم جوانی آشنا شدم که مطلقه بود و ادعا می کرد چون شوهرش را دوست نداشته طلاق گرفته است. من به میترا علاقه مند شدم و با وجود مخالفت شدید خانواده ام تصمیم گرفتم ازدواج کنم.

پدر و مادرم می گفتند اجازه بده سربازی ات تمام شود و ما هم تحقیق درست و حسابی درباره این خانم و خانواده اش و از همه مهم تر علت طلاق او از همسر قبلی اش انجام بدهیم بعد اگر به نتیجه رسیدیم ازدواج کن. اما افسوس که من دلم را باخته بودم و حتی به عشق میترا به مرخصی هم نمی رفتم.

خانواده ام هم چنان با این امر مخالفت می کردند و من بدون توجه به نظر آن ها و به طور پنهانی میترا را به عقد خودم در آوردم و حتی زندگی مشترک خود را شروع کردیم.

پدر و مادرم وقتی از این موضوع باخبر شدند که من سربازی ام تمام شد و به مشهد بازگشتم. آن ها که در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بودند برای حفظ آبروی خود جشن مفصلی برایم گرفتند و هیچ یک از اقوام متوجه ماجرا نشدند.

مدتی گذشت و فهمیدم که همسرم به تریاک اعتیاد دارد. چون دوستش داشتم خیلی سعی کردم از این گرفتاری نجاتش بدهم اما به مرور زمان وضعیت او بدتر شد و الان که ۱۲ سال از آن موقع می گذرد به شیشه و کریستال آلوده شده است و روزی تقریبا ۲۰ هزار تومان خرج مواد مخدرش است. از همه این ها دردآورتر این که میترا، دختر ۹ ساله ام و برادر جوانم را نیز به موادمخدر آلوده کرده است.

همسرم برای جور کردن مواد لعنتی اش تقریبا از خانه تمام اقوام دست به سرقت زده است و چهره واقعی اش برای همه نمایان شده. به خدا خجالت می کشم بگویم او همسرم است و دوست ندارم به صورتش نگاه کنم.

امروز هم خبر دستگيري او را به اتهام رابطه نامشروع برايم آورده اند. اين است عاقبت شوم يک اشتباه و تاوان سنگيني که بايد براي آن بپردازم.