سه دلیل پیچیدگی قیام مردم بحرین

سرویس بین الملل افکار نیوز - سی ان ان در گزارشی به بررسی تحولات بحرین پرداخت.

این خبرگزاری اذعان کرد: سازمان های حقوق بشری گزارش های تاسف باری از خشونتها در بحرین و سرکوب های برنامه ریزی شده حکومتی علیه نیروهای مخالف حکومت آل خلیفه منتشر می نمایند.

اما با وجود همه این خشونت ها و سرکوب ها که از طرف حکومت بر مردم مظلوم و آزادی خواه بحرین اعمال می شود، قدرت های بزرگ به دلیل محاسبات سیاسی و منافع خود در منطقه توجه چندانی به موضوع بحرین نشان نمی دهند.

به گزارش سرویس بین الملل افکار نیوز، سی ان ان نوشت: موضوع بحرین دست کم از سه پیچیدگی خاص برخوردار است. یکم، یکی از پایگاههای بزرگ نیروی دریایی امریکا در بحرین مستقر است و حکومت آل خلیفه سال ها از متحدان مورد اعتماد امریکا به شمار می آید. هرچند حاکمان بحرین نتوانستند از این فرصت برای ایجاد فضای باز سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی در کشور خود بهره ببرند.

طبق قانون اساسی بحرین پادشاه مسئولیت عزل و نصب همه اعضای مجلس اعیان را بر عهده دارد در حالی که اعضای مجلس عوام از طریق انتخابات برگزیده می شوند. اما این سیستم حکومتی نتوانسته منجر به حضور برابر اکثریت شیعه یا توزیع برابر ثروت در جامعه شود. در حقیقت بحرین از معدود کشورهاییست که نظام حکومتی هنوز به صورت موروثی است.

در غیاب یک دولت قانونی قدرتمند، سرکوب و خشونت نظام مند به عنوان راهی میان بر برای حفظ رژیم حاکم می باشد. از این رو ناآرامی های اخیر در این کشور با واکنش موثر ایالات متحده و اتحادیه اروپا مواجه نشده است در حالی که همین دولت ها در رابطه با لیبی موضعی کاملا متفاوت اتخاذ کرده اند.
عامل استراتژیک دوم دخالت عربستان سعودی می باشد. پس از یمن بحرین دومین کشوری است که عربستان در آن برای حمایت از متحدان دیرینه خود دست به مداخله نظامی زده است.
در بحرین نیروهای اعزامی عربستان سعودی دست به سرکوب معترضین می زنند که برای آن دلایل مختلفی را می توان عنوان نمود: از نظر عربستان سعودی وجود حکومتی شیعی در بحرین می تواند متحدی بالقوه برای ایران به شمار آید و نیز سقوط حکومت موروثی آل خلیفه در منطقه خلیج فارس می تواند سرآغاز جنبش های بیشتر برای سرنگونی چنین حکومت های غیر دموکراتیکی باشد.
بدبینی عربستان نسبت به اقدامات ایران سومین فاکتور استراتژیک را مطرح می سازد. تقریبا همه اعتراضات عمده شیعیان در عربستان سعودی و بحرین چه در زمان حکومت شاهنشاهی در ایران و چه پس از انقلاب به نحوی به ایران نسبت داده شده است هر چند مدارک مستدلی ارائه نشده است.
درست است که ایران توجه زیادی به اتفاقات بحرین نشان می دهد و نفوذ فرهنگی و سیاسی گسترده ای در کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد اما در بحرین همانند دیگر جنبش هایی که در کشورهای عربی رخ داده است اعتراضات کنونی را نمی توان به جنبش ها فرقه ای نسبت داد بلکه این حرکت ها عموماً در اعتراض به پاسخ گویی دولت ها، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.
با توجه به باور آمریکا به نفوذ ایران در کشورهای منطقه عجیب است که واشنگتن هیچ اقدامی برای ایجاد کانالهای ارتباطی با تهران برای مذاکره در مورد حل بحرانهای منطقه انجام نداده است.
اگر واقعا ایران در منطقه یک ابرقدرت به شمار می آید آیا می توان آن را کنار گذاشت؟ اگر ایران از چنین نفوذ ایدئولوژیک در میان عربها و کشورهای اسلامی برخوردار است آیا به نفع همه طرفهای درگیر نخواهد بود که با در نظر گرفتن محوریت ایران مناسبات امنیتی جدیدی را در منطقه برقرار سازند؟
آیا اصلا نادیده گرفتن نقش ایران در تحولات منطقه ممکن است؟ آیا زمان کنار گذاردن خصومتها نرسیده است؟ آیا خواهان صلح و آرامش در خاورمیانه نیستیم؟ آیا خواسته حقیقی این جوامع معترض صلح و امنیت حقیقی نیست؟
توجه به این سوالات کلیدی همراه با درکی واقع گرایانه از اوضاع سیاسی منطقه ای باعث ایجاد دیپلماسی بهتری خواهد شد که هم به نفع بحرین و هم دیگر کشورهای منطقه می باشد. برای رسیدن به چنین هدفی نیازمند باز شدن مشتهای گره شده خواهیم بود.