به گزارش افکارنیوز، لودیوین باتینی(مورخ)، امانوئل بوردو(منتقد سینما)، فرانسوا کرسه(مورخ و نویسنده)، سدریک دوران(اقتصاددان)، اریک هازان(ناشر) رازمیگ کوشیان(جامعه‌شناس)، تییری لابیکا(مورخ)، مروان محمد(جامعه شناس)، اولیویه نوو(مورخ هنر) ویلی پلتیه(جامعه‌شناس)، اوژنی رنزی(منتقد سینما)، گییوم سیبرتن بلان(فیلسوف)، ژولین تری(مورخ)، رمی تولوز(ناشر) و انزو تراورسو(مورخ) با انتشار یک متن مشترک خاطر نشان کردند: ما بهت و اندوه ناشی از سوء قصد علیه امضای مجله شارلی ابدو را می‌فهمیم اما در قبال صدور فرمان سوءاستفاده از این قتل‌ها سرگیجه گرفته‌ایم. ما احساس همدردی می‌کنیم اما آتش‌نشانان آتش‌افروزی این تظاهرات را مصادره کردند که برای اعاده حیثیت خود با استفاده از جنازه‌های قربانیان، از هیچ وقاحتی فروگذار نیستند. مانوئل والس، فرانسوآ اولاند، نیکولا سارکوزی، بریس هورتفو، ژان - فرانسوا کوپه، آنگلا مرکل، دیوید کامرون، ژان - کلود یونکر، ویکتور اوربان، بنیامین نتانیاهو، آویگدور لیبرمن، نفتالی‌بنت، فرستادگان اردوغان و… همه صف دورویان فرومایه را تشکیل می‌دهند.

در این یادداشت که توسط لوموند منتشر شده خاطر نشان گردیده است: این مضحکه زشت مشکل می‌تواند هزاران کشته غزه را به فراموشی بسپارد، غزه‌ای که آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل حتی در فکر پرتاب بمب اتمی بود هنگامی که نفتالی بنت با بادی در غبغب می‌گفت که عرب‌ها را کشته است؛ یک میلیون قربانی که محاصره اقتصادی در عراق به بار آورده است، از یادها بزداید. کسانی که در صف نخست تظاهرات پاریس دیده شدند، در نقاط دیگری دستور کشت و کشتار مشابهی داده‌اند.

والس(نخست‌وزیر‌فرانسه) با سر دادن فریاد در مورد «آزادی» و «روامداری» اعلام کرد که «همه می‌توانند در تظاهرات شرکت کنند». همان فردی که تظاهرات علیه کشتار فلسطینیان را ممنوع کرده و با گاز اشک‌آور کارکنان اعتصابی راه‌آهن را پراکنده می‌کند و دانش‌آموزان پشتیبان خارجیان اخراجی بدون پروانه اقامت را در هم می‌کوبد، به ما درس آزادی بیان می‌دهد.

نویسندگان این بیانیه تصریح می‌کنند: ما در این اتحاد مقدس(!) شرکت شانتاژ نخواهیم کرد. در گذشته دیده‌ایم که این‌گونه اتحادها چه قصابی‌هایی می‌توانند به بار آورند. فعلا، شانتاژ به ایجاد اتحاد مقدس کمک می‌کند تا خشم اجتماعی و طغیان علیه سیاست چندین ساله دولت‌ها را خنثی کنند. والس به ما تلقین می‌کند که «همه ما شارلی هستیم» و «همه ما مامور پلیس هستیم». نه، ما شارلی نیستیم. اگر چه ما از مرگ گرافیست‌ها و روزنامه‌نگاران شارلی غمگین هستیم، ما نمی‌توانیم مشغله ذهنی‌ای را که در این مجله علیه مسلمانان ریشه کرده و آنها را به تروریسم، به «ابله‌ها»، به مساعده‌گیرها تشبیه می‌کرد، به حساب خود بنویسیم. ما پلیس نیستیم.

مرگ سه مامور پلیس رویدادی غم‌انگیز است. اما، این حادثه ما را به سر دادن سرود نهاد پلیس وانخواهد داشت. کنترل‌های بر پایه‌ چهره افراد، دستگیری جمعی خارجیان بدون جواز اقامت، تحقیر روزمره، کتک‌کاری گاهی مرگ‌بار در کلانتری‌ها، استفاده از فلاش‌بال‌ها که معلول می‌کند، پرتاب نارنجک‌های تهاجمی که می‌کشد، ما را برای همیشه از این کار منع می‌کند. در کشوری که ثروت‌های بی‌شرمانه با فقر کمرشکن در هم آمیخته، بی‌آنکه قادر باشیم به طور جمعی ابراز انزجار کنیم. ما همچنین شمع‌هایی برای شش بی‌مسکن(کارتون خواب) که در هفته کریسمس ۲۰۱۴ در فرانسه درگذشتند، روشن خواهیم کرد.

لوموند در یادداشت دیگری خاطر نشان کرد: آیا ما مسئول مرگهای ژانویه جاری هستیم؟ در این صورت، در مورد روشنفکران و روزنامههایی که از مداخله نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۳ در عراق که موجب مرگ دهها هزار نفر شد، حمایت کردند، چه بایدگفت؟ آیا بین سیاست کشورهای غربی و رشد گروههای افراطی و متعصب (فناتیک) ارتباطی وجود دارد؟ یک واقعیت ساده را یادآوری کنیم. در سال ۲۰۰۳، هنگام تهاجم آمریکا به عراق، در این کشور خبری از القاعده نبود و این جریان در همه جا در حال عقبنشینی بود؛ القاعده در هیچ کشوری، پایگاه زمینی نداشت. بیست سال پس از آغاز جنگ علیه تروریسم، سازمان داعش، سرزمین گستردهای را در عراق و سوریه در دست دارد.