با این وضعیت نمی دانم چه اصراری در كار است كه بگوئیم وضع كسب و كاسبی خوب است و آنهائی كه غیر از این می گویند، فرافكنند و سیاه نما. نمی دانم این برزگواران كه خلاف واقع گویی و دروغگویی وصلة ناچسبی بر آنان است، چرا این واقعیت های جامعه را آن طور كه هست نمی یابند، كه اگر یافته بودند حتماٌ درصدد چاره جویی بر می آمدند كه سرو سامان دادن اقتصاد كشور با در آمد نفتی غیر قابل مقایسه با گذشته دور از انتظار نیست
سردار سید علی صنیع خانی در " آینده " نوشت:

اوائل هفته گذشته بود. هنگام گذر از سر کوچه کاغذی و نوشته ای بر شیشه مغازه خواربار فروش محله نظرم را به خود جلب کرد و در پی چرایی آن بودم. تا اینکه دو روز بعد آقا رسول را بیرون مغازه دیدم. پس از سلام و احوالپرسی دلیل فروش اجناس با ۱۵ % تخفیف را سئوال کردم. گفت: دیگر نمی چرخد، صاحب ملک درخواست دویست هزار تومان اجاره بیشتر نموده و برق مغازه هم از نود هزار تومان به چهارصد هزار تومان افزایش یافته و فروش هم کم شده است. رسول پُر کاری که سحرخیز بود و برای تهیه میوه از میدان و باز نمودن مغازه قبل از ساعت ۶ صبح می‌رفت و چراغ مغازه‌اش تا ساعت ۱۲ شب به وسیله او و دو فرزندش که بعد از ظهر ها به او کمک می کردند، روشن بود، از پا افتاده بود؛ این بار نه از شدت کار که از سر و ته جفت نشدن کسب و کارش. البته او تنها وقتی سال گذشته قبل از اجرای هدفمند کردن یارانه ها از حاج سیف اله ماست بند و خواربار فروش محل پدری در نازی آباد که سابقه ای حدود ۵۰ ساله داشت از وضع کسب و کارش سئوال کردم؟ گفت: قبلاً در این راسته چهار نفر بودیم و امورات همه ما می گذشت حالا من تنها هستم، چرخ مغازه نمی چرخد.

شاید علت این استقامت و دوام او این باشد که مالک مغازه است و فارغ از پرداخت اجاره و اینکه بچه هایش از آب و گل به در آمده و دستشان به دهانشان می رسد و برای او مغازه سرگرمی. البته از این دو، قیاس کلی نمودن اشتباه است و این را می دانم. ولیکن اگر می خواستم فقط وضع کاسبهای خانی آباد نو را به تصویر بکشم، بحر طویلی می شد که از حوصله خارج است؛ این دو نمونه بارزترین بودند و بری از وصله هایی همچون کم کاری و کم تجربگی و بی بهره بودن از تقدیر معاش و…

با این وضعیت نمی دانم چه اصراری در کار است که بگوئیم وضع کسب و کاسبی خوب است و آنهائی که غیر از این می گویند، فرافکنند و سیاه نما. نمی دانم این برزگواران که خلاف واقع گویی و دروغگویی وصلة ناچسبی بر آنان است، چرا این واقعیت های جامعه را آن طور که هست نمی یابند، که اگر یافته بودند حتماٌ درصدد چاره جویی بر می آمدند که سرو سامان دادن اقتصاد کشور با در آمد نفتی غیر قابل مقایسه با گذشته دور از انتظار نیست. ممکن است بگوئیم حضوری و تماسی رو در روی با مردم و مشکلاتشان ندارند و نباید این انتظار را هم داشته باشیم. ولیکن از عیون انتظار است که واقعیتها را آن طور که باید و شاید منتقل نمایند. شبکه خبرگیری و نظارت شخصی لازمه هدایت سالم جامعه است که قطعاً ایجاد گردیده که خواست مولایمان علی(ع) از والیان است که:

«الا ای مالک، هرکز از جریان امور کشور و طرز سلوک حکّام با رعیّت لحظه ای غافل مباش، به جزئیات امور شخصاً رسیدگی کن و گزارشات کشور را تا آخرین کلمه با کمال دقت بشنو، مقتضی است به منظور انجام این مسئولیت بزرگ بر عمّال خویش گروهی بازرسان مخفی بگماری تا پنهانی تو را از چگونگی مملکت مستحضر دارند. بازرسان باید رفتار حاکم را در حوزة ماموریت او بامنتهای احتیاط مراقبت کنند و کوچکترین خلاف را بی درنگ به مرکز حکومت مصر گزارش دهند.

این عمل چنان فرمانداران تو را در ایفای تکالیف محتاط و دقیق خواهد کرد که از بیم بازرسان پنهان در غیاب و حضور بر هیچ حرکت مخالف اقدام ننمایند. به رعیّت ظلم نکنند و در رسیدگی به مظالم و شکایات قوم خونسردی و تعلّل روا ندارند. در آن موقع که بازرسان بر خیانت حاکمی شهادت دادند، اجازه داری که آن دون فطرتِ پست را در کمال مذلّت و خجلت به سوی خود فرا خوانی، آنچه را که از دیگران ربوده، تا آخرین دینار، از او بازگیری و بدان شکنجه و عذاب که قرآن دستور داده کیفرش دهی، او را برای همیشه از خدمات دولتی محروم سازی و داغ ننگین خیانت را آنچنان بر پیشانیش بگذاری که تا قیامت به هیچ وسیله سترده نشود و آن اندازه در فصیحت و رسوائی اش اصرار نمائی تا جهان باقی است سرافکنده و شرمسار بماند، تا همه او را بشناسند و از سرگذشت او درس عبرت خوانند و در نتیجه از حدود و حّق و حقیقت منصرف نشوند.»

و بلا فاصله به وضع مال و معیشتی مردم پرداخته و می فرمایند:

«الا ای پسر حارث، در امور مالیه کشور نیک بیندیش و متصدیان خراج را سخت مراقب باش. دارائی روح مملکت است، و سازمان معیشت و حیات جامعه بر ثروت آن گردش می کند، بنابراین اگر اوضاع مالی قوم آشفته باشد، انتظام مصر را توقع مداری.»

به نظر می رسد بازرسان یا وضع را آن طور که هست گزارش نمی دهند یا آنطور که باید و شاید نمی بینند. یا در دیدن و منتقل نمودن ناگزیر از رعایت ملاحظاتی هستند که اگر به درستی گزارش می شد وضع به گونه ای دیگر بود.

و البته همه آنهایی که وابسته و علاقه مند به این نظامند، وظیفه مندند به قدر توان و جایگاه و منزلت اجتماعیشان در انعکاس واقعیتها و پیگیری رفع معضلات در این نظارت همگانی موثر باشند. هرچند حقیر از شأن و جایگاه اجتماعی بالائی برخوردار نیستم. و لیکن بعنوان کمترین افراد وابستة به این نظام تاکنون خود را موظف دانسته ام در هر جایگاه و مسئولیتی که بوده ام، نامه هایی برای فرماندهان و مسئولان نظام بنویسم و البته بی تاثیر هم نبوده. برخی از نامه ها اثری آنی داشته و مشکل گشا و برخی نه. برای مثال به دو اقدام و دو نتیجه اشاره می کنم:


مورد اوّل: زمانی که در نیروی زمینی با عنوان جانشین معاونت فرهنگی انجام وظیفه می کردم روال براین بود: هر شب یکی از معاونت ها و یا جانشین آنها به عنوان افسر جانشین نیرو در ستاد حضور داشته باشند و من هم یکی از آنها. شام معمولاٌ یا خوراک کباب بود یا مرغ و … در شب اول با سئوال از سربازی که زحمت دفتر افسر جانشین را می کشید مطمئن شدم این غذای شب پادگان است. زیرا او گفت غذای ماهم همین است. تا اینکه یک شب هنگامی که برای ادای نماز مغرب و عشا از محل استقرار پایین آمدم، مشاهده کردم سربازی از معاونت بازرسی که در طبقه اول آن ساختمان بود ظرف غذایی در دست دارد که ظاهراً یا خوراک لوبیا بود یا آش، گمان کردم همراه شام امشب است، سئوال کردم شامتان چیست؟ گفت: همین! بعد از مراجعت غذا را آوردند با عرض تأسف دیدم غذای همیشگی است. دست به قلم شدم و به فرماندهی نیرو که در آن زمان سردار عزیز جعفری بودند، نوشتم چرا باید اینگونه باشد و چگونه قابل توجیه است؟!! و نوشتم هر ۴۰ روز یا ۶۰ روز یک بار خوردن غذای سرباز مشکلی برای سرداران ایجاد نمی کند و نخوردن یک شب غذا هم!! ولیکن هم غذا شدن ضمن اثر سازنده برای سربازان، باعثمی شود نقص تغذیه با تذکر مسئولان مرتفع و کیفیت بهتر شود.
خوشبختانه دستور صادر و این نقیصه مرتفع گردید.


مورد دوم را که در همان نامه متذکر شدم این بود که:

باب میل نبودن غذای پادگان برای مسئولین یا بدسلیقگی فرمانده پشتیبانی قرارگاه باعثشده بود دو نوع غذا با دو کیفیت و نوع متفاوت در دو سالن کنار هم برای پاسداران طبخ و توزیع گردد: یکی همان غذای همیشگی و یکی غذای ویژه با کیفیتی مناسب با تبدیل به احسن کردن مواد اولیه و تامین مابه التفاوت توسط افراد و سوبسید قرارگاه که از فروش ضایعات حاصل می شد. کل تعداد غذای ویژه حداکثر برای ۳۵۰ نفر بود که از این مقدار حدود ۱۵۰ غذا برای مسئولین اختصاص یافته بود که در محل کارشان صرف می کردند. علاقه مندان به خوردن غذای ویژه ناگزیر از تحمل صف انتظار از ساعت ۳۰/۱ تا ساعت ۲ بودند.

این موضوع را درهمان نامه به فرماندهی متذکر شدم و گفتم راه انداختن بوی کباب و جوجه کباب در محیط پادگان روی افرادی که نصیبی غیر از بوی کباب ندارند چگونه است؟ و نوشتم این کار هم غیر فرهنگی است و هم منافی سیرة علوی. تازمانی که در نیروی زمینی بودم آن رویه ادامه داشت. علت آنست که من تاحصول نتیجه پیگیری نکردم یا برای اصلاح آمرین و ناهیانی غیر از من را هم طالب بود تا منجر به نتیجه گردد.

رهبر انقلاب بحثمستوفائی در مورد امر به معروف و نهی از منکر داشتند و سپس فرمودند: " امر به معروف و نهی از منکر حوزه های گوناگونی دارد که مهمترینش حوزه مسئولان است، یعنی شما باید ما را امر به معروف و از منکر نهی کنید. مردم باید از مسئولان، کار خوب را بخواهند، آن هم نه بصورت خواهش و بلکه باید از آنها بخواهند. این مهمترین حوزه است ".
حضرت علی(ع) فرمودند:((اگر امر به معروف و نهی از منکر، در جامعه ترک شود راهی جز پذیرفتن ظلم ظالمان و تسلطّ اشرار در کار نیست و آنگاه است که دعای مردم در آن زمان مستجاب نمی گردد. نامه ۴۷ نهج البلاغه))

سه توصیه از برادری کوچک به همه بزرگواران:

۱. همه ما وظیفه داریم به قدر توسعه جایگاه و منزلت اجتماعی خود آنچه را که می بینیم و نباید ببینیم را به هر طریق ممکن به آنانی که در تغییر و اصلاح نقشی دارند برسانیم که کُلُکُم راعٍ و کُلُکُم مسئول عن رعیته که این نظام متعلق به همه ماست و تنها آنهایی که مسئولیتی دارند مورد مواخذه واقع نخواهند شد.

۲. عیون و آنهایی که مسئولیت نظارت و انعکاس واقعیتها را عهده دارند نیز وظیفه خود را آنگونه که از آنها انتظار است به انجام برسانند. دیدن دست دشمن و گزارش کردن و پی گیری خنثی نمودن آن واجب است. و لیکن دیدن دست دشمن از لباس خودی کار سازتر است که تجربه کردیم دشمنان ما هیچ گاه نتوانسته اند رو در روی ما بایستند و پیروز میدان باشند.

۳. به خدای لاشریک اقشار مختلف مردم در امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با مشکلات کمرشکنی مواجه هستند و تا دیر نشده باید فکری و اقدامی صورت گیرد همه مشکلات از طرف دشمن خارجی نیست که او هم البته می خواهد از این طریق ما را درگیر کند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال