به گزارش افکارنیوز، بالاخره پس از ۱۰ سال مذاکره بر سر برنامه هستهای ایران، توافق مقدماتی میان تهران و کشورهای ۱ + ۵ حاصل شده که خشم اسرائیل را برانگیخته است.
«عبدالباری عطوان» تحلیلگر و کارشناس مطرح جهان عرب با انتشار مقالهای در پایگاه خبری «رأی الیوم»، به بررسی توافق هستهای ایران با کشورهای ۵ + ۱ پرداخت و نوشت: «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل وقاحت را از حد گذارنده است. البته اینکه این وقاحت به حدی برسد که بر توافقی اعتراض کند که ۶ کشور با ایران بدان دست یافتهاند و اینکه از آنها بخواهد که این توافق صریحا و بیپرده اسرائیل را به رسمیت بشناسد، مسئلهای است که عقل آن را نمیپذیرد و با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
نتانیاهو به چه حقی از ایران میخواهد که رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد؟
عطوان افزود: نتانیاهو کیست که این شرط را مطرح و آن را بر این کشورها تحمیل کند؟ نتانیاهو به چه حقی از ایران میخواهد که این رژیم را به رسمیت بشناسد؟ اگر هیچ کس به این درخواست توجه نکند، چه کاری میتواند انجام دهد؟ چرا همچنان از شدت درد مانند سگ زخمی پارس میکند؟
«ماری هارف» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پاسخ این غرور را داد و تأکید کرد که به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی ایران و گفتوگو با این کشور درباره برنامه هستهایش دو مسئله کاملا جداست. در واقع این پاسخ قاطع به منزله پیامی محکم به نتانیاهو بود که از او خواست تا ساکت شود و از پارس کردن دست بردارد؛ زیرا وی کسی را نمییابد که به سخنانش گوش دهد و دورهای که میتوانست شروط خود را بر کشورهای ابرقدرت دیکته کند، به سر آمد.
نتانیاهو بحران زده است و از نظر شخصی و سیاسی احساس شکست و افسردگی میکند؛ زیرا وی در طول سالهای گذشته بر ترساندن واشنگتن از برنامه هستهای ایران حساب باز کرده بود و اینکه آمریکا را سوق خواهد داد تا برای نابودی ایران گزینه نظامی را اجرا کند، ولی وی در حسابهای خود اشتباه کرد و این مسئله در دستیابی به توافق هستهای روشن شد؛ توافقی که هیچ ابزار غنیسازی را از میان نمی برد. همچنین این توافق الزامآور نیست و میتوان در هر لحظهای از زیر آن شانه خالی کرد.
علل نگرانی نتانیاهو از توافق هستهای ایران
اما نگرانی نخست وزیر رژیم صهیونیستی برخاسته از سه مسئله اصلی است:
نخست اینکه، درخواستهای بینالملل برای خلع سلاح هستهای اسرائیل افزایش یابد، این رژیم مجبور شود معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را گسترش دهد و راکتورهای هستهای این رژیم تحت نظارت بینالملل قرار گیرد.
دوم: تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای قدرتمند … که بتوان پس از برداشتن تحریمهای اقتصادی تحمیلی به آن تکیه کرد.
سوم: این توافق، کشورهای عربی و اسلامی مانند مصر، ترکیه و عربستان را سوق خواهد داد تا مانند ایران سازههای هستهای مسالمتآمیز را ایجاد کنند.
ایران که همچنان بیش از ۳۰ سال است که با وجود محاصره آمریکا باز هم موفق شده است برنامه هستهای خود را به پیش ببرد، زرادخانه نظامی قدرتمند بسازد، شروط خود را بر کشورهای ۵ + ۱ دیکته کند، تا واپسین دقایق پیش از پایان موعد زمانی توافق به این شروط پایبند باشد و مستقیما و غیر مستقیم بر ۵ کشور عربی مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و بحرین سلطه داشته باشد، پس از برداشتن محاصره وضعیت این کشور چگونه خواهد بود؟
این در حالی است که نتانیاهو و برخی از سران عرب در قبال بر هم خوردن موازنه قدرت و نقشه منطقه خاورمیانه احساس نگرانی میکنند و نخستین گامی که در این زمینه میتوانند بردارند، کاهش فشار بر همپیمانان این کشور در سوریه و عراق و حمایت از آنها در لبنان، یمن و بحرین است.
کرامت بالای سران ایران، علت ایفای نقش جدید آنها در برابر آمریکا است
احتمالا ایران پس از این توافق هرگز به وضعیتی که در زمان شاه حاکم بود، بازنخواهد گشت؛ بدین معنا که بخواهد نقش ژاندارم آمریکا در منطقه را ایفا کند. البته این مسئله یک علت ساده بیشتر ندارد و آن اینکه سران کنونی ایران از کرامت ملی بالایی برخوردارند و چشماندازهای سیاسی، اقتصادی و نظامی مهمی دارند که نمیتوانند نقش تابع را ایفا کنند بلکه در پی این هستند که حداقل در سطح منطقهای نقش متبوع را بازی کنند.
«باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا قصد دارد که این توافق از جمله بزرگترین دستاوردهای وی در سیاست خارجیاش باشد و شاید با این مسئله بتواند جایزه صلح نوبل او را نیز موجه جلوه دهد. این در حالی است که آمریکا از همپیمانان قدیمی خود دست کشیده است و با گرایش به سوی ایران آنها را تنها گذاشت. از این روی این کشورها[از همگرایی ایران و آمریکا] احساس نگرانی میکنند. تماسهای آمریکا با رهبران عربستان و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دعوت از آنها برای برگزاری کنفرانس کمپ دیوید برای اطمینان بخشی به آنها این مسئله را تفسیر کند.
نمیدانیم که آیا نتانیاهو به این کنفرانس دعوت میشود یا کنفرانس دوجانبهای برگزار خواهد شد، ولی آنچه میدانیم این است که اوباما به زودی کاخ سفید را در شرایطی ترک خواهد کرد که با چهرههای درهم اعراب و ناامیدی در میان آنها نسبت به آمریکا روبرو خواهد شد.
شاید توافق هستهای ایران، شکستی برای اعراب و نشانهای دیگر از افزایش نفوذ ایران باشد ولی اینکه نشانه بدیُمنی برای اسرائیل خواهد بود مسئلهای که یکی از مهمترین نکات مثبت این توافق است. اما نکته مثبت دیگر اینکه اگر در حال حاضر رهبران واقعی عرب وجود دارند، باید این توافق را به نقطه آغازی برای خیزش همهجانبه عربی تبدیل کنند و از زیرکی ایران در اینکه چگونه در مذاکره از همه برگههای خود استفاده کنند درس بگیرند.
مذاکره کنندگان ایرانی ۱۳ سال بر سر میز مذاکره با ۶ قدرت جهانی ایستادگی کردند و جنگندهها و ناوهای این کشورها ایران را نترساند. این در حالی است که[سادات] مذاکره کننده عرب دو هفته در کمپ دیوید و مذاکره فلسطینی ۴ ماه در اوسلو ایستادگی نکرد. یقینا تفاوت در همین جا نهفته است.
به هر حال، عربها باید یک بیداری واقعی علمی، نظامی، فرهنگی و سیاسی داشته باشند که سردمداران آن به معنای واقعی کلمه وابستگی را نپذیرند و بر خود تکیه کنند که متأسفانه در حال حاضر نشانههای از وجود چنین مردانی به چشم نمیخورد.
شناسه خبر:
۴۰۴۶۷۲
اعراب از ایران الگو بگیرند
یک تحلیلگر برجسته عرب با بررسی جنبههای تفاهم هستهای ایران در لوزان، تأکید کرد که این تفاهم برای اسرائیل بسیار بد خواهد بود و ایران در این مذاکرات توانست کشورهای ابرقدرت دنیا را تسلیم خواستههای خود کند.