به گزارشافکارنیوز، برانکو ایوانکوویچ که چهارشنبه شب از روی سکوهای ورزشگاه آزادی به تماشای بازی پرسپولیس و النصر نشست، امروز هم در اهواز نیست که روی نیمکت سرخپوشان بنشیند اما او رسماً سرمربی پرسپولیس است.
لیسانسیهای که از سوی بلاژویچ پروفسور خطاب شد و قبل از آن که چیرو واقعیت را دربارهاش بگوید و اعتراف کند پروفسور نبوده، از دستیار اولی سرمربی تیم ملی ایران به سرمربیگری دو تیم ملی امید و بزرگسالان کشورمان رسید، از هفته گذشته روی کاغذ سرمربی پرسپولیس شد اما پنجشنبه این هفته برای اولین بار روی نیمکت پرسپولیس مینشیند.
پرسپولیس قبل از این که با سپاهان بازی کند و این بازی خانگی در هفته بیست و ششم لیگ برتر چهاردهم نقطه شروع رسمی کار برانکو در لیگ برتر چهاردهم شود، یک بازی بدون برانکو با استقلال صنعتی خوزستان در اهواز دارد و بدون توجه به این بازی، میخواهیم بازگشت برانکو را بهانهای قرار بدهیم برای فلاشبک به گذشتههای نهچندان دور و بررسی روابط سرمربی فعلی پرسپولیس و سرمربی اسبق تیم ملی …
شاید بد نباشد با مرور گذشتههای نهچندان دور، تمامی دعواهای برانکو را یادآوری کنیم و تمامی پسران او را به یاد بیاوریم … خواندن این مطلب ضرری ندارد اما پیگیری این مطلب پیگرد قانونی دارد، به خصوص برای آنهایی که سرشان درد میکند برای تکذیب حقایق و به تصور این که مردم ما حافظه تاریخی ضعیفی دارند، منکر گذشته و اتفاقات قدیمی میشوند!
از این دسته دوستان توقع داریم از سر تقصیرات ما بگذرند و بیخیال پیگیری این مطلب شوند. اصلاً شما تصور کنید این نوشته «تحریف تاریخ» است، هر گونه تشابه اسمی اتفاقی است و شخصیتهایی که در این نوشته نامشان برده میشود، ما به ازای بیرونی ندارند!
تمام دعواهای برانکو
تا روزی که میروسلاو بلاژویچ در ایران بود، همه برانکو را به عنوان یک مربی آرام و بیصدا میشناختند. در واقع میروسلاو بلاژویچ یک برونگرای احساسی و افراطی بود و برعکس او، برانکو انسانی درونگرا بود که احساساتی نمیشد، به هم نمیریخت و آرامش خود را حفظ میکرد. هر قدر بلاژویچ به جنجال، هیاهو و سروصدا علاقه داشت، برانکو از تنش و درگیری بیزار بود و ترجیح میداد وارد هیچ دعوایی نشود.
شاید یکی از دلایلی که صفایی فراهانی تصمیم گرفت بعد از رفتن بلاژویچ، هدایت تیم ملی را به برانکو بسپارد، همین آرامش او بود. فوتبال ایران آن زمان بعد از تنشها و تشنجهایی که پیرامون چیرو به وجود آمد، به آرامش نیاز داشت و رئیس وقت فدراسیون فوتبال این آرامش را در وجود برانکو جستوجو میکرد.
برانکو زمان حضورش در ایران، دعوای خاصی نداشت و اگر مواردی هم بود، در حد اختلاف بود…
در این فلاشبک، از اختلاف با ایمان مبعلی، فرهاد مجیدی، رضا عنایتی و جواد کاظمیان که خودشان را قربانیان سلیقه برانکو میدانستند و همچنین اختلاف با مجید جلالی و چند مربی ایرانی دیگر که برانکو را از لحاظ فنی اصلاً قبول نداشتند و حتی فعلاً از دعوای منتقدان رسانه ای که برانکو را برای نیمکت ایران کوچک می دانستند، فاکتور میگیریم و فقط به چند مورد مهم اشاره میکنیم…
تمام پسران برانکو
برانکو ایوانکوویچ مثل هر مربی دیگری و اصولاً مثل هر انسانی سلیقه خاص خودش را داشت و مطابق این سلیقه، برخی افراد را میپسندید و از برخی چهرهها خوشش نمیآمد. مثلاً او عاشق فخرالدین داود بگوویچ، مربی دروازهبانهای تیم ملی بود که حتی توان شوت زدن به سمت دروازه را هم نداشت اما با وجود این که احمد سجادی دروازهبانان تیم ملی را تمرین میداد، برانکو جناب فخرالدین را به عنوان دستیار روی نیمکت مینشاند تا تیم ملی زمان او تنها تیم ملی تاریخ فوتبال جهان باشد که دو مربی دروازهبانی داشت. برانکو همچنین به ملادن فرانچیچ علاقهمند بود که اگر نبود، هرگز او را به
باشگاه فولاد پیشنهاد نمیکرد. ایوانکوویچ، گمالوویچ را هم دوست داشت و حتی با وجود این که نیمکت تیم ملی برای نشاندن یک دستیار جدید جا نداشت، او را به عنوان همکارش به جلسههای فنی فرامیخواند.
البته فخرالدین، گمالوویچ یا ملادن فرانچیچ را نمیتوان پسران برانکو نامید و بهتر است این مثلث، برادران ایوانکوویچ نامیده شوند. پسران برانکو شامل فوتبالیستهایی است که تحت هر شرایطی در تیم او جا داشتند.
نصرتی فامیل برانکو
علاقه برانکو به محمد نصرتی به حدی شدید بود که سوژه شوخی ملیپوشان با این مدافع شد و رفقای نصرتی در اردوی تیم ملی به شوخی به همبازی خود میگفتند فامیل برانکو!
برانکو به فوتبال نصرتی اعتقاد خاصی داشت و به همین دلیل منطقه بازی او را تغییر داد تا به عنوان مدافع چپ در تیم ملی جایگاه ثابت داشته باشد. برانکو همین حالا هم احتمال دارد برای فصل بعد نصرتی را به پرسپولیس برگرداند. البته الان دیگر بعید است محمد حاضر شود به خاطر برانکو دفاع چپ بازی کند!
ابراهیم میرزاپور
ارثبلاژویچ
برانکو دوست داشتن ابی را از بلاژویچ به ارثبرد و بعد از رفتن چیرو هم میرزاپور دروازهبان اول تیم ملی ماند. ۵ سال تمام منتقدان فریاد زدند بازی با پای میرزاپور ضعیف است اما گوش برانکو بدهکار نبود و در نهایت تیم ملی از همین ناحیه در جام جهانی ضربه خورد. بعد از شکست مقابل مکزیک در جام جهانی آلمان، وقتی میرزاپور میخواست برای آبدرمانی به استخر برود، بابک میلانی خبرنگار ایرانی بیلد آلمان به شوخی گفت: اگر شنای میرزاپور هم مثل بازی با پایش باشد، غرق میشود. البته او غرق نشد و همچنان دروازهبان اول برانکو ماند.
جلال کاملیمفرد
پای ثابت
منتقدان برانکو میگفتند کاملیمفرد معمولیترین مدافع لیگ برتر است و دلیلی ندارد در تیم ملی باشد اما یک گوش برانکو در بود و گوش دیگر دروازه و در هر فهرستی نام جلال کاملیمفرد به چشم میخورد.
البته گزینههای دیگری مثل ستار زارع، ناجی بداوی، سیدمحمد علوی و… هم در تیم ملی بودند که برانکو علاقه خاصی به آنها داشت. حتی ابراهیم تقیپور هم که تا جام ملتهای آسیا(پکن ۲۰۰۴) مدام دعوت میشد اما حکایت جلال کاملیمفرد چیز دیگری بود، مدافعی که با رفتن برانکو، ستاره بختش افول کرد.
حسین کعبی
سنگ تمام
در قابلیتهای فنی حسین کعبی تردیدی وجود نداشت. کعبی دوران اوجش تا لیگ برتر جزیره هم پیشروی کرد و نمیتوان از برانکو بابت میدان دادن و اعتماد کردن به او انتقاد کرد اما به هر حال خیلیها میگفتند برانکو به حدی شیفته بازی کعبی است که حتی پست مهدی مهدویکیا را در تیم ملی تغییر داده تا حسین کعبی فیکس بازی کند و در ۱-۳ - ۲-۴ او مهره ثابت باشد. از حق و انصاف نگذریم کعبی هم برای برانکو سنگ تمام میگذاشت. او با سر توی دل حریف و با لگد توی صورت فیگو میرفت!
علی دایی
پسر ارشد
به خاطر نداریم برانکو سرمربی تیم ملی بوده باشد و علی دایی تعویض شده باشد، حتی به میل و اراده خودش! از شوخی گذشته زمان سرمربیگری برانکو، علی دایی تحت هر شرایطی در تیم ملی فیکس بود و فرقی نداشت بازی مهم باشد یا غیرمهم، حریف قدبلند باشد یا کوتاهقد، دایی گل بزند یا نزند!
این درست که آن زمان ما در فوتبالمان مهاجمی در حد و اندازه و قد و قواره دایی نداشتیم و طبیعی بود او فیکس بازی کند اما به هر حال برانکو بابت اینکه دایی را تعویض نمیکرد، کلی انتقاد شنید و میگفتند جرأت چنین کاری را ندارد.
برانکو و دادکان
اولین اختلاف
محمد دادکان که جانشین صفاییفراهانی شده بود، در آستانه بوسان به دلیل نداشتن زمان، برانکو را حفظ کرد اما با وجود قهرمانی تیم امید در بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ اعتقاد داشت برانکو نمیتواند سرمربی تیم ملی بزرگسالان باشد و باید دستیار همایون شاهرخی شود. این اختلاف منجر به جدایی برانکو و انتخاب شاهرخی به عنوان سرمربی تیم ملی شد اما تیم ملی نتیجه نگرفت و با دخالت سازمان تربیتبدنی و فشار منتقدان رسانهای، برانکو برگشت و البته تا روز آخری که در ایران بود، هرگز با دادکان اختلاف و مشکل پیدا نکرد چون پذیرفت تابع او باشد!
برانکو و خداداد
مثل میروسلاو
برانکو دشمنی با خداداد را هم مثل دوست داشتن ابراهیم میرزاپور از زمان بلاژویچ به ارثبرد و به همان اندازه که میرزاپور را دوست داشت، از خداداد خوشش نمیآمد! او غیر از مقطعی که با فشار رسانههای گروهی و دخالت محمد دادکان ناچار به دعوت از خداداد عزیزی شد، هرگز علاقه نداشت خداداد پیراهن تیم ملی را بپوشد. او با بازگشت هاشمیان به تیم ملی که خواسته مهرعلیزاده، دادکان و مردم بود، کنار آمد اما زیر بار بازگشت عزیزی نرفت. شاید روحیات او با روحیه خداداد سازگار نبود و شاید هم بعضیها میگفتند؛ «برانکو یادت باشه، خداداد نباید باشه!»
برانکو و لوکا
هموطن مخالف
لوکا بوناچیچ اصلاً برانکو را قبول نداشت. حتی شایعهای که درباره شخصیت برانکو راه افتاد هم زیر سر لوکا بود که در جمع خبرنگاران و به شکل خصوصی گفت برانکو … است! عدهای میگفتند اختلاف برانکو و لوکا ریشه در دعوای همیشگی ساکنان شمال و جنوب کرواسی دارد اما نزدیکان لوکا ادعا داشتند اصلاً چنین چیزی نیست و بوناچیچ که برانکو را خوب میشناسد و میداند او مربی بزرگی نیست و فقط به خاطر برخی روابط، در تیم ملی کرواسی دستیار بلاژویچ شده بود، حرص میخورد از اینکه او را روی نیمکت تیم ملی ایران میبیند و خودش در کشور ما مربی باشگاهی است.
برانکو و علیآبادی
کابوس برکناری
این هم از اختلافات پنهان برانکو ایوانکوویچ بود که بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان علنی شد. آنجا که برانکو مصاحبه کرد و گفت تا لحظهای که هواپیمای حامل کاروان تیم ملی ایران در فرودگاه آلمان بنشیند، هر لحظه منتظر بودم علیآبادی دستور برکناریام را صادر کند چون به گوشم رسیده بود رئیس سازمان تربیتبدنی نمیخواهد در جام جهانی، من روی نیمکت ایران باشم… این برداشت برانکو ریشه در مصاحبههای علیآبادی علیه او و دادکان داشت و البته از داخل فدراسیون هم به برانکو میگفتند علیآبادی دنبال برکناری تو است و دادکان مخالفت میکند.
برانکو و علی کریمی
لگد به تعویض!
وقتي گفتند علي كريمي قرار است در پرسپوليس دستيار برانكو شود، آنهايي كه ماجراي بازي ايران و پرتغال در جام جهاني ۲۰۰۶ را به ياد داشتند، باور نكردند. علي كريمي كه اصلاً از لحاظ فني برانكو را قبول نداشت و قبل از پرواز به آلمان به صورت خصوصي به دادكان گفته بود كاش برانكو را بركنار ميكرديد تا در جام جهاني شانس صعود داشته باشيم، در تقابل با پرتغال وقتي تعويض شد، به كيف پزشك تيم ملي لگد زد. اين لگد واكنش اعتراضآميز جادوگر به تعويضش بود. كريمي در جريان بازي با آنگولا هم از فرمان برانكو كه ميخواست او را به ميدان بفرستد، سرپيچي كرد. آخرين اختلاف برانكو در ايران با كريمي
بود.
شناسه خبر:
۴۰۶۴۵۹
نصرتی فامیل برانکو
بازگشت به گذشته با پروفسوری که لیسانس داشت
۰