ماجرای دوازده میلیارد دلار پول ایران که ابراهیم یزدی به امریکا بخشید!

به گزارش افکارنیوز، دروغ و بدعهدی‌های آمریکا با ایران برای همه اظهر من الشمس شده است، چنانچه با تورق تاریخ هم می‌توان به این مسئله دست یافت. این روزها نیز با طرح مسئله هسته‌ای می‌توان نمونه دیگری از نقض عهد و بدعهدی آمریکا در رابطه با ایران را در تاریخ ثبت کرد. همانطور که پیشینیان ما بدعهدی امریکا را در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، مسئله کنسرسیوم، مسئله کاپیتولاسیون و … در تاریخ ثبت کرده‌اند تا ما امروز با یادآوری آنها بتوانیم درس عبرت بگیریم.

از این رو برای بررسی سابقه بدعهدی آمریکا سراغ یعقوب توکلی تاریخ دان رفتم، تاریخ‌دانی که کتب تحصیلی دوران متوسطه خود را به قلم و مدیریت وی مدیونیم. هنوز هم با اشتیاق در مورد تاریخ حرف می‌زند و تاریخ‌دانی است که سعی دارد وقایع تاریخی را با شرایط روز تطبیق دهد تا بتواند درس عبرت بگیرد و به دیگران هم یاد بدهد.

آنچه در زیر می‌خوانید گفتگوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با دکتر یقوب توکلی در مورد پیشینه بدعهدی آمریکاست.

*بحثما در رابطه با سابقه‌های تاریخی بدعهدی امریکا است. همواره مطرح می‌شود که امریکا و متخدانش روحیه زیاده‌خواهی دارند و در مذاکرات هسته‌ای اخیر نیز این روحیه به طور شفاف و واضح مشاهده می‌شود. به نظر شما هژمونی آمریکا این شرایط را به وجود آورده است و چرا ما می‌گوییم بدعهدی و گرگ‌صفتی در ذات امریکا است؟

بسم الله الرحمن الرحیم. در واقع بدعهدی و بدسگالی در ذات سرمایه‌داری ریشه دارد. همانطور که درندگی در ذات گرگ است. اساسا زمانیکه سرمایه‌داری غرب تبدیل به سرمایه‌داری سیاسی شد و این سرمایه‌داری سیاسی به سرمایه‌داری نظامی و صدور امپریالیسم بدل شد، ذات و سرشتش نیز منفعت‌خواهی، حداکثرخواهی و تمامیت‌خواهی شد.

لذا اگر تمام منابع کشور را نیز در اختیار آمریکایی‌ها قرار دهیم باز هم با ما مهربان نخواهد شد زیرا ذاتشان فزون‌خواهی است.

البته بنده در همین رابطه کتابی با عنوان «عقاب علیه شیر» نوشته‌ام که به روند سلطه جویی آمریکا و زیاده‌خواهی این کشور اشاره می‌کند. از همین رو می‌توان گفت ما با طرفی که پایبند به اصول اخلاقی و انسانی است روبرو نیستیم.

پس نباید از چنین مجموعه‌ای انتظار داشت تا با ما رفتاری انسانی و معطوف به اخلاقیات داشته باشد. مسئله اینجاست که سیاست آمریکا و سیاست امپریالیسم، سیاست سلطه، سیاست زورگویی و سیاست بسط نفوذ است.

لذا از این نوع سیاست که با مسائل فکری هم روبرو می‌شود نمی‌توان انتظار خوش عهدی داشت. در اینجاست که می‌توان گفت بدعهدی در ذات آمریکاست همچنان که آدم کشی و استثمار در ذات آن است.

*آقای دکتر سوابق آمریکا نیز به خوبی نشان می‌دهد که همواره با روحیه زیاده‌خواهی و استثمار در میز مذاکرات با کشورها حاضر می‌شود. چه مواردی از زیاده خواهی آمریکا را می‌توانید مثال بزنید؟

بله. اصلا سیاست این کشور بر روی زیاده‌خواهی بنا شده است که همین موضع نیز به بدعهدی دامن می‌زند. یعنی این طور نیست که مثلا اگر شما نفت منطقه خوریان را به آمریکا بدهید این کشور عقب‌نشینی کرده و از نفت آبادان گذشت کند. بلکه اگر امتیازی دریافت کند به دنبال دست‌یابی به امتیازهای بیشتر می‌گردد. و می‌گوید حال که نفت خوریان را داده‌اید پس نفت آبادان را هم بدهید و زمانی‌که به نفت آبادان دست پیدا کرد تلاش می‌کند تا نفت آقاجاری را نیز تصاحب کند. لذا این کشور رفتاری را که در ذاتش است انجام می‌دهد. تجربه تاریخی نشان داده است که آمریکایی‌ها هرجا بتوانند علیه طرف مقابلشان بدعهدی کنند هرگز کوتاهی نمی‌کنند. همانند گرگ‌ها که زمانی که گرسنه هستند به خودشان هم رحم نکرده و همدیگر را هم می‌درند.

*** نمونه تاریخی: اعتماد اشتباه به آمریکا برای بازسازی ژاندامری


*همانطور که گفتید سابقه بدعهدی آمریکا به قدمت تاریخ است؛ چه مواردی را در تاریخ می‌توانید ذکر کنید که این سابقه آمریکا را نشان می دهد؟ سابقه آمریکا را نشان می دهد؟

توکلی: موارد متعددی از این قبیل وجود دارد. به عنوان مثال می‌توان به آوردن آرتور میلسپو به ایران به عنوان مستشار مالی اشاره کرد. گرچه او در دوره اول حضورش در ایران اصلاحاتی انجام می‌دهد اما در دوره دوم که همزمان با جنگ دوم جهانی است، سیاست‌هایی را که در کشور پیاده می‌کند کاملا منطبق با اهداف آمریکاست. علاوه بر این می‌توان به ورود ژنرال شوارتسکف به ایران نیز اشاره کرد. او در ظاهر به ایران آورده شد تا ژاندارمری را ترمیم کرده و آن را در کشور بازسازی کند اما وی در اصل آمد تا یک نیروی نظامی وابسته به آمریکا را سازمان دهد. چنین موضوعی را در جریان کودتای ۲۸ مرداد نیز مشاهده می‌کنیم. مصدق گرچه با انگلیس مشکل داشت اما نگاهی منفی به آمریکا نداشت.

در جریان کودتای ۲۸ مرداد آمریکا نه تنها به مصدق خیانت کرد بلکه حتی نسبت به دوستان نزدیک خودش یعنی شخص محمدرضا شاه و یا سرلشگر فضل‌الله زاهدی نیز بدعهدی کرده و آنها را هم فریب داد و حتی حاضر نشد تا منافع را با آنان تقسیم کند. درواقع آنچه را که آمریکا می‌توانست از ایران بردارد برداشت. لذا در جریان کنسرسیوم آمریکا بیشترین سهم را گرفت.

*** آمریکا حتی در قضیه کنسرسیوم نفت انگلیس را هم فریب داد


*پس از کودتا و در قضیه کنسرسیوم نفت، آمریکا حتی به انگلیس که با او در کودتا همراهی کرد هم رحم نکرد و آن را هم فریب داد. مشابه این جریان در جنگ جهانی دوم نیز اتفاق افتاد. درحالی که چرچیل به شدت از آمریکا می‌خواست تا نیروهای خود را در ساحل نورماندی به کمک انگلیسی‌ها بفرستد همچنان با کوتاهی آمریکا مواجه می‌شد.

در واقع آمریکا صبر می‌کند تا کشتار وسیع انسانی رخ دهد و تنها زمانی که موقع تقسیم منافع فرا می‌رسد وارد جریان می‌شود. پس می‌بینیم که آمریکا حتی به دوستان خودش هم رحم نمی‌کند.

امروزه بسیار می‌شنویم که آمریکایی‌ها جاسوسی می‌کنند، مکالمات را شنود می‌کنند، برنامه‌های اقتصادی را به سود خودشان تغییر می‌دهند و علیه دوستان نزدیک خودشان اقداماتی انجام می‌دهند.

آمریکا به دوستان خود با دید نوکر نگاه می‌کند و با آنها احساس برابری نمی‌کند. این تعبیری است که در کتاب «خطا و خیانت در لبنان» آمده است.

این موضوع درمورد محمدرضا شاه نیز صادق است. آمریکایی‌ها هرجا که نیاز داشتند از شاه استفاده می‌کردند تا به منافعی که مدنظر خودشان بود دست پیدا کنند.

*مواردی از سابقه بدعهدی آمریکا با ایران در دوران پهلوی را اشاره کردید؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا چه برخوردی با شاه پهلوی داشت؟ می‌توان گفت همان روش بدعهدی آمریکا حتی در برخورد با دوستان خودش پیگیری شد؟

یکی از دلایل پیامد انقلاب اسلامی اخراج آمریکایی‌ها از ایران بود. در جریان انقلاب می‌بینیم آنچه که آماج اصلی حملات انقلاب است آمریکاست. جالب اینجاست که همه هم بر روی این موضوع اتفاق نظر داشتند. هرچند ملی‌گراها همچنان فکر می‌کردند که می‌شود با آمریکا کنار آمد و این ناشی از اشتباه آنان در شناخت جریان سرمایه‌داری و امپریالیسم بود.

*** خیانت آمریکا به محمدرضا پهلوی


آمریکا حتی پس از وقوع انقلاب حاضر نشد به دوست پیشین خود یعنی شاه پناه دهد و برای او هیچ هزینه‌ای نکرد. چنانکه شاه در اواخر عمر از کشوری به کشور دیگر سرگردان بود.

در روزهای آخر عمر شاه، آمریکا از ترس اینکه مبادا در جهان به بی‌وفایی مشهور شود مدت اندکی از شاه مریض مراقبت کرد. بلافاصله پس از عمل جراحی شاه، کارتر شخصا با انور سادات تماس گرفت و به او گفت که شما شاه را بپذیرید چرا که ما دچار مشکل شده‌ایم. جالب اینجاست که آمریکا می‌دانست با رفتن محمدرضا به مصر، سادات نیز دچار مشکل خواهد شد.

*** آمریکا حتی به انور سادات که از دوستانش بود هم رحم نکرد


همانطور که می‌دانید کسانی که سادات را ترور کردند یکی از جرم‌های او را پناه دادن به محمدرضا عنوان کرده بودند. لذا آمریکا به یکی دیگر از دوستان خود که سادات بود نیز رحم نکرد و به او نیز بدعهدی کرد. این موضوع هم دلیلی بر این است که چیزی به نام وفای به عهد در اندیشه آمریکا وجود ندارد.

*قرارداد ایران با آمریکا برای خرید تسلیحات نظامی هم از دیگر نمونه‌های بدعهدی و خدعه آمریکا بود. سرنوشت این قرارداد چه شد و امریکا چگونه به پهلوی خدعه زد؟

*** خدعه آمریکا در قرارداد فروش تسلیحات نظامی به ایران


آمریکا تنها به منفعت خود فکر می‌کند و نه چیز دیگری. در زمان محمدرضا، ایران یک قرارداد خرید تسلیحات نظامی با آمریکا منعقد می‌کند و مبلغ دوازده میلیارد دلار به عنوان پیش پرداخت به آمریکا می‌دهد.

بنابراین آمریکا باید در قبال این مبلغ، اسلحه به ایران بدهد در غیر این صورت آن مبلغ را به ایران بازبگرداند. در آخرین روزهای مجلس رژیم پهلوی، با فشار آمریکا بندی به این قرارداد اضافه می‌شود مبنی بر اینکه اگر ایران قرارداد را یک طرفه لغو کند آمریکا ملزم به پس دادن پیش پرداخت نیست.

*** ماجرای بخشش دوازده میلیارد دلار پول ایران به آمریکا توسط ابراهیم یزدی


ما در جریان انقلاب یک چهره بسیار عجیب و غریب به نام ابراهیم یزدی داریم. وی معاون امور انقلاب دولت بازرگان بودند. هیچ کس هم تاکنون از آقای یزدی در یک محکمه رسمی قضایی نپرسیده است که شما به چه حقی دوازده میلیارد دلار پول این مملکت را با یک جمله بی حساب و کتاب به آمریکا بخشیدید؟ ‍! آقای یزدی در جریان انقلاب اعلام کردند که تمام قراردادهای ما با آمریکا لغو شود. آمریکا هم بلافاصله این موضوع را پذیرفت.

به هرحال این مبلغ با یک حرف بی حساب به جیب آمریکایی‌ها رفت. نه تنها در این مورد بلکه در دوره‌های مختلف آمریکایی‌ها کشور را غارت کردند.

آنها ذاتشان با بدعهدی پرورش یافته است لذا نباید انتظار خوش قولی از آن داشت. همانطور که انتظار نمی‌رود تا یک کلاهبردار بدعهدی نکند. شما ببینید در تمام قراردادهایی که آمریکا حضور دارد منفعتی برای خودش در نظر گرفته است. در هیچ یک از قراردادهای آمریکایی نمی‌بینید که آنها در عین بالادست بودن به طرف مقابلشان لطف بکنند یا امکاناتی را در اختیار طرف مقابل بگذارند. این موضوع از لحاظ تاریخی به کلی محال است. لذا توقع خوش قولی از این کشور جز خوش خیالی چیز دیگری نیست.

*به نظر شما برای اینکه در مذاکرات هسته‌ای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران از آمریکا فریب نخوردند و درگیر بدعهدی امریکا نشوند باید چکار کنند و از چه اتفاق تاریخی‌ای می‌توانند عبرت بگیرند؟

جمله‌ای است که می‌گوید برو قوی شو اگر راحت جان می‌طلبی. بنابراین راهکار اصلی این است که خودمان قوی شویم. ما باید بتوانیم آنقدر خودمان را قوی کنیم که نیاز به آمریکا نداشته باشیم. البته منظورم از نیاز آن نیازی است که معطوف به سلطه است. این امکان وجود دارد که ما و آمریکایی‌ها به دانش تجربی هم نیاز داشته باشیم. یا اینکه ما به مصنوعات آنها نیاز داشته باشیم و آنها به نفت ما نیاز داشته باشند. باید توجه داشته باشیم که دنیای نیاز ما معطوف به دنیای سلطه آمریکا نشود. یعنی باید مرز نیاز و سلطه را بشناسیم و نسبت به آن آگاه باشیم. ما باید خودمان هشیار باشیم. به عنوان مثال در معامله با یک تاجر رباخوار و بدعهد اگر کالا را بدون دریافت وثیقه به او بدهیم امکان کلاه‌برداری توسط او وجود دارد و هر آن ممکن است تا او پول ما را بالا بکشد. بنابراین ما باید در نظام اقتصادی و سیاسی خودمان مراقب و هوشیار باشیم.

لذا هرچقدر وابستگی ما به آمریکا کمتر شود امکان موفقیت برای ما بیشتر خواهد بود. ما باید توجه داشته باشیم که به حوزه تعلق ناگسستنی نرسیم. چرا که اگر به تعلق ناگسستنی برسیم آمریکایی‌ها به ما رحم نخواهند کرد. نباید در تور آمریکایی‌ها بیفتیم و نباید اجازه دهیم تا ما را گرفتار قلاب خودشان کنند. در همین مسئله هسته‌ای هم آمریکایی‌ها سعی دارند تا ما را گرفتار قلاب خود کنند. نظارت بر مسائل نظامی و نظارت بر دانشمندان هسته‌ای حول همین محور است. ما اگر نظارت آمریکایی‌ها را بر مسائل نظامی بپذیریم باید نظارت آنان بر دیگر مسائل را نیز قبول کنیم. زیرا آنان پس از این تلاش خواهند کرد تا بر مسائل اقتصادی و سیاسی نیز نظارت کنند.

آمریکا همین بلا را بر سر سادات هم آورد. زمانی که سادات با آمریکا در قضیه کمپ دیوید مصالحه کرد بقیه امتیازات را هم از او گرفتند. مسئله اینجاست که آمریکا می‌خواهد تا با بخشیدن گوشه‌ای از تحریم، تمام ایران را تصاحب کند و به نظر می‌رسد آنچه که تا الان نشان داده‌اند طعمه‌ای است که بر قلاب گذاشته‌اند. باید آگاه باشیم زمانی که دشمن ما را خلع سلاح کرد به دستانمان دستبند می‌زند، بعد از آن پاها را می‌بندد و کم کم روند محکومیت، زندان، اعدام و مرگ را برای ما برنامه‌ریزی می‌کند. البته آمریکایی‌ها در این مسیر هرگز قانون را رعایت نخواهند کرد. الان مثلا شما ببینید که یمن را به چه دلیل دارند بمباران می‌کنند؟! یمن را به این دلیل می‌کوبند تا یک کانون قدرت ملی و مردمی علیه منافع آمریکا و اسرائیل شکل نگیرد. هیچ قانونی هم در نظام بین‌المللی جلودار آنها نیست. همین مسئله را چندین سال است که در فلسطین مشاهده می‌کنیم.

لذا زمانی که اینها توانایی اعمال زور داشته باشند این سادهلوحانه است که بپذیریم آمریکاییها به ما رحم خواهند کرد. لذا ما در این مسیر میبایست از این تجربهها استفاده کنیم و گرفتار خوشبینیهای حقوقی نشویم. قواعد حقوقی در جهان امروز نمیتواند جلوی سرمایهداری آمریکا و استعمار آمریکا را بگیرد و از قضا در طول تاریخ یکی از بهترین وسائل گسترش سیطره غرب در جهان، قراردادها و الزامات حقوقی بود که آمریکا به دیگر کشورها تحمیل کرده است. در این قراردادها در صورتی که تعهدات طرف مقابل کاملا واضح، الزام آور و غیرقابل گریز است، تعهدات آمریکا کاملا مبهم طرح شده است. لذا باید توجه داشته باشیم که گرفتار سادهبینی حقوقی نشویم.