چه کسانی از مرگ کاپیتان هادی سود می برند؟!

به گزارش افکارخبر، به یک واقعه تلخ دیگر برمی گردیم، فوت ناصر حجازی؛ دوم خرداد ماه سال ۱۳۹۰.
در دفتر یک روزنامه ورزشی نشسته ایم. بوقچی قدیمی استقلالی ها وارد تحریریه می شود. او یک ماهی است که برای بیان خاطرات خود به دعوت سردبیر به دفتر روزنامه می آید تا خاطرات او در قالب یک ستون در یکی از صفحات روزنامه به صورت روزانه چاپ شود. او معمولا حرف جدیدی برای گفتن ندارد و گفتن این جمله که " فلانی بازیکن خیلی خوبی بود، روی دست او کسی بلند نمی شود " به توصیف ثابت او از تمام بازیکنان قدیمی استقلال خلاصه می شود.

اما این بوقچی دوم خرداد سال ۹۰ با یک پیراهن مشکی به دفتر روزنامه آمد، یعنی ساعتی پیش از اعلام فوت ناصر حجازی. زمانی که از او پرسیدیم چرا پیراهن مشکی بر تن دارید حرف خاصی نزد اما وقتی خبر فوت ناصر حجازی به طور رسمی اعلام شد این بوقچی به تصنعی ترین شکل ممکن شروع به گریستن کرد! سپس به سرعت روزنامه را ترک کرد تا به بیمارستان برود و خانواده حجازی را تنها نگذارد! از پیشواز رفتن این بوقچی محترم برای مرگ حجازی که بگذریم به تماس های شگفت انگیز با سردبیر آن زمان آن روزنامه ورزشی می رسیم. چند روزی قبل از مرگ حجازی چند فرد با نفوذ در مطبوعات ورزشی با سردبیر تماس گرفتند و گفتند که مرگ حجازی نزدیک است! او همین روزها از دنیا خواهد رفت و باید به فکر تهیه ویژه نامه ای برای فوت او باشیم. چون ویژه نامه های این چنینی خیلی خوب می فروشند. سردبیر که خود نیز هم اکنون دستش از دنیا کوتاه است نیز به سختی پاسخ این افراد سودجو را داد و خداحافظی نکرده گوشی را قطع کرد…

تنها یک روز از مرگ ناصر حجازی گذشته بود که ویژه نامه پر آب و تاب مرگ ناصر حجازی با سردبیری(…) بر روی دکه مطبوعات رفت. زشت‌تر از این اتفاق تنها پنج دقیقه پس از اعلام مرگ ناصر حجازی افتاد، یعنی وقتی که فلان خبرگزاری متنی حدود ۴۰۰۰ کلمه در سوگ حجازی را تنها پنج دقیقه بعد از اعلام خبر فوتش بر روی خط فرستاد. چه کسی باور می کند نویسنده محترم این مطلب تنها در پنج دقیقه این مطلب را نوشته باشد؟ جز اینکه وی با پیش بینی مرگ حجازی آن مطلب احساسی و پر سوز و گداز در زمان حیات وی نوشته بود چه چیز دیگری می تواند وجود داشته باشد؟

روزها گذشت و مصاحبه های هرگز خوانده نشده و هرگز چاپ نشده ناصر حجازی یکی پس از دیگری در رسانه های مختلف و ریز و درشت کار شد!

اکنون نیز این سناریو برای هادی نوروزی در حال تکرار شدن است. از سودجویی از مرگ او برای دریافت حق پارک در اطراف ورزشگاه آزادی که بگذریم می رسیم به یک حرکت نخ نما شده و مضحک دیگر، چاپ ناگفته های هادی نوروزی پیش از مرگ! این داستان ادامه خواهد داشت. در روزهای آینده شاهد چاپ و یا نمایش مصاحبه های کار نشده کاپیتان فقید پرسپولیس در مطبوعات و خبرگزاری ها و سایت های مختلف ورزشی خواهیم بود. این اتفاق از همین امروز شروع شد و معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد.

چقدر سوء استفاده از مرگ چهره های سرشناس در ایران راحت است؛ از مرگ مرتضی پاشایی و ناصر حجازی گرفته تا هادی نوروزی. سوداگران مرگ ورزش ایران برنامه های زیادی خواهند داشت. دیگر حداقل برای جامعه رسانه ای ایران مشخص است که چه کسانی از مرگ از چهره های سرشناس سود می برند....