در کدام آیه قرآن در مورد «برف» صحبت شده است

به گزارش افکارخبر، واژه‌ فارسی «برف» در زبان عربی به معنای «ثلج» آمده است.(1) این واژه به صراحت در قرآن نیامده است. اما از این آیه می‌توان فهمید که در قرآن به طور ضمنی به بارش برف هم اشاره شده است.

 

خداوند متعال می فرماید:

 

«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِیهَا مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالأبْصَارِ»(2)
«آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى می‌راند، سپس میان آن‌ها پیوند می دهد، و بعد آن را متراکم می سازد؟! در این حال‏، دانه‏ هاى باران را می بینى که از لا به‏ لاى آن خارج می ‏شود؛ و از آسمان از کوه‏‌‌هایى که در آن است [ابرهایى که همچون کوه‏‌ها انباشته شده ‏اند] دانه‏ هاى تگرگ نازل می کند، و هرکس را بخواهد بوسیله آن زیان می رساند، و از هرکس بخواهد این زیان را برطرف می ‏کند؛ نزدیک است درخشندگى برق آن [ابرها] چشم ها را ببرد!»

 

کلمه «مِنْ بَرَدٍ» بیان برای «جِبَالٍ» است. یعنی کوه‌هایی از تگرگ و قطعه‌های یخ.(3) و کوه‌های یخ در آسمان به معنای مختلف تفسیر شده است از جمله؛

 

۱. کنایه از توده عظیم تگرگ به وسیله ابرها در دل آسمان به وجود می‌آید؛
۲. توده عظیم ابر همانند کوه؛
۳. توده عظیم ابر در آسمان به شکل کوه دیده می‌شود، البته اگر از طرف بالا(یا از درون هواپیما) نگاه کنیم، این مطلب بهتر قابل درک است.(4)

 

در آیه مورد بحث ابرهای بلند صریحاً به کوه‌هایی از یخ اشاره می‌کند. دانشمندان نیز با پیشرفت فنون به ابرهای متشکل و مستور از سوزن‌های یخ رسیده‌اند. حتی برخی از دانشمندان در تشریح ابرهای رگباری طوفانی، چندین بار از آنها به عنوان کوه‌های ابر، یا کوه‌های از برف یاد کرده اند.(5)

 

در نتیجه این آیه، به صورت غیر مستقیم به «برف» اشاره کرده است.

 

پی نوشت ها:
1- معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم،۱۳۷۱ش، ج ۱، ص ۱۱۹۳
2- سوره نور، آیه ۴۳ 
3- قرشی، سید علی‌ اکبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ماده «برد»
4- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۵۰۴
5- همان، به نقل از یار و یاران در قرآن، ص ۱۴۰و۱۴۱