به گزارش افکارخبر، علی دایی در روزهای آغازین فوتبالش عضو تیم تاکسیرانی تهران بود و ممارست فراوانش برای رسیدن به قله‌های افتخار باعث شد تا پرویز مظلومی که آن زمان هدایت این تیم را بر عهده داشت روزی او را به ناصر حجازی فقید معرفی کند. حجازی به تماشای مسابقه تاکسیرانی آمد و چشمش دایی را گرفت. علی به بانک تجارت رفت، با ناصرخان قهرمان جام باشگاه‌های تهران شد و...
مظلومی و دایی سال 83 دوباره به هم رسیدند. این بار دایی در اوج شهرت بود و کاپیتان تیم ملی. مظلومی هم صباباتری را به لیگ برتر آورده بود و برای افزایش قدرت تیم سراغ دایی رفت. دایی به صبا آمد اما چند هفته پیش از آن مظلومی کناره‌گیری کرد تا همکاری‌شان چندان طولانی و موفقیت‌آمیز از آب درنیاید.
فرجام دربی‌ها
6 سال از آن روزها گذشت و این بار دو نفر در حالی به هم رسیدند که دیگر روبه‌روی هم بودند نه در کنار هم. مظلومی به آرزویش رسیده و سرمربی استقلال شده بود، علی دایی هم سرمربی پرسپولیس بود و اتفاقاً تا قبل از آن فصل (90-89) تنها دربی‌ای که سرمربی بود را به سود خودش تمام کرده بود. دو تیم در پاییز سال 89 به مصاف هم رفتند و استقلال به لطف گلزنی در دقایق پایانی به پیروزی رسید تا چهارگانه مظلومی شروع شود. دربی برگشت آن فصل هم با برتری یک بر صفر استقلال تمام شد تا آبی‌پوشان بعد از 20 سال هر دو دربی فصل را با برتری تمام کرده باشند البته علی دایی در هر دو بازی به داوری اعتراض شدیدی داشت، به ویژه مسابقه رفت که حرف و حدیث‌های بسیاری در مورد عملکرد یکی از کمک‌داوران مطرح شد و...
حالا این دو مربی دوباره به هم رسیده‌اند و باید ببینیم فرجام این جدال استاد و شاگرد چه نتیجه‌ای را رقم می‌زند. جدال دو تیمی که مدعیان قهرمانی هم هستند و به دنبال اثبات خیلی مسائل وارد زمین می‌شوند؛ مسائلی فراتر از حد 3 امتیاز یک بازی.
به بهانه دوئل دوباره مظلومی و دایی
وقتی حجازی کاشف شهریار شد
پرویز مظلومی و علی دایی دوباره به هم رسیده‌اند و فردا دوئلی 6 امتیازی خواهند داشت. البته در ابتدای فصل کمتر کسی گمان می‌کرد صبا قد و قامت یک مدعی به خودش بگیرد اما این اتفاق رخ داده و حالا شاگردان دایی به جمع بالانشینان راه پیدا کرده‌اند. رویارویی مظلومی و دایی در واقع نبرد استاد و شاگرد است. دایی در تاکسیرانی و صباباتری شاگرد مظلومی بود و اتفاقاً زمانی که در تاکسیرانی توپ می‌زد، ناصر حجازی با توصیه همین پرویز مظلومی او را زیر نظر گرفت و این چهره را پسندید تا با خودش به بانک تجارت ببرد. حالا بالغ بر 22 سال از آن روزها می‌گذرد و بدون شک شهریار، ناصرخان و دوره تاکسیرانی را فراموش نخواهد کرد.
