آقای دبیر جشنواره فیلم فجر، گاردت را ‌محکم‌تر ببند

معین احمدیان:

کسانی که با ورزش بوکس آشنایی دارند می‌دانند که حتی با یک نگاه هم می‌توان به روح و روان حریف حمله کرد. با یک اشتباه ولو سهوی که می‌تواند نشأت گرفته از این باشد که حریف درست نداند در چه معرکه‌ای قرار گرفته است، می‌شود حتی با زدن یک هوک ساده اما به هنگام، چنان ریتم او را به هم ریخت که تا نهایت کارزار نتواند از زیر بار ضربات بعدی که قطعاً سنگین‌تر هم خواهد بود، فرار کند.

***

از همان نشست مطبوعاتی جشنواره فیلم فجر و موضع‌گیری‌های گاه و بی گاه محمد حیدری دبیر‌جشنواره در مورد خبر زود منتشر شده‌ای از فیلم‌های بخش نگاه نو، می‌شد حدس زد که این دبیر به شدت تحت تاثیر رسانه‌ها است. مواضعی که در پشت پرده و علن، گواه از واکنش‌های هیجانی و دست‌پاچه داشت. رسانه‌ها دستش را خوب خواندند و بازی با او آغاز شد.

هنوز یک هفته از ماجرای آن نشست رسانه‌ای نگذشته بود که هجمه‌ها به دبیر جشنواره فیلم فجر شروع شد. رسانه‌ای، تک جمله‌ی دبیر جشنواره که به تعبیری ناشیانه و نادقیق بیان شده بود را تیتر می‌کند: «دبیرجشنواره آشغال‌های دوست داشتنی را معضل نامید». بعد از آن شهاب حسینی بازیگر سینما و تلویزیون، از سمت ابداعی مشاور هنری دبیر جشنواره استعفا می‌دهد و می‌گوید: «موضع گیری دبیر جشنواره سی و چهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغال های دوست داشتنی» و اطلاق اصطلاحِ «معضل» به این اثر که با مجوز قانونی وزارت محترم ارشاد ساخته شده و طی چند دوره گذشته در محاق بدبینی و سیاه نگری قرار گرفته، امری قابل تامل بوده و نشانگر بطلان تصورات پیشین بنده است.» و نتیجه اینکه، حسینی دیگر مشاور حیدری نبود.»

عده ای که نسخه ابتدایی «آشغالهای دوست داشتنی» را تماشا کردند، معتقدند که این فیلم تلاشی برای تطهیر منافقین و تظلم خواهی برای زندانیان معدوم تابستان 67 است. آن‌ها می‌گویند این فیلم اساساً ضد ایران بزرگ و وحدت ملی است. چه اینکه اگر این تعبیر صحیح و پذیرفته شده باشد، جنس مواضع در برابر آن ولو با دریافت مجوز از ارشاد مشخص و معلوم است و همین مجوز هم نیاز به پاسخ‌خواهی از مسئولان دارد. به هر حال در مورد «آشغالهای دوست داشتنی» دو سال پیش در میان تعدادی از رسانه‌ها مفصل حرف زده شد و جدل‌های جدی‌ای درباره‌اش شکل گرفت. اما این بار اصل موضوع، سناریوی همیشگی و نزدیک به ایام جشنواره است. زورآزمایی و میدان رینگی که برای دبیر جشنواره ساخته شده است. دبیری که اگر منعفلانه عمل کند، قطعا میدان عمل را برای مهمترین رویداد فرهنگی و سینمایی کشور از دست داده است.

هرچند حیدری تا اینجای کار این‌گونه نشان داده که استعداد بروز واکنش دقیق را نداشته است، اما به نظر می‌رسد درباره این فیلم نیز باید نکته‌ای گفته شود. اگر تعبیر مشهور درباره «آشغال‌های دوست داشتنی» که در چند خط فوق آمد، صحیح باشد، چه اصراری هست فیلمی که خود علاقمند به حمایت از مخالفان انقلاب مردم ایران است، در جشنواره انقلاب مردم ایران به نمایش درآید؟ اگر هم این تعبیر مشهور صحیح نیست، چرا سازندگان این فیلم که همیشه گزاره دفاع از آزادی را شعار می‌دهند، حق انتخاب که بخشی از روال قانونی است را برای جشنواره به رسمیت نمی‌شناسند و با فشار رسانه‌ای برای چندمین سال پیاپی سعی بر قرار دادن زورکی این فیلم در میان فیلم‌های جشنواره دارند؟

محمد حیدری در اولین نشست خبری‌اش در موضعی صریح گفت:««آشغال‌های دوست داشتنی» در دوره سی و دوم فرم شرکت در جشنواره را پر کرده بود. برای این دوره هم، اصلاً فیلم را به هیأت انتخاب ارائه نکردیم زیرا می‌بایست در این دو سال پروانه نمایش دریافت می‌کرد.» نظری کاملاً مشخص که به تعبیر خود حیدری، صادقانه در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت. اما محمد حیدری بعد از دیدن یک پروپاگاندای رسانه‌ای- تلگرامی، برای «آشغالهای دوست داشتنی»، در یک برنامه تلویزیونی، حاضر شد و این بار با توضیحات بیشتر، از کارگردان «آشغالهای دوست داشتنی» عذرخواهی و کاملاً منفعلانه گفت: «درباره استعفای آقای حسینی باید بگویم که او استعفایش را به مطبوعات ارایه کرده است و این استعفا از نظر ما پذیرفته نیست.»

یک روز بعد از اظهارات دبیر جشنواره که گفت من استعفای شهاب حسینی را نپذیرفتم. این بازیگر سینما نامه استعفایش به او را در رسانه‌ها منتشر کرد و در این نامه آورد: «اعلام عمومی متن استعفای اینجانب از سمت مشاور دبیر محترم جشنواره‌ی سی وچهارم فیلم فجر، استوار بر این دلیل بود که آن دبیرخانه نیز به اعلام عمومی متن حکم انتصاب در رسانه‌ها بسنده نموده بود. علی ای‌حال، به منظور رسمیت بخشی به اعلام موضع پیشین، بدینوسیله، با اعلام مجدد استعفای خود از سمت مشاور دبیر محترم جشنواره‌ی سی و چهارم، توفیق فعالان عرصه‌ی فرهنگ و هنر را از خداوند خواستار هستم که در پناه عنایت آن متعال، قدم‌هایمان به سوی تعالی باشد.»

حالا امیریوسفی هم که دوباره فیلمش به واسطه اعلام نظر ناپخته دبیر جدید جشنواره، بر سر زبان‌ها افتاده است، برگزار کنندگان دوره‌های قبلی جشنواره را ناقض قانون خطاب می‌کند و مطالباتش را برای «آشغالهای دوست داشتنی» بار دیگر اینگونه مطرح می‌کند که «تنها تقاضای سه ساله من تمکین جشنواره فیلم فجر به قانون است.» او می‌گوید: «آقای حیدری با احتساب جشنواره فیلم فجر امسال، من در 13 دوره جشنواره فیلم فجر و تنها با سه فیلم، هشت بار تقاضای حضور در این جشنواره را داشته‌ام. امیدوارم امسال با تمکین به قانون، نحسی عدد 13 دامن هیچ‌کدام‌مان را نگیرد!» و حیدری هنوز نتوانسته است این جنجال را که خود به وجود آورده جمع کند و معلوم نیست او در انتها در برابر این فشارها بازهم عقب‌نشینی خواهد کرد؟ آیا حیدری خود را قربانی مواضع سیاسی می‌کند؟ آیا او تمایل دارد هزینه خوردن یک برچسب خاص به پیشانی‌اش را بدهد؟

حاشیه سازی از همین «بای» بسم الله جشنواره فیلم فجر شروع شده است. تماشاچیان کنار گود ایستاده‌اند و معرکه را نگاه می‌کنند. منتظرند ببینند حیدری حریف این کارزار است یا نه؟ آیا او لابی مشهور، سیاست‌ورزی عجیب و یا حتی قدرت چانه‌زنی رضاداد را در چنته دارد یا نه؟ به نظر می‌رسد کار جدی حیدری که پیش از این در محافل کم تنش حاضر بوده، خیلی جدی‌تر از قبل شده و باید به انتظار نشست و دید که او برخلاف مدعیات ابتدایی‌اش مرد این میدان هست یا نه؟

محمدرضا رحمانیان کارگردان پرجنجال تئاتر و نویسنده نمایشنامه‌ای که حواشی بسیار زیادی به همراه خود آورد، کارگردان فیلم اول «سینمانیمکت» است. مردی که تفکراتی با غلظت سیاسی زیاد و سهم قابل توجهی در بهره‌مندی از فضای رسانه‌ای دارد و نوشته‌هایش در رسانه‌های خاص به صورت متکثر و متعدد منتشر می‌شود، «سینمانیمکت»اش در بخش نگاه نو، از طرف هیات انتخاب تایید نشد ولی به شکلی دیگر در بین فیلم‌های گروه هنر و تجربه قرار گرفت. او در مصاحبه‌ای با یک خبرگزاری با اشاره به اینکه تقاضایی برای حضور در این گروه ارائه نکرده بود، گفته است که «همانگونه که حکومت‌های مختلف با مخالفین‌شان رفتار سیاسی می‌کنند و به نوعی آنها را تبعید می‌کنند، جشنواره فیلم فجر نیز به نوعی سیاسی عمل کرد و فیلم من را به بخش دیگری فرستاد.»

رحمانیان پیش از این هم در مصاحبه با یک خبرگزاری دیگر با اشاره‌ای کنایی که از حذف فیلمش از بخش مسابقه جشنواره ناراحت نیست، گفته بود: «نبودن فیلم من در بخش سودای سیمرغ، قدری هم به بدشانسی‌ام بر می‌گردد چون درست همان مدیرانی که سال 88 در تئاتر برای من مشکل آفرینی و مرا حذف کردند، حالا به عنوان مدیران جشنواره فیلم فجر تصمیم گیرنده هستند و ظاهرا همه چیز برای من دوباره از نقطه صفر شروع می‌شود و همچنان در مورد حذف و ممیزی همان داستان‌های پیشین وجود دارد.» این لحن و پیش‌فرضِ تکراری و همیشگی رحمانیان در بیان مواضع‌اش است و کسانی که او را می‌شناسند، مسائل و تقابل شخصی او با حیدری و موسوی روابط عمومی این دوره جشنواره را به خوبی می‌دانند. به نظر می‌رسد، اینجا هم زمین پرتنشی برای حیدری خواهد بود و اگر او به همان سرعت قبل مواضع‌اش را تغییر دهد یا مواضعی بدون پشتوانه راهبردی و سیاست مشخص اتخاذ کند، ضربات سنگین‌تری خواهد خورد و در نهایت دبیری این دوره جشنواره برای او عایدی‌ای جز «وادادگی» نخواهد داشت.

برخی هم خط و نشان کشیدن برای آخر جشنواره و نتایج آن را از همین الان شروع کردند. عده‌ای معتقدند اتخاذ مواضع به این سبک از سوی حیدری ریشه در خلاء جدی گفتمان مشخص و قدرتمند در میان تئوریسین‌های دولت تدبیر و امید دارد. ورود تبعی و غیر اصیل به حوزه فرهنگ به نتایجی بادآورده منجر می‌شود و عدم وضوح مواضع در حمایت از یک گفتمان فرهنگی مشخص و تکیه صرف بر راضی نگه داشتن طرفین یک ماجرا، در نهایت به گروهی مستعد در «باج‌دهی» تعبیر می‌شود.

***

ممکن است جدل‌های مرسوم و متاسفانه عادی شده امروز در حوزه فرهنگ که میان طرفین وجود داشته و برخی ریشه از دولت گذشته و روحیه‌های افشاگرانه دارد، تحت ژست‌های به اصطلاح اخلاق‌گرا، بی‌ربط به بوکس دانسته شود اما بهتر است آقای دبیر جشنواره فیلم فجر برای اینکه تسلط خود را دوباره بازیابد، به توصیه همان مربیان بوکس گوش کند و گاردش را بالاتر و محکم‌تر بگیرد تا شاید بتواند تا انتهای این کارزار پیش بیاید. شامگاه 22 بهمن همه چیز معلوم می‌شود.