حجت الله عبدالملکی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع) در این باره اظهار داشت: برای محقق شدن اقتصاد مقاومتی باید 4 جبهه را فعال کنیم که اگر این 4 جبهه به طور همزمان و مستمر فعال نباشند اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شد.

وی از جبهه علمی، جبهه فرهنگی ، جبهه سیاسی و جبهه اجرایی به عنوان 4 جبهه مورد نیاز برای تحقق اقتصاد مقاومتی نام برد و گفت: در جبهه علمی بحث نظریه پردازی در حوزه اقتصاد مقاومتی، تکمیل نظریه اقتصاد مقاومتی و استخراج جوانب کاربردی اقتصاد مقاومتی است.

وی افزود: این به این معنا است که یک نظریه اقتصادی در چهارچوب اقتصاد اسلامی و متناسب با شرایط کشورمان مطرح می شود که اصول و چهارچوب این نظریه را مقام معظم رهبری تببین کردند و دانشمندان ، دانشگاهیان و حوزویان باید بیایند جوانب این نظریه را تکمیل کنند و به خصوص به بحث حوزه های کاربردی اقتصادی مقاومتی برسند.

عبدالملکی تصریح کرد: به عنوان مثال باید مشخص کنیم که در صنعت خودرو چه کارهایی باید انجام دهیم. در نظام آموزشی چه کارهایی باید بکنیم. در بحث نظام بانکی چه تغییراتی باید ایجاد کنیم و همینطور در حوزه های مختلف باید مباحث کاربردی اقتصاد مقاومتی مشخص شوند.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه "این جبهه علمی باید فعال شود"، گفت: اینجا یک آسیبی که وجود دارد خروج از مبانی اقتصاد مقاومتی است که گاهی در سالهای اخیر دیده شده است.

وی ادامه داد: کسانی که در جبهه علمی اقتصاد مقاومتی فعالیت می کنند باید بدانند اقتصاد مقاومتی ریشه‌اش در اقتصاد اسلامی است و بیان مطالبی با عنوان اقتصاد مقاومتی ولی بر مبنای اقتصاد لیبرال و در واقع سکولاریسم اقتصادی یک انحراف بسیار بزرگ در جبهه علمی است.

این اقتصاددان تصریح کرد: یکی از وزرای دولت یازدهم چند وقت پیش طی صحبتی بر بر ضرورت لیبرالیسم اقتصادی تاکید کرد، در حالی که همزمان دولت دارد بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح می کند و همین چند روز پیش در جلسه هیئت دولت بر اقتصاد مقاومتی تأکید شد.

وی افزود: باید توجه کنیم که اگر دولت بخواهد اقتصاد مقاومتی را مبتنی بر لیبرالیسم اقتصادی پیگیری کند یک انحراف بزرگ در اقصتاد مقاومتی ایجاد کرده است.

****دشمنی آمریکا با تغییر چند سانتریفیوژ و حتی تعطیل کردن برنامه موشکی هم تمام نمی شود

عبدالملکی در تشریح جبهه فرهنگی اذعان داشت: جبهه دوم جبهه فرهنگی است که بحثش این است که ما باید اقتصاد مقاومتی را به گفتمان غالب جامعه تبدیل کنیم؛ این یک اقدام فرهنگی است که شامل یک سری مولفه های گفتمانی به معنای باور عمومی است که باید در آحاد جامعه نهادینه شود، از جمله اینکه دشمن ما که امریکاست به دنبال ریشه کن کردن انقلاب اسلامی است و جنگی که ما با دشمن داریم یکی جنگ تمدنی است که با تغیر چند سانتریفیوز و حتی تعطیل کردن برنامه موشکی هم این جنگ خاتمه پیدا نخواهد کرد.

وی افزود: تنها راهی که ما برای مواجهه با دشمن داریم مقاومت و قدرتمند کردن خودمان است و آمریکایی ها دقیقا می دانند که ما اگر اقتصادمان را قوی کنیم آنها شکست خواهند خورد و آنها این را می دانند که اقتصاد ما می تواند یکی از قدرتهای بزرگ اقتصاد جهان باشد.

عبدالملکی ادامه داد: ظرفیت های اقتصادی ما آنقدر زیاد است که می توانیم به بالاترین جایگاههای اقتصادی جهان برسیم و اینکه هر کسی در هر جایگاهی باید ضروریات نقش خودش را در اقتصاد مقاومتی شناسایی کند و اینکه ما باید به اولویت ها در اقتصاد مقاومتی توجه کنیم.

این اقتصاددان تصریح کرد: به عنوان مثال اولویت ما در مسئله تولید استفاده از ظرفیت های داخلی است و سرمایه خارجی که البته مطلوب هم هست در اولویت بعدی قرار می گیرد و صرف وقت خیلی زمان‌بر برای جذب سرمایه خارجی در شرایطی که سرمایه های داخلی معطل هستند، یعنی رعایت نکردن اولویت ها.

****اینکه می توانیم به امریکا اعتماد کنیم یک باور غلط است که باید اصلاح شود

عبدالملکی با بیان اینکه "هر کس باید نقش خودش را شناسایی کند و ایفای نقش کند"، گفت: متاسفانه در حال حاضر گفتمان اقتصادی جامعه یک گفتمان التقاطی است؛ به خصوص در دیدگاه مسئولان این التقاط تا حد خیلی زیادی وجود دارد.

وی افزود: اینکه ما می توانیم به آمریکا اعتماد کنیم که در دیدگاه برخی از مسئولین هست یک باور غلط هست که باید اصلاح شود. اینکه دشمن می تواند ما را زمین گیر کند یک باور غلط است و باید اصلاح شود. اینکه ما بدون کمک دشمن نمی توانیم به پیشرفت و توسعه برسیم یک باور غلط است. اینکه اسلام و آموزه های قرآنی نمی تواند مشکلات ما را حل کند و ما به نظریه های توسعه غربی احتیاج داریم یک باور غلط است . در جبهه فرهنگی باید این باورها تغییر کند و سرشاخه کسانی که باید باورهایشان تغییر کند مسئولین کشور هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) اظهار داشت: به جهت اینکه مسئولین هر دیدگاهی داشته باشند به سرعت در کل جامعه پخش می شود، اصلاح باورهای آنها بسیار دارای اهمیت است. مسئولین رسانه در اختیار دارند و وقتی یک رئیس جمهوری یا یک وزیری یا یک مسئولی حرفی می زند به سرعت در جامعه پخش می شود اما یک فرد عادی هیچ وقت دیدگاهش به این وسعت در جامعه پخش نمی شود؛ همچنین علت دیگری که باید گفتمان سازی از مسئولین شروع شود این است که مسئولین جزو نخبگان اصلی جامعه هستند و به آنها توجه بسیار زیادی می شود و هر حرفی بزنند خود به خود مورد قبول بخش زیادی از جامعه قرار می گیرد.

**** گفتمان سازی و فرهنگ سازی اقتصاد مقاومتی باید از مسئولین شروع شود

وی ادامه داد: برنامه گفتمان سازی و فرهنگ سازی اقتصاد مقاومتی باید از مسئولین شروع شود و تا پایین ترین رده های جامعه رسوخ کند. ما باید حتی برای خردسالان که کم اثرترین قشر جامعه هستند نیز برنامه فرهنگ سازی و گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی داشته باشیم که در اینجا هم دستگاههای فرهنگی رسمی مثل سازمان صدا و سیما و وزارت اموزش و پرورش و ... که نهادهای رسمی هستند ایفای نقش می کنند و هم نهادها و موسسات غیررسمی مثل فرهنگسراها، هیئتها، مساجد و ... و همه کسانی که می تواننتد موثر باشند باید ایفای نقش کنند.

عبدالملکی با بیان اینکه "جبهه سیاسی در اقتصاد مقاومتی به معنای مطالبه گری است"، گفت: در معنای دینی و ادبیات اسلامی آن بحث تواصی به حق است یعنی وصیت کردن به حق. یک مدل امر به معروف و نهی از منکر اقتصادی است که یک ضرورت است. هر کسی به جز اینکه خودش عامل به اجرای مسئولیت های خودش در اقتصاد مقاومتی است، باید از همه گروه‌های دیگر هم بخواهد و امربه معروف و نهی از منکر کند که آنها هم به وظایف خودشان در اقتصاد مقاومتی عامل باشند.

وی افزود: من به عنوان یک معلم اقتصاد باید خودم عامل باشم و بعد از مسئولین هم خواهش کنم که عامل باشند، از رسانه ها هم بخواهند ایفای نقش کنند و ... یعنی این بحث امر به معروف و نهی از منکر که دو تا از فروع دین است، در حوزه اقتصاد در جبهه سوم اقتصاد مقاومتی قرار می گیرد که اگر این مطالبه گری نباشد و این امر به معروف و نهی از منکر اقتصادی نباشد اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شد.

این اقتصاددان تصریح کرد: جبهه چهارم جبهه اجرایی است که جبهه اجرایی یک ابرگذاره دارد که ابرگذاره جبهه اجرایی این است که هر کس در هر جایی هست اجرای اقتصاد مقاومتی را آغاز کند.

عبدالملکی از مصرف، تولید، مدیریت ، انتخاب و تربیت به عنوان 5 عرصه جبهه اجرایی نام برد و گفت: افراد به نسبت جایگاه و شأن و وضعیتشان در یک یا چند تا از این پنج عرصه می توانند موثر باشند.

وی ادامه داد: در اقتصاد مقاومتی در جبهه چهارم بحث این است که هر کس مشغول به کار شود و دیگر بحث کار علمی، فرهنگی و سیاسی گذشته و اینجا بحث اجرا مطرح است و برای تمامی این 5 عرصه نقش وجود دارد؛ مثلا در عرصه مصرف تمام مردم مصرف کننده هستند باید الگوی مصرفشان را اصلاح کنند. در جبهه علمی باید جزئیات الگوی مصرف تولید شده باشد، در جبهه فرهنگی باید گفتمان سازی شده باشد و در جبهه سیاسی باید مطالبه گری شده باشد و در جبهه اجرایی به آن عمل شود. مثلا کالای خارجی کمتر مصرف کنند، اسراف نکنند. احتکار نکنند و امثال اینها.

وی افزود: در عرصه تولید الگوی تولید این است که هر کسی که یکی از نهاده های تولید را داشته باشد به صورت بالقوه تولید کننده است. کسی که توان کار دارد که تقریبا نزدیک به  80 درصد مردم ما توان کار دارند. هر کس که پول و سرمایه دارد. هر کس که زمین و منابع طبیعی دارد. هر کس که ایده دارد و دانش دارد، همه کسانی هستند که در اقتصاد مقاومتی به عنوان تولید کننده شناخته می شوند، ولو اینکه الان مشغول به تولید نباشند؛ یعنی تولید کننده بالقوه هستند.

عبدالملکی با بیان اینکه "همه باید وارد تولید شوند، یعنی کسی بیکار نماند و هیچ زمین و سرمایه ای راکد نماند"، گفت: همه باید ارزش افزوده و بهره وری از سرمایه های موجود را بالا ببرند، به‌خصوص در بحث کیفیت باید کار را بالا ببرند که این در راستای اقتصادی مقاومتی است.

****همه کسانی که جایگاه مدیریت دارند باید یک دور کامل سیاست های اقتصاد مقاومتی را بخوانند

وی افزود: عرصه مدیریت یعنی هر کس در هر جایی که امکان مدیریت دارد، چه در بحث دولت و حاکیمت باشد و چه در یک بنگاه اقتصادی خصوصی باشد و چه در محدوده زندگی خودش باشد مدیریتش را مبتنی بر اقتصاد مقاومتی تنظیم کند.

این اقتصاددان تصریح کرد: همه کسانی که جایگاه مدیریت دارند باید یک دور سیاست های اقتصادی را از اول تا آخر بخوانند و ببینند کدام یک از سیاست های اقتصاد مقاومتی در عرصه مدیریتی آنها قابل اجرا است.

وی ادامه داد: عرصه انتخاب هم به این معناست که هر کسی یک سری انتخابها دارد، از انتخابهای سیاسی گرفته تا هر جا انتخابی وجود دارد. کسانی باید انتخاب شوند که  آنها معتقد و ملتزم به اقتصاد مقاومتی باشند؛ یعنی اگر من سهامدار شرکتی هستم و می خواهم در عرصه اقتصاد مقاومتی نقش آفرینی کنم یکی از کارهایی که می توانم انجام دهم این است که کسانی را به عنوان اعضای هیئت مدیره انتخاب کنم که معتقد و ملتزم به اقتصاد مقاومتی باشند.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در تشریح عرصه تربیت گفت: هر کس یک حیطه نفوذ تربیتی دارد. پدرو مادر در خانواده  درخصوص فرزندانش، معلم در خصوص دانش آموزانش، یک رئیس اداره در خصوص کارکنان، یک روحانی مسجد در خصوص اهالی آن مسجد و رئیس جمهور در خصوص تمامی کشور حیطه نفوذ تربیتی دارد و هر کس در حیطه نفوذ تربیتی خود سعی کند که افراد تحت نفوذش را به شکل صحیح تربیت اقتصادی کند که چهار موضوع تربیت اقتصادی وجود دارد؛ عقاید اقتصادی، احکام اقتصادی، اخلاق اقتصادی و سواد اقتصادی که اینها در جبهه علمی مفاهیم‌شان تولید شده، در جبهه فرهنگی گفتمان سازی شده و در جبهه سیاسی مطالبه گری شده و اکنون در جبهه اجرایی باید به عرصه عمل برسد. یعنی همه ما در راستای تربیت اقتصاد مقاومتی اطرافیانمان باید ایفای نقش  کنیم.

عبدالملکی خاطرنشان کرد: اگر این 4 جبهه به درستی فعال شوند و همه نقش خودشان را در این 4 جبهه شناسایی و اجرا کنند، در این صورت سال 95 سال اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی خواهد بود.