بر اين باوريم که تمام همکاران و همراهان سينمايي که در اين روزها با دادن امضاء قصد ياري سينما را داشتهاند، واقعا قصدشان دستگيري از سينماي ملي بود و بس! اما اي دوستان و همکاران! اگر خواهان سينمايي جهانشمول هستيم، اگر خواستار سينمايي پويا و زنده هستيم، پس خواهان پاک شدن شائبههاي سياسي از پيکرهي سينما باشيم.
شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران در نامه‌ای سرگشاده، خطاب به مدیرعامل خانه سینما و معاون سینمایی، خواهان تفاهم و تعامل این دو شد.


به گزارش ایسنا، در این نامه آمده است: «جناب عسگرپور، مدیر عامل محترم خانه سینما، آقای شمقدری، معاون محترم سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

دعوای شما بر سر چیست؟ قصد فتح کدام قلعه را دارید و یا می‌خواهید کدام قلعه فتح شده را حفظ کنید؟ اگر مساله شما پاسداری از سینمای ایران است، باید بگوییم حال سینما خوب نیست و نیاز به از خود گذشتگی دارد. اگر دغدغه تان سینمایی است که در ۳۰ ساله گذشته باعثسربلندی و فخر فرهنگ کشورمان بوده، باید بگوییم این سینما اینک در احتضار است و بعید است با این گونه دعواها دوباره به زندگی برگردد والبته باید بگوییم این احتضار و این حال زار اتفاقا در دوران شما وخیم‌تر شده است.

این در حالی است که شما بیش از همه می‌دانید که سینما می‌توانست در شرایط سختی که مردم در محاصره‌ی مشکلات داخلی و خارجی قرار گرفته‌اند، امنیت خاطر بسازد و تفاهم ملی ایجاد کند. سینما قدرت آن را داشت تا بر نقاط کور اجتماعی پرتو بیافکند و برای حل معضلات پیچیده، مردم را همدل و همراه کند.
آقای شمقدری و جناب عسگرپور

آیا تصدیق می‌کنید که ردای سیاست به تن سینما تنگ است؟! و اگر قبول دارید، چرا اصرار دارید این جامه‌ی تنگ را به تن سینما کنید؟ تن رنجور و حساس سینما با پوشیدن این لباس بی‌قواره به تنگی نفس می‌افتد. اما شما با دعواهایتان چنین کردید و با عملکردتان پای دسته‌ها و گروه‌های سیاسی‌ای را به سینما باز کرده‌اید که درک کاملی از مدیوم سینما ندارند و بعضا گمان می‌کنند وارد اتاق جنگ شده‌اند.

حال آن که صبغه‌ی سینما با جنگ و جدال‌های مرسوم در عرصه سیاست فرق دارد. اگر متاع سیاست قدرت است، باید بدانید که متاع سینما فرهنگ است و این دو یعنی قدرت و فرهنگ تناسبی با هم ندارند. اگر با دعواهایتان پای شیفتگان قدرت را به عرصه فرهنگ باز کرده باشید، که کرده‌اید، شک نکنید که سینما تاب و تحمل قدرت خواهان را ندارد و به زودی این جسم نیمه جان خواهد مرد.
آقای عسگرپور و جناب شمقدری

هیچ کدام از سینماگران تسلط بی‌چون و چرای دولت را بر سینما نمی‌پسندند و همه متفقند که تولیت خانه سینما می بایست همچنان به عهده اهل آن باشد. اما این دعوای شما پایه های این خانه را لرزانده است. به قول معروف «یکی بر سر شاخ بن می برید». شما در حالی این دعوا را به اوج رسانده‌اید که می‌دانید تا انتخابات هیات مدیره این خانه زمانی بسیار اندکی باقی است. آیا بهتر نبود می‌گذاشتید تا این روند سیر طبیعی خود را طی کند و هیجان های ایجاد شده فضا را مشوش نسازد و موجبات بهره‌برداری قدرت خواهان را فراهم نکند؟

آقای شمقدری و جناب عسگرپور

در حالی بر تبل جنگ می‌کوبید که سالن‌های سینما خالی از تماشاگر شده، عرصه‌های جدیدی چون بازار ویدیو از دست رفته است، ماهواره‌ها با مهواره‌های کذایی شان اوقات تماشاگران را پر کرده‌اند، و امنیت سرمایه‌گذاری در سینما مخدوش شده و از همه بدتر عده‌ای فرصت طلب که خوب می‌دانند چگونه از آب گل آلود ماهی بگیرند، بر طبل ورود بی چون و چرای فیلم خارجی و تصرف سالن‌ها به دست محصولات بیگانه می‌کوبند تا تیر خلاص را بر سینمای ملی خالی کنند و بر سر این جنازه ی بی جان، جشن بگیرند. «خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است»!

آقایان محترم

آیا وقت تعامل و تفاهم نیست؟ آیا وقت آن نشده که گرد سیاست را از تن سینما بتکانیم؟ آیا وقت آن نیست که فضا را آرام کنیم و فقط به فکر سینما باشیم؟ آیا وقت فیلم ساختن نیست؟ آیا وقت آن نشده که متاع قدرت را به قدرت خواهان بسپاریم و شوق فیلم دیدن را در مردم زنده کنیم؟

بر این باوریم که تمام همکاران و همراهان سینمایی که در این روزها با دادن امضاء قصد یاری سینما را داشته‌اند، واقعا قصدشان دستگیری از سینمای ملی بود و بس! اما ای دوستان و همکاران! اگر خواهان سینمایی جهانشمول هستیم، اگر خواستار سینمایی پویا و زنده هستیم، پس خواهان پاک شدن شائبه‌های سیاسی از پیکره‌ی سینما باشیم.»