ناگفته هایی از ماجرای قتل ستایش دختر افغانستانی از زبان خانواده اش / شیطنت بی بی سی

گروه اجتماعی- ماجرای قتل ستایش قریشی دختر شش ساله افغانستانی و ناگفته های آن از زبان یکی از اعضای خانواده اش در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار افکارنیوز به شرح زیر است:

ستایش ساعت 13 روز یکشنبه 22 فروردین ماه در کوچه منتهی به خانه شان در خیرآباد ورامین از سوی پسر همسایه اش ربوده می شود.

ستایش پدرش را که در حال رفتن به سر کار بود، تا سر کوچه همراهی می کند و سپس به اتفاق برادر 12 ساله اش به مغازه سر کوچه می رود و بستنی می خرد.

برادرش تا وسط کوچه با ستایش می آید و سپس برای رفتن به مدرسه با وی خداحافظی می کند.

پسر 17 ساله همسایه در همین زمان که متوجه تنهایی ستایش می شود و در حالی که وی چند قدم تا خانه اش فاصله داشت را می رباید و به خانه خود که 15 متر آن طرف تر بود می برد.

این جنایتکار ابتدا به ستایش تجاوز می کند و سپس وی را با چاقو به قتل می رساند.

مادر ستایش که از تاخیر وی در برگشت از مغازه، نگران می شود، با پدرش تماس می گیرد.  

پدر ستایش بر می گردد و به سراغ پسرش در مدرسه می رود.

کم کم ماجرای گم شدن ستایش جدی می شود.

خانواده ستایش و همه اقوام و فامیل ها جمع می شوند و و درب همه منازل را میزنند. همه همسایه ها جز آن خانه ای که ستایش در آن به قتل رسید، درب را باز می کنند و از دیدن این دختر بچه اظهار بی اطلاعی می کنند.

خانواده ستایش و اقوام و حتی همسایه ها به مناطق دیگر خیرآباد و خیابانهای اطراف می روند اما خبری از ستایش نبود. در همین زمان یک فرد ناشناس چند بار با تلفن همراه پدر ستایش تماس می گیرد و به وی می گوید شما بجای جستجو در این خیابانها، به اطراف خانه خود بروید و همانجاها بگردید.

این تماس چند بار برقرار می شود اما پدر ستایش فکر می کند که آنها به ستایش نزدیک شدند و تماس گیرنده با این ترفند می خواهد تا آنها را از محل دور کند به همین دلیل چند نفر را در آن خیابانها مستقر می کنند تا شاید ستایش را بیابند.

خانواده ستایش یکشنبه شب ماجرا را به پلیس اطلاع می دهد که پرونده ای تشکیل و جستجو برای یافتن ستایش آغاز می شود.

قاتل در روز دوشنبه ماجرای قتل ستایش را به یکی از دوستان می گوید و از وی می خواهد تا با کمکش جسد را از خانه منتقل و در جایی نامعلوم رها کند اما دوست قاتل، ماجرا را با پدر خود در میان می گذارد و پدرش نیز با حجت الاسلام و لمسلمین طاهری امام جمعه خیرآباد تماس می گیرد و ماجرا را توضیح می دهد.

امام جمعه نیز از آنها می خواهد که پلیس را در جریان بگذارند تا ماجرا از طریق قانونی پیگیری شود.

پدر دوست قاتل، به پلیس اطلاع می دهد و عصر روز دوشنبه پلیس با ورود به منزل قاتل جسد ستایش را شناسایی و منتقل می کنند.

ستایش تحویل خانواده و سپس در آرامگاه خیرآباد دفن می شود.

قاتل و پدر وی با حضور در کلانتری خود را معرفی می کنند و قاتل در کلانتری به جرم خود اعتراف می کند. ولی پدرش که از ماجرای قتل ستایش بی خبر بود، آزاد می شود.

معرفی قاتل به کلانتری در حالی صورت گرفت که رسانه های ضد انقلاب از فرار قاتل و دستگیری وی خبر داده بودند.

در مراسم تشیع و ختم ستایش بسیاری از اهالی خیرآباد که ایرانی بودند شرکت کرده و به خانواده وی گفتند که ستایش مثل بچه ماست.

خبرنگار افغانستانی تلویزیون بی بی سی فارسی با پدر ستایش تماس می گیرد و ضمن ابراز همدردی و گفتن تسلیت، بدون آنکه خود را خبرنگار معرفی کند سوالاتی از وی می پرسد.

پدر ستایش که به دهها تلفن جواب و ماجرا را برای دوستان، اقوام و هموطنانش توضیح می داد، این بار نیز بدون آنکه بداند فرد پشت خط خبرنگار و آن هم از رسانه های ضد نظام ایران است، توضیحاتی داد اما صدای وی ضبط و بعنوان مصاحبه در بی بی سی سر در آورد.

رسانه های ضد انقلاب برای بهره برداری از این ماجرا چند بار با تلفن همراه پدرستایش تماس گرفتند اما وی از پاسخ به آنها خودداری کرد.

پرونده قتل ستایش در دستگاه قضایی در حال رسیدگی است و قاتل نیز چون به سن قانونی نرسیده تحویل کانون اصلاح و تربیت شد.

خانواده ستایش نیز از همکاری همه مسئولین انتظامی و قضایی در رسیدگی سریع پرونده تقدیر و تشکر کردند.