حذف یارانه تعدادی از اقشار چه آسیبی برای پایگاه سیاسی دولت دارد؟ هزینه و فایده حذف یارانه‌های این اقشار چیست و چرا رئیس جمهور هنوز با مردم به صورت مستقیم در این مورد سخن نگفته است؟

 حمید رضا برادران شرکا، اقتصاددان به این سوالات پاسخ می‌دهد و به دو قوه مقننه و مجریه توصیه می‌کند که هرچند مجلس میزان گروه‌های درآمدی که یارانه آنها باید حذف شود را مشخص می‌کند اما باید تعیین سازوکار یا ابزار یا شاخص‌های شناسایی این گروه‌ها را به خود دولت بسپارد.

 

 در همین حال رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی متذکر می‌شود که وقتی ابزارها را هم مجلس تعیین کند و دولت اجرای آنها را امکان‌پذیر نداند، این وضعیت منجر به معطل ماندن قضیه می‌شود.

 

وی در نهایت هم می‌‌گوید که فایده حذف یارانه اقشار پردرآمد برای صرف کردن منابع حاصل از این حذف برای بخش‌های تولید و تامین رفاه نیازمندان به هزینه‌های سیاسی این تصمیم می‌ارزد.

 

شرکا تصریح می‌کند: «اگر شما در یک جامعه منابعی را که می‌توانستید صرف ایجاد شغل و رفاه طبقات کم‌درآمد کشور کنید، به افراد متمکن آن در قالب یارانه بدهید، مشکل به مراتب بزرگتری را به لحاظ سیاسی به وجود آورده‌اید.»

 

خلاصه‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانید:

 

*این ایده که به همه باید یارانه پرداخت شود، احتمالا در شروع از اینجا به ذهن سیاست‌گذاران رسیده که چون قبل از این یارانه به گونه‌ای پرداخت می‌شد که همه از آن بهره‌مند می‌شدند، از آن به بعد، یارانه‌ را به صورت نقدی پرداخت کنند. برای همین گفتند که یارانه نقدی را به همه بدهیم. اما به نظر من بخشی از آن نقض غرض بوده است. برای اینکه آن زمان صحبت از این بود که وقتی ما یارانه را به کالا به جای افراد می‌دهیم کسانی بیشتر از این یارانه‌ها بهره‌مند می‌شوند که این کالاهای یارانه‌ای را بیشتر مصرف می‌کنند. خب، همه به این نتیجه رسیده بودند که آن روش، روش درست و منطقی نیست. برای همین به دنبال شیوه جدیدی برای عادلانه‌کردن واگذاری یارانه بودند.

 

* تشخیص مجلس این است که به سه گروه‌ درآمدی بالا یارانه پرداخت نشود. اینجا دیگر به نظر می‌رسد مجلس نباید وارد مصادیق شود. مجلس تنها می‌گوید سه گروه را شناسایی و یارانه آنها را حذف و درآمدهای آن را صرف حمایت از تولید و اشتغال کنید. این حرف منطقی است اما حالا دیگر دولت است که باید سازوکاری یا ابزار یا شاخص‌هایی را برای شناسایی این گروه‌ها پیدا کند.

 

*ما حتی اگر بحث یارانه را نداشتیم، این وظیفه دولت بود که سازوکاری را به وجود بیاورد که درآمد افراد مشخص باشد.

 

* اگر که ما در این قضیه فرض را بر این بگذاریم که افراد پردرآمد شناسایی شده‌اند و دولت این افراد را می‌شناسد و به لحاظ سیاسی نمی‌خواهد آنها را از لیست یارانه‌بگیران حذف کند، ما داریم در اینجا تعللی می‌کنیم که آثار مترادف بر این، به مراتب بدتر است.

 

*اگر شما در یک جامعه منابعی را که می‌توانستید صرف ایجاد شغل و رفاه طبقات کم‌درآمد کشور کنید، به افراد متمکن آن در قالب یارانه بدهید، مشکل به مراتب بزرگتری را به لحاظ سیاسی به وجود آورده‌اید.

 

*تصور من این است که اگر واقعا به صورت جدی و برنامه‌ریزی شده، منطقی و توام با یک درجه بالای اطمینان بتوانیم از تعداد افراد طبقات پردرآمد در لیست یارانه‌بگیران کم و این منابع را صرف امور پایین درآمدی کنیم، برآیند این دو اقدام به مراتب اثر بیشتری دارد. یعنی آن میزان رضایتی که ما در طبقات پایین درآمدی در کشور ایجاد کنیم و خشنودی که نصیب این خانواده‌ها شود، باعث افزایش مشارکت آنها در مسائل سیاسی و انتخاباتی خواهد شد. یعنی در مجموع آثار مثبت حمایت از گروه نیازمندان قطعا خیلی بیشتر از آثار این اقدام است که برخی اثر منفی حذف ثروتمندان از لیست یارانه‌بگیران نام نهاده‌اند.