از دمشق تا کربلا و تا تهران

از همان زمان وقتی اسم پاسدار را می شنیدیم همه وجودمان مملو از عشق به حضرت اباعبدالله(ع) می شد و چه نیکو که روز ولادت او، روز پاسدار نام گرفته است.

اما من نگرانم؛ در التهاب هزار نگرانی ناتمام و بی وصف از دمشق تا کربلا و تا همین تهران؛ چند روز پیش داشتم به عکس تعدادی از مجاهدین و پاسداران ایرانی نگاه می کردم. پاسدارانی که در دفاع از حریم حضرت زینب(س) با گلوله های آمریکایی، اروپایی و سعودی، جان باخته بودند.

در عین حال که به نبودن در کنارشان حسرت می خوردم نگرانی مضاعفی سراسر وجودم را فرا می گرفت که نکند فردا سایر رفقای پاسدارم نباشند که اگر اصرارهای اسماعیل، حسین، محمد، علی و ... به فرمانده نیروی قدس، کارگر بیفتد و آنها نیز به جرگه مدافعان حرم بپیوندند شاید دیگر آن چهره های مومن و طرب انگیز را نبینم. دوستان نابی که افتخار پوشیدن لباس سبز پاسداری از انقلاب را دارند و بوی بهشت را از همین تهران، می توان از آنها استشمام کرد و عزیزتر ازجانِ شیرین، دوستشان می دارم.

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست/ حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

به هر دلیل، مسیر زندگی برایم طوری رقم خورد که افتخار پاسداری در تشکیلات سپاه نداشتم (همان سپاهی که به فرموده   راحل اگر نبود کشور هم نبود)؛ اما دوستان پاسداری دارم بهتر و سبکبال تر از باد بهار؛ که از بهترین های روزگار ما هستند؛ برخی بازمانده های 8 سال دفاع مقدس و برخی هم در آرزوی جبهه های دفاع از حرم اهل بیت(ع) هستند.

همانها که اگر نبودند امروز برای سفر به خوزستان، کردستان و کرمانشاه باید ویزا می گرفتیم.

همانهایی که اگر نبودند امروز زیر چکمه های «ابوبکر بغدادی»، «عبدالمالک ریگی»، «مسعود رجوی»، «صدام حسین» یا یکی از همین حکام تن پرور عربستان و قطر و ...، گردن کج کرده بودیم و معلوم نبود رئیس جمهورمان را امروز کدام صهیونیستی تعیین می کرد؟

همانهایی که در بزنگاه های این انقلاب سی و چند ساله، کشتی انقلاب را به خوبی از بحران خارج کردند و امنیت و آرامش را به این مردم بازگرداندند.

شما را صرفا نظامی نمی دانم؛ شما را مجاهدانی می شناسم که مصداق این فراز از آیه 54 سوره مائده هستید:

.... و لا یخافون لومة لائم ... از سرزنش و ملامت هیچ سرزنش کننده ای خوفی ندارید و این به خاطر خلوص و عاشق پیشگی شماست و الحق نمونه های فراوانی از اخلاق مداری و ایثار، در ذهن ما به یادگار نهادید.

بگذار در رسانه ها و تریبون هایشان به سپاه و «پاسداران انقلاب اسلامی» بتازند که همین ها برای من کافیست تا به این دوستان خود با افتخار ببالم و سلامتی شان را هر روزه از حضرت اباعبدالله(ع) خواستار باشم که این درخت تناور و پر بار که به دست خمینی کبیر (ره) کاشته شد هر زمان با جلوه ای زیباتر به چشم می آید و چه دقیق فرمودند: «روزی که جنگ تمام شد ما تعداد شهدای سپاه را شمارش کردیم، تعداد آنها با تعداد پاسدارانی که تا زمان آغاز جنگ به عضویت سپاه درآمده بودند، برابری می کرد گویا یک بار کل سپاه شهید شده و دیگر بار سر بر آورده بود.»

حال منصفانه به صحنه نگاه کنیم که اگر پاسداران عزیز و غیور نبودند در کجا ایستاده بودیم؟

عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران