رابطه علنی بهائیان و صهیونیست‌ها از زمان جنگ جهانی

بهایی‌گری در قرن سیزدهم هجری در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتی علیه سنت‌های دینی و اجتماعی حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگ‌های این کشور و روس، به علت افزایش تماس با فرهنگ اروپایی، نوگرایی افکار بسیاری از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده و در نتیجه مخالفت با سنت‌های نادرستی مانند استبداد شاهان، زمینه برای ظهور حرکت‌های اجتماعی فراهم شده بود.

در چنین اوضاعی جنبش‌های اصلاحی چندی در ایران شکل گرفتند و برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوری‌های مذهبی افتادند. در نتیجه این تفکر، فرقه‌هایی چون شیخیه و بهاییه در کنار مکاتب سکولار ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکت‌های احیاگر سنت‌های ملی – دینی ایستادند و حرکت‌های سنت‌شکن را تأیید کردند، در دوران حکومت خاندان پهلوی نفوذ بهائیان در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور رشد چشمگیری یافت. امام خمینی(ره) هم در همان سال‌های ابتدای مبارزه با رژیم پهلوی با درایت و هوشیاری، خطر بهائیان را برای اسلام و کشور جدی دانسته و در درجه اول به روحانیت سفارشی اکید کرد که مردم را از این خطر آگاه کنند. آن بزرگوار، در دیداری خطاب به علمای یزد چنین فرمود: آقایان باید توجه فرمایند که بسیاری از پست‌های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل هستند. خطر اسرائیل، برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است.  پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامی، یا بسته شده یا می‌شود. لازم است علمای اعلام و خطبای محترم، سایر طبقات را آگاه فرمایند که در موقعش بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز، روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره‌گیری همه چیز را از دست خواهید داد، در همین راستا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری معاونت تبلیغ و اطلاع‌رسانی مرکز تخصصی مهدویت گفت‌گو کردیم که در ادامه می‌آید:

 

 

*بهائیت چگونه شکل گرفت؟

-با ورود بهاءالله به عکا حرکت اصلی بهائیت و شکل‌گیری آن آغاز شد. این شهر که بعدها با مرگ بهاءالله یک قداست کاذب یافت، میعادگاه بهائیت شد، تا جنگ جهانی اول فلسطین جزء امپراطوری عثمانی بود و بهائیان در آن، آزادی عمل نداشتند، ولی پس از آن جنگ، با توجه به علاقه و پیوند بهائیان با صهیونیسم‌ها فعالیت آنان بیشتر شد و با تشکیل دولت غاصب اسرائیل و نزدیکی مصالح و منافع دو طرف آرام آرام بین بهائیت و اسرائیل غاصب پیوندی شکل گرفت. بهائیان، ایران را سرزمین موعود خود می‌دانستند و با نفوذ خود در ایران -به ویژه در عصر پهلوی دوم که دوران طلایی بهائیت بوده- زمینه گسترش روابط ایران و اسرائیل پدید می‌آید، به طوری که وقتی بهائیان سمت‌­های دولتی ایران را به دست می­‌آوردند- با حمایت‌های آمریکا و لندن -رابطه بسیار نزدیکی با اسرائیل برقرار کردند که بر محور منافع مشترک، با داشتن دشمن مشترکی به نام مسلمانان بود.

با ورود بهاءالله به عکا حرکت اصلی بهائیت و شکل‌گیری آن آغاز شد، این شهر میعادگاه بهائیت شد

*رابطه علنی بهائیان با رژیم صیونیستی از چه زمانی آغاز شد؟

-رابطه علنی و رسمی بهائیان و اسرائیلی‌ها به بعد از جنگ جهانی اول بر می‌گردد و افرادی مانند که عباس افندی در جنگ جهانی اول در عکا به جاسوسی برای انگلیس پرداختند، مأموران دولت انگلستان در خاک عثمانی به افرادی جاسوس و هماهنگ با نقشه­‌های آنان- مبنی بر تحقق زمینه نفوذ و و احیاناً ایجاد- آشوب بسیار نیاز داشتند.

اواخر جنگ جهانی اول -در شرایطی که عثمانی­‌ها درگیر جنگ با انگلیس بودند- «آرتور جیمز بالفور» در صفر 1336ق (نوامبر 1917م)، اعلامیه مشهور خود درباره تشکیل «وطن ملی یهود» در فلسطین را صادر کرد. جمال پاشا فرمانده کل قوای عثمانی برای اعدام عبدالبهاء و نابودی مراکز بهایی در عکا و حیفا تصمیم قطعی گرفته بود. منشأ این تصمیم، روابط پنهانی عبدالبهاء با انگلستان بود که این مطلب را شوقی افندی با صراحت بیان می‌کند:

جمال پاشا تصمیم گرفت عباس افندی را به جرم جاسوسی اعدام کند، ولی دولت انگلستان به حمایت جدی عباس افندی برخاست و وزارت امور خارجه وقت، جناب لرد بالفور دستور تلگرافی به جنرال آلنبی در فلسطین صادر و تأکید کرد که جمیع قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشند.

عبدالبهاء در برنامه­‌ها و لوح­‌های دیگر از تسلط انگلستان بر خاک فلسطین ستایش کرده بود

پس از آن خدمات و جاسوسی‌­ها، عبدالبهاء از سوی ژنرال آلنبی(فاتح انگلیسی قدس، در جنگ اول جهانی) به لقب «سِر» مفتخر شد و مدال قهرمانی «نایت هود» را دریافت کرد، عباس افندی هم به شکرانه این حمایت در تاریخ 17 دسامبر 1918م دست به دعا برداشته و با چاپلوسی تمام گفت: بارالها! سراپرده عدالت، در این سرزمین برپا شده است... و تو را شکر و سپاس می‌گوییم… پروردگارا! امپراطور بزرگ، ژرژ پنجم، پادشاه انگلستان را به توفیقات رحمانی­ات مؤید بدار و سایه بلندپایه او را بر این اقلیم جلیل (فلسطین)، پایدار ساز.

عبدالبهاء در برنامه­‌ها و لوح­‌های دیگر از تسلط انگلستان بر خاک فلسطین ستایش کرده بود. لرد بالفور به ژنرال آلنبی تأکید کرد با تمام قوا در حفظ و صیانت عبدالبهاء و عائله و دوستان او بکوشد، تمام این حمایت­‌ها به این سبب بود که بهائیان مهره خوبی برای کمک به یهودیان در استقرار آن‌ها در فلسطین بودند و می­‌توانستند با هم همکاری نزدیکی داشته باشند.

با مرگ عباس افندی و دفن وی در حیفای اسرائیل (1340 ق)، این شهر نزد بهائیان مقدس شده و مرکز تجمع آنان گشت. تشکیلات مرکزی بهائیت در حیفا هیأت نه نفره در مقری به نام بیت‌العدل اعظم، رهبری تمام مؤسسات و تشکیلات بهائیان را با توجه به عهده گرفته و  پشتیبانی و هدایت کردند.

سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های انگلیس در کشورهای خاورمیانه از مرگ رهبر بهائیان اظهار تأسف و همدردی کردند: وزیر مستعمرات حکومت پادشاه انگلستان «مستر ونیستون چرچیل» به مجرد انتشار خبر مرگ عبدالبهاء، پیامی به صورت تلگراف برای «سر هربرت ساموئل» صادر کرد و از وی تقاضا کرد مراتب همدردی و تسلیت حکومت انگلستان را به جامعه بهایی ابلاغ کند، در مراسم تشیع جنازه عبدالبهاء، مقدم بر همه «سر هربرت ساموئل» ‌حرکت می‌کرد، مأمور سیاسی انگلستان «سر رونالد استورز» درباره تشییع جنازه عبدالبهاء می‌گوید: ما در رأس مشایعین- که جمعیتی مرکب از کلیه مذاهب و ادیان بود- سراشیبی کوه کرمل را با قدم آهسته بالا رفتیم و این درجه اظهار تأسف و احترام مشترک نفوس با رعایت سادگی فوق‌العاده در خاطر من کاملاً ماند.

تشکیل دولت اسرائیل از نظر بهائیت یک وعده الهی بوده است که حسینعلی و عباس افندی به آن بشارت داده بودند!

*در تاریخ است که بهائیت تشکیل دولت جعلی اسرائیل را وعده الهی دانسته است، در این خصوص توضیح می‌دهید؟

-تشکیل دولت اسرائیل از نظر بهائیت و بنا به قول شوقی افندی (نتیجه بهاءالله و سرپرست وقت جامعه بهائی) یک وعده الهی بوده است که حسینعلی و عباس افندی به آن بشارت داده بودند! این روابط دیرینه به خوبی از زبان رئیس جمهوری اسرائیل غاصب هویدا می­‌‌شود، وی هنگامی که از رهبران صهیونیسم بوده و یهودی­ کردن فلسطین را دنبال می‌کرد، با عباس عبدالبهاء ملاقات و مذاکره­‌هایی داشته که از چنین ملاقاتی با خشنودی و رضایت یاد می­‌کند؛ در حالی که می­‌دانیم آن روزها میان صهیونیسم و انگلستان از یک سو و مردم مسلمان عرب از سوی دیگر منازعات شدیدی بروز کرده بود.

این، تنها بهائیان بودند که از یک سو با انگلستان و از سوی دیگر با کارگزاران یهودی در فلسطین روابط نزدیکی داشتند؛ از این رو، بیان شوقی افندی در نامه به رئیس کمیسیون قضیه فلسطین از روی سیاست و محافظه­‌کاری بوده که اظهار بی­‌طرفی نسبت به کمیسرهای انگلیسی در فلسطین کرده است، او به خوبی می­‌دانست که اگر مسلمانان عرب روی کار آیند و حکومت فلسطین را از دست انگلیس خارج کنند، بی‌­تردید شبکه بهائیت را -که دارای همه نوع همکاری با آن‌ها بودند-نابود خواهند کرد و وجود آنان را- به دلیل نسخ اسلام و ادعای پیغمبری و کتاب جدید و خدایی از سوی رهبران بابیت و بهائیت - به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد و حاضر به همزیستی با آن‌ها نخواهد بود؛ به ویژه آن­که مهر سرسپردگی به بیگانه بر پیشانی همه رهبران آنان نقش بسته بود.

زیرا مسلم است تنها مسلمانان عرب بودند که حاضر به هیچ­ گونه مصالحه- و حتی زندگی مشترک سیاسی- با یهودیان مهاجر نبودند. در برابر، برای موفقیت بهائیان زمینه مساعد فراهم بود و آنان از لقب «سر» و حمایت بی­‌چون و چرای انگلیسی­‌ها برخوردار بودند. از الواح و نامه‌هایی که عباس افندی- در عظمت امپراطوری انگلستان و تجلیل از موقعیت حاصل از استعمار فلسطین و استقرار نیروهای انگلیسی نوشته- نمی‌توان بی­‌اعتنا گذشت.

بهائیان ظواهر اسلامی را در سرزمین فلسطین رعایت می‌کردند و به هیچ­ وجه به یاران خود اجازه تبلیغ در سرزمین فلسطین نمی­‌دادند

*خب! در اینجا سؤال می‌شود که چرا مسلمانان در فلسطین هیچ واکنشی به بهائیت نشان ندادند؟

-بهائیان به همه این مسائل توجه داشته‌­اند که ظواهر اسلامی را در سرزمین فلسطین رعایت می‌کردند؛ در نماز جماعت و جمعه شرکت می­‌کردند و به هیچ­ وجه به یاران خود اجازه تبلیغ در سرزمین فلسطین نمی­‌دادند. منافع بهائیت تنها در صورتی می‌توانست محفوظ بماند که یا انگلستان به استعمار خود در فلسطین ادامه دهد یا صهیونیسم به عنوان حافظ منافع انگلستان و میراث­‌خوار استعمار روی کار آید. در غیر این صورت، مرکز -به اصطلاح- جهانی بهائیت دیر یا زود به دست مسلمانان عرب و به عنوان مرکز جاسوسی و دشمنی صریح  با منافع ملی مسلمانان برچیده می‌شد؛ از این رو، بهائیان در فلسطین و کشور اسرائیل برخلاف مصالح صهیونیسم سخنی نگفتند و در مسیر تحکیم روابط خود با صهیونیسم حاضر به همه گونه همکاری شدند.

*در رابطه با آیین و باورهای بهائیان به اختصار توضیح می‌دهید؟

-نوشته‌های سیدعلی‌محمد باب، میرزا حسین علی بهاءالله و عبد‌البهاء، تا حدی نیز شوقی افندی ربانی از کتب مقدس بهائیان است و در مجالس ایشان قرائت می‌شود؛ اما کتب باب به طور عموم در دسترس بهائیان قرار نمی‌گیرد و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسین‌علی نوری نزد آنان از اهمیت ویژه‌ای برخودار است. برخی مناسک و احکام که بهاء‌الله و جانشینانش واجب کرده‌اند عبارتند از:

1. قداست عدد 19: تقویم شمسی بهائی، از نوروز آغاز شده به 19 ماه و هر ماه به 19 روز، تقسیم می‌شود. چهار روز (در سال‌های کبیسه، پنج روز) باقیمانده که به ایام «هاء» موسوم است، برای شکرگزاری و جشن تعیین شده است. بهائیان به نماز روزانه، روزه به مدت 19 روز از طلوع تا غروب آفتاب آخرین ماه سال موظف هستند.

2. حد دزدی و زنا: بهاء‌الله مجازات دزد را در نخستین بار، تبعید و در بار دوم، حبس و در مرتبه سوم، گذاشتن علامت در پیشانی او قرار داده و برای تکرار دزدی پس از آن، حکمی قرار نداده است. وی همچنین مجازات زنا را پرداخت 9 مثقال و در صورت تکرار، 18 مثقال طلا برای دیه به «بیت العدل» می‌داند.

آیین بهائی از ابتدای پیدایی میان مسلمانان یک انحراف اعتقادی شناخته شد

3. محارم: در آیین بهاء تعداد محارم جنسی بسیار محدودند و فقط حرمت ازدواج با زن پدر اعلام شده است. در این آیین، ازدواج با بیش از دو زن جایز نیست و ازدواج موقت در این آیین حرام است.

4. نهی از دخالت در سیاست: در آیین بهائی، بهائیان به شدت از دخالت در سیاست نهی شده‌اند.

5. قبله: در آیین بهائی «قبله» جایگاهی است که باب در آن دفن شده است.

افزون بر احکام یاد شده، بسیاری از احکام آن‌ها با بدیهی‌ترین احکام اسلام مخالف است.

آیین بهائی از ابتدای پیدایی، میان مسلمانان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله) شناخته شد. ادعای قائمیت توسط سیدعلی‌محمد باب ـ با توجه به احادیث قطعی پذیرفته نبود، ویژگی‌های «مهدی» در احادیث اسلامی به گونه‌ای تبیین شده که راه هرگونه ادعای بی‌جا را بسته است، مخالفت عالمان با سیدعلی‌محمد باب به سبب همین ادعا و ادعای بابیت او بود، مشکل بهائیت از این حیث مضاعف است. میرزا حسین‌علی علاوه بر پذیرش قبول قائمیت سیدعلی‌محمد باب و این که او دین جدیدی آورده است، خود را «من یظهره الله» نامید و ادعای شریعت مستقل را مطرح کرد. همه مسلمانان خاتمیت پیامبر اسلام(ص) را مسلم می‌دانند و بالطبع، هر ادعایی که با این اعتقاد سازگار نباشد و هر فرقه‌ای که این اصل را نپذیرد، از نظر مسلمانان از اسلام جدا شده است.

*اسنادی درباره ارتباط سران بهائی با رژیم اشغالگر قدس وجود دارد؟

- یکی از اسناد این است که هیأت بین‌الملل بهائی حیفا، در نامه‌‌ای به محفل روحانی ملی بهائیان ایران (اول ژوئیه 1952 م) رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل کاملاً سربسته و محرمانه چنین به اطلاع آنان رساند: «روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت ولی امرالله و هیأت بین المللی بهائی دوستانه و صمیمانه است و -فی الحقیقه -جای بس خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر در ارض اقدس، موفقیت‌هایی حاصل گردیده است…»، در اواخر ژوئن 1952 دکتر لطف‌الله حکیم - منشی شوقی افندی در شورای بین‌المللی بهائی- طی نامه­‌ای خطاب به منشی محفل ملی بهاییان در ایران نوشت:

در جوار روضه مقدسه مخروبه­‌ای است که کسی راضی نمی­‌شد آن‌ها را تبدیل به گلستان کند و این منظره کریه المنظر از جلوی روضه مبارکه برداشته شود...خلاصه الکلام، دولت اسرائیل امر صریح بر حقانیت اهل بها صادر و ناقضین پرکین را محکوم می‌نماید و لهذا بدون درنگ، آن مخروبه به امر هیکل مبارک منهدم می­‌شود... هیچ­کس نمی­‌تواند باور کند که چگونه ظرف چند روز، بنای بد­نمای مخروبی، به این سرعت به باغ زیبایی تبدیل یافته است.

در جنگ اعراب و اسرائیل، بهائیان همواره از اسرائیل غاصب جانبداری کردند

سند دیگر این­که مقاله‌ای با عنوان «بهائیت» در شماره 22 مجله‌­ای فرانسوی و وابسته به صهیونیسم و اسرائیل به نام «زمین بازیافته» (اسرائیل) (2 سپتامبر 1952 م) به قلم یکی از نویسندگان یهود چاپ و منتشر شده است در این مقاله، انطباق اهداف یهودیان با عقاید بهائیان در برپایی کشوری مقتدر به نام «اسرائیل» اعلام شده است…، بهائیان در پی به رسمیت رسیدن و تثبیت خود بودند، اسرائیل نیز این کار را برای بهائیان می­‌کرد تا حامی وفاداری داشته باشد و از فشار مسلمانان بکاهد، از طرفی، بهائیان هم حاضر بودند برای این منظور سرمایه­‌گذاری کنند.

*بهائیت در جنگ میان اعراب و اسرائیلی‌ها چه موضعی اتخاذ کرد؟

 

-در جنگ اعراب و اسرائیل، بهائیان همواره از اسرائیل غاصب جانبداری کرده و علیه مسلمانان به تبلیغ می‌پرداختند، نیاز صهیونیسم و اسرائیل به اطلاعات و منابع خبری وسایل ارتباطی جمعی در کشورهای اسلامی سبب شده بود، بهائیان به کمک آن‌ها بیایند، چون اگر اعراب موفق می­‌شدند، منافع بهائیت در خطر بود.

تلاش جدی بهائیان برای کسب اطلاعات برای منافع صهیونیسم سبب موضع‌گیری جامعه اتحادیه کشورهای عربی شد

در سال 1379 ق (1960م) یکی از شرکت­‌کنندگان ایرانی در مجمع عمومی مؤتمر اسلامی بیت المقدس از نقش اطلاعاتی بهائیان برای اسرائیل، سخنی به میان آورد، کشورهای عربی مسأله را خیلی جدی نگرفتند، در اثر عدم اطلاع مسلمانان از وضعیت عوامل گسترده صهیونیسم در کشورهای عربی اسلامی- که ناشی از ضعف تشکیلات اطلاعاتی آنان بود - نسبت به آن توجه ویژه­‌ای نشد، در حالی که برای کارشناسان مسائل سیاسی- مذهبی ایران روشن بود تا زمانی که طرح دوستی و روابط متقابل عباس افندی با صهیونیسم پی‌ریزی نشده بود، در ایران یهودی - بهایی وجود نداشت.

تلاش جدی بهائیان برای کسب اطلاعات و مدارک سیاسی برای منافع صهیونیسم و اسرائیل سبب موضع‌گیری جامعه اتحادیه کشورهای عربی شد و موضوع «بهائی­‌گری» جزء دستور کار «دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل» وابسته به اتحادیه عرب قرار گرفت، این دفتر مأموریت یافت، تمام شرکت­‌ها و مجتمع­‌های صنعتی و اقتصادی آمریکایی و اروپایی و... با اسرائیل منافع مشترک داشته و به نفع آن و زیان اعراب می‌کوشند، شناسایی کند و نام آن‌ها را برای تحریم معامله و همکاری اقتصادی در اختیار دولت­‌های عرب قرار دهد.

همچنین دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل مقرر داشت که بایستی دولت‌های عربی از جنبش بهائی‌ها و تشکیل محافل آن‌ها شدیداً جلوگیری کنند؛ زیرا برای اعضای کنفرانس مسلم شد، صهیونیسم پشت آنان پنهان شده است- حتی بهائیان ایران گستاخی را به حدی رساندند که مبالغ هنگفتی، برای کمک به اسرائیل غاصب جمع‌آوری کردند. پول جمع‌آوری شده، حدود 120 میلیون تومان بود که در ظاهر، برای بیت‌العدل حیفا فرستاده می‌شد؛ ولی منظور اصلی، کمک به ارتش اسرائیل بود. مقدار قابل ملاحظه‌ای از این پول، به وسیله حبیب ثابت پرداخت شده بود.

*عملکرد امروز بهائیت چگونه است؟

-آنان از اسرائیل برای زنده نگه­داشتن آیین خود کمک می­‌گیرند و مسئولان رژیم غاصب هم با توجه به اهداف مشترکشان از آنان حمایت می­‌کنند، برای نمونه به خبر زیر توجه کنید:

سه‌شنبه اول خرداد 1380 شمسی مصادف با سالروز رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، رژیم صهیونیستی برای تجمع فرقه ضاله بهائیت به منظور افتتاح یک ساختمان دویست و پنجاه میلیون دلاری درارتفاع کرمل در حیفا جشن و پایکوبی راه انداخت، ساخت این مجموعه عظیم با حمایت مستقیم اسحاق رابین (نخست وزیر معدوم رژیم اشغالگر) از سال 1372 شمسی زیر نظر دو بهایی فراری به نام‌های مهندس حسین امانت و دکتر فریبرز صهبا با شدیدترین تدابیر امنیتی آغاز شد، این تصمیم، پس از برگزاری اجتماع سراسری سران بهائیت در نیویورک (1992م) زیر نظر سیا و موساد- با هدف ایجاد قوس و زیارتگاه متناسب با شأن پیامبر دیانت بابی در مدفنش -به مسئولان رژیم اشغالگر ابلاغ شد، در این مراسم ارکستر سمفونیک اسرائیل حاضران را -که میان آن‌ها مسؤولان سیاسی و اقتصادی و امنیتی صهیونیست­ها و برخی بهائیان اروپا و آمریکا بودند- برای دعا و نیایش همراهی می­‌کرد. نکته مهم و قابل توجه این تجمع، حضور خبرنگاران رادیو و تلویزیون­‌های مختلف جهان، برای ایجاد پوشش علنی صوتی و تصویری افتتاح کاخ بود.

اهدافی که برگزارکنندگان مراسم خواهان نشر آن به وسیله این خبرنگاران بودند، می­‌توان به این موارد اشاره کرد:

اهداف بهائیت با اهداف صهیونیسم گره خورده و آنان برای نابودی مسلمانان تلاش مضاعفی از خود نشان می‌دهند

1. دولت اسرائیل با نهایت افتخار می‌­تواند میزبان همه بهائیان جهان-به ویژه بهائیان ساکن  کشورهای اسلامی- باشد.

2. آثار این دیانت مدرن و پیشرفته که متناسب با جهان توسعه‌­یافته قرن 21 است - به صدها زبان و لهجه ترجمه و منتشر شده است و می‌­تواند برابر سایر برداشت­‌ها و قرائت‌های عقب­ افتاده و متحجرانه بایستند.

3. بهائیت رو به گسترش است و تعداد بهائیان جهان که متمایل به دولت اسرائیل هستند، بیش از 6 میلیون نفر است.

می‌توان گفت اسرائیل در پی جلب سرمایه­‌های بهائیان و مشغول کردن مسلمانان به آن‌ها و فراهم کردن یک حامی بسیار خوب برای یهودیان است.

اکنون بهائیت نیز با مظلوم‌­نمایی در جوامع بین‌الملل-به ویژه در ایران اسلامی که سرزمین موعود آن‌ها است- در پی آن هستند که بگویند: «ما بر حق هستیم و حقوق ما پایمال شده است» و طبق معمول، استکبار جهانی هم از آنان حمایت می‌کند، به عنوان نمونه وقتی جامعه بهائی نامه‌‌ای به آقای خاتمی (رئیس جمهوری وقت ایران) می‌نویسند و تظلم­‌خواهی می‌کنند، برخی سازمان­‌های بین‌المللی، با استناد به همین نامه، ایران را به نقض حقوق بشر محکوم می‌کنند. به گفته یکی از صاحب‌نظران: «این نامه در شرایطی -به صورت گسترده- توزیع شد که در کنار تهدید ایران به وسیله اسرائیل، فشار آمریکا و اروپا بر ضد فعالیت‌های هسته‌ای ایران اوج گرفته و آن‌ها هر روز بخشی از جنگ روانی و تبلیغاتی خود را در این­ باره انجام می‌‌دهند تا جایی که تونی بلر و جک استراو نخست وزیر و وزیر امور خارجه انگلیس اعلام کردند که پس از پرونده هسته‌ای، پرونده حقوق بشر در ایران در دستور کار قرار می­‌گیرد و در این بین، جامعه بهائیان هم مورد استفاده ابزاری صهیونیسم‌ها قرار گرفته است.

چندی پیش هم اعلام کردند بهائیان و صوفیان در ایران آزاد نیستند، باید از حقوق آن‌ها دفاع کرد. جالب این است که برخی روشنفکران داخلی هم به بهانه دفاع از حقوق بشر، از جامعه بهائی و گروه­‌های انحرافی ضاله حمایت می‌کنند. امیدواریم اینها- مانند جامعه بهائی- جاسوس یا عامل صهیونیسم‌ها نباشند. شبکه‌های خبری وابسته به صهیونیسم نیز در اختیار تبلیغات این فرقه است که با تکیه بر مظلومیت آنان و حق آزادی عقیده برای آنان تبلیغات کرده و نظام مقدس جمهوری اسلامی را- که با آنان اختلاف ریشه‌ای دارد - محکوم می‌کنند.

در مجموع امروز بهائیت یک تشکیلات بین‌المللی است و شهر عکا (قبله بهائیان که در اسرائیل قرار دارد) مرکز همبستگی و پیوند آن‌ها با صهیونیسم- به ویژه در امور اقتصادی- است، البته بیشترین پیروان بهائیت در کشور آمریکا ساکن هستند، تشکیلات آنان در تمام کشورهای جهان به ویژه کشورهای آفریقایی و آسیایی شعبه دارد و برای خود تبلیغ می‌کنند، اهداف آنان با اهداف صهیونیسم گره خورده و به یکدیگر احترام متقابل دارند، آنان برای نابودی مسلمانان به ویژه شیعیان- تلاش مضاعفی از خود نشان می‌دهند.